خشونت و انواع آن؛ موضوعی که حالا دیگر یکی از درگیریهای دنیای این روزهاست و آسیبهای اجتماعی زیادی را رقم میزند. در این گزارش به انواع خشونت پرداختهایم تا با شناخت آنها بتوانید قضاوت کنید آیا در معرض خشونت قرار دارید یا خیر؟ یا اینکه افرادی پیرامونتان را در معرض خشونت قرار میدهید و در هر دو مورد چه راهکارهای مناسبی را میتوانید برای مقابله با آن انتخاب کنید.
خشونتهای خیابانی
آزارهای خیابانی که به شکل رفتاری و گفتاری بروز میکند، یکی از خشونتهایی است که جامعه هدفش زنان هستند و بیشتر توسط افرادی که دچار رفتارهای بیمارگونهاند، تحمیل میشوند.
آزار گفتاری: رفتاری که یکی از نمودهای قابل رویت آن مزاحمتهای خیابانی است که فرد خاطی با استفاده از الفاظ زشت مخاطبش را مورد آزار و اذیت قرا میدهد.
آزار رفتاری: در این آزار هم شخص فاعل با رفتار مخالف شئون در معابر و اماکن عمومی مخاطبش را مورد آزار و اذیت قرار میدهد؛ آزاری که خشونت، تهدید و حتی استفاده از سلاح سرد را هم در بین دارد.
خشونتهای خانگی
آمارها از میزان طلاقها و نزاعهای خانوادگی در دادگاهها خبر میدهند و نشان از این دارند که تنش و خشونت در خانوادهها درصدی را به خود اختصاص میدهند؛ خشونتهایی که به شکل روانی، جسمی، جنسی و اقتصادی نمود مییابد و بیشتر قربانیان خود را در میان زنان دارد.
خشونت روانی: رفتاری که سلامت روان فرد را نشانه میرود. زمانی که هر رفتار همسر موجبات بالارفتن ضربان قلب و استرس میشوند؛ یعنی فرد در معرض خشونت روانی قرار گرفته است.
خشونت جنسی: رابطه زناشویی، جزیی جداییناپذیر از زندگی بعد از ازدواج است اما هیچ مردی حق ندارد بدون رضایت همسرش، او را مجبور به برقراری هیچ شکلی از این رابطه کند. آزار جنسی، مجبورکردن همسر به رابطه جنسی در زمان عادت ماهانه و بیماری، مجبورکردن همسر به روسپیگری و… از مصادیق این خشونت است.
خشونت جسمی: اغلب افراد در مصداق جرمبودن این رفتار اتفاقنظر دارند. ضربوشتم، مشتزدن، گازگرفتن، سیلیزدن، اسیدپاشی و... در گروه خشونتهای جسمی قرار میگیرند و درصورتی که شاهدی برای وقوع آنها باشد یا اینکه جای ضربهها روی بدن قربانی مانده باشد، از طریق قانونی قابل پیگیری است.
خشونت اقتصادی: این رفتار خشن شامل حال همه موارد مربوط به مسائل اقتصادی است، بهعنوان مثال اگر همسرتان نفقه که بهعنوان حق قانونی شما شمرده شده را نمیدهد، اگر صاحب شغل بودهاید، اما شما را مجبور به ترک شغل برخلاف تمایلتان میکند، اگر توانایی اقتصادی برآوردهکردن احتیاجاتتان را دارد اما آنها را از شما دریغ میکند یا اینکه به اجبار درآمد، ارثیه و اموال شخصیتان را ضبط میکند، شما با خشونت اقتصادی روبهرو هستید.
چه باید کرد؟
اگر همسرتان فحاشی میکند، باید کسی فحاشیاش را شنیده باشد تا پس از شهادت او، قانون از شما حمایت کند، اما چه کسی میتواند شهادت دهد که همسرتان به شما استرس میدهد یا اینکه اگر گفته شود که شما را متلکباران میکند، قانون چه حمایتی از شما میکند؟
اگر همسرتان شما را مجبور به سقط جنین کند یا اینکه با متوسلشدن به زور برای برقراری رابطه زناشویی به شما آسیب بزند، میتوانید با مراجعه به پزشکی قانونی برای تشکیل پرونده تلاش کنید، اما همیشه خشونتهای جنسی که توسط همسر ابراز میشود، اثری از خود به جا نمیگذارد تا قابل پیگیری قانونی باشد و از آنجا که هیچ شاهدی هنگام انجام رابطه زناشویی وجود ندارد، نمیتوان وقوع جرم را هم اثبات کرد.
تا جایی که در قانون ذکر شده، نفقه و مهریه دینی است که شوهر به زنش دارد، پس اگر همسرتان در قبال این وظیفه کوتاهی کرد، میتوانید با کمک قانون مبلغ تعیینشده را دریافت کنید، اما در بسیاری از موارد خانمها به خاطر قرارگرفتن در معرض خشونت اقتصادی به جداشدن از همسرشان تمایلی ندارند و به همین دلیل حاضر نمیشوند با مطرحکردن آن در مراجع قضائی، خود را در معرض خشونتهای دیگر مثل روانی، جسمی و حتی جنسی قرار دهند و به قیمت برافروختهکردن مردی که قرار است همچنان با او زندگی کند، پای قانون را به میان بکشد.
خشونتهای شهری
یکی از مسائل اساسی و مهم حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی، خشونت شهری است که عواملی روانشناختی، اجتماعی، بیولوژیکی و محیطی در به وجود آمدنش نقش ایفا میکند. این خشونت به دو شکل فردی یا گروهی سازماننیافته و گروهی یا سازمانیافته نمود مییابد.
خشونتهای فردی یا گروهی سازماننیافته؛ این نوع از خشونت را میتوان به شکل فشار و خشونت در محل کار، محل تحصیل، جنایتها، شورشهای خودانگیخته، خرابکاریها و تخریب اموال عمومی دید. خشونتهایی که در شهرهای مدرن به صورت بزهکاریهای کوچک ازجمله کیفزنی، سرقت خودرو، ضربوشتم مهاجران، اقلیتها و زنان و سپس در قالب خشونت در محیطهای تحصیلی مانند نزاعهای میان دانشآموزان، تهدید و ضربوشتم معلمان، اخاذی و دزدی و سرانجام خشونت در قالب شورشهای شهری که عموما خود را به صورت حمله، غارت و به آتشکشیدن نمادهای قدرت یا ثروت نشان میدهد.
خشونتهای گروهی یا سازمانیافته: عمدتا بهصورت شکلگیری گنگهای بزهکار یا دستههای کوچک و بزرگ مافیایی خود را نشان میدهد و امروزه در قالب یک نظام جهانی جنایت سازمانیافته تبلور یافته است که محل اصلی اقداماتشان شهرهاست. مهمترین اعمال این گروهها شامل قتل و ترور، قاچاق و توزیع انواع موادمخدر، تولید و توزیع کالاهای تقلبی، فروش قاچاق و اسلحه، تجارت اندامهای انسانی، بردهفروشی جدید، عملیات مختلف پولشویی و... است.
علتهای بروز خشونت را بشناسیم
خشونت؛ رفتاری که جرم تلقی میشود، از بُعد قانونی و حقوقی غیر قانونی است و از دید عرفی و اخلاقی هم امری ناپسند به شمار میرود. اما سوال اصلی این است که چه عواملی سبب میشود فرد دست به خشونت بزند؟ در ادامه به بعضی از این علتها اشاره میشود تا با شناسایی آنها از بروز خشونت جلوگیری شود.
شرایط نامساعد اقتصادی؛ مجرم اول را شاید بتوان فقر و بیکاری دانست، چون در چنین شرایطی فرد از تأمین حداقلی نیازهای خود ناتوان است و پرکردن اوقات فراغت در میان مشکلات و بیکاری مغفول باقی میماند.
نبود آموزش در هر زمینهای میتواند مشکلساز شود و بیشک در فرآیند اجتماعیشدن میتواند تأثیر منفی خود را بگذارد.
کمبود چارچوبهای مراقبت و رسیدگی خانوادگی و سوءاستفادههای فیزیکی هم در حد و اندازههای خود تاثیرگذار است.
تعارضهای طبقاتی، قومی، جنسی، سنی و فرهنگی را هم در بروز خشونت نمیتوان نادیده گرفت.
عارضه و بیماریهای روانی و جسمانی، اعتیاد به مواد مخدر و الکل هم سهم خود را در بروز خشونت در جوامع شهری و روستایی دارند و نیازمند آسیبشناسیاند.
*اضطرابهای ناشی از شرایط سخت کار، ناپایداری، نبود امنیت شغلی و شکنندگی شرایط زندگی هم از ویژگیهای زندگی بشر امروزی است و سهم خود را در بروز خشونت دارد.
طراحی ناصحیح شهری، مسکنهای نامناسب، افسردگی ناشی از زیست در محیطهای خشک و سرد، شهرکهای خوابگاهی، کمبود فضاهای درونی، آلودگیهای صوتی، انباشتهای جمعیتی، کمبود فضاهای زیستی، همجواریهای نامطلوب و در هم ریختگی بافتها و ارزشهای اجتماعی و زیستبومی که سلامت جسمانی و روانی افراد را تهدید میکند را هم نمیتوان نادیده گرفت.
تکنیکهایی برای غلبه بر خشم
برای اینکه بتوان عصبانیت خود را کنترل و از آن در جهت درست استفاده کرد، راهکارها و تکنیکهایی وجود دارد که بکارگیری آنها مثمرثمر است.
نفس عمیق در زمان عصبانیت فراموش نشود. تحقیقات نشان از این دارد که یکی از دلایل عصبانیت ریتم تنفسی است، بنابراین بهتر است هنگام عصبانیت نفس عمیق بکشید تا مقداری از عصبانیت شماکاسته شود.
نوشتن را آغاز کنید. نوشتن در زمان عصبانیت و خشم، به دست یافتن به آرامش کمک میکند و میتواند در کنترل و غلبه بر عصبانیت و خشم نیز موثر باشد. بهتر است کلماتی را که در زمان عصبانیت از آنها استفاده میکنید، روی کاغذی بنویسید و سعی کنید هنگام خشم و عصبانیت دیگر آن کلمات را بهکار نبرید.
آب بنوشید؛ نوشیدن آب به رفع عصبانیت کمک میکند. فراموش نکنید نوشیدن آب باعث میشود اکسیژن به مغز برسد.
دوش بگیرید. با دوش گرفتن، آب به کل عضلات بدن میرسد و این امر باعث میشود از شدت عصبانیت کاسته شود. همچنین رسیدن آب به بدن در زمان عصبانیت باعث شلشدن عضلات بدن میشود و افراد را به آرامش میرساند.
مثبت فکر کنید. برای کنترل عصبانیت و غلبه بر خشم، مثبت فکر کردن راهکار مناسبی است. هنگام عصبانیت جنبههای مثبت اتفاق را در نظر بگیرید و به مسائل خوب فکر کنید. در مورد موضوعی که باعث خشم شما شده فکر نکنید، در عوض به چیزهای خوب و مثبت بیندیشید.
اشتباه خود را قبول کنید. هر وقت در زندگی و در ارتباط با افراد مختلف اشتباهی را مرتکب شدید، آن را قبول کنید. همیشه خودتان باشید و قبول کنید که ممکن است شما هم اشتباه کنید. فراموش نکنید که هیچ انسانی کامل نیست و پذیرش اشتباهتان چیزی از شما کم نمیکند.
زندگی را سخت نگیرید. بروز اتفاقات مختلف میتواند عصبانیت را برای هر فردی بهدنبال داشته باشد. در بسیاری از موارد هم دلیل عصبانیت، خودمان هستیم؛ مواردی چون نوع رفتار، کارهایی که انجام دادهایم، سطح انتظارات و... میتواند دلیل عصبانیت ما باشد. پس بهتر است زندگی را آسان گرفت و از بروز مشکلات و ناراحتیها جلوگیری کرد.
تحت تاثیر سخنان سایر افراد قرار نگیرید. تحت هیچ شرایطی کنترل خود را از دست ندهید. هیچگاه اجازه ندهید نظرات و سخنان دیگران روی شما، احساسات و نحوه قضاوت شما تأثیر بگذارد و آتش خشم شما را شعلهور کند. خودتان تصمیم بگیرید، چیزی را که دیدهاید و شنیدهاید، باور کنید، نه چیز دیگری را و با قدرت خود با مسائل مختلف روبهرو شوید. دیگران را درگیر خشم و عصبانیت خود نکنید. منطقی باشید و موضوعات و مسائل مختلف زندگی را با همقاطی نکنید.
از چیزی که باعث عصبانیتتان میشود، دوری کنید. انسانها وقتی در آرامش کامل بهسر میبرند، میتوانند درست تصمیم بگیرند، پس فراموش نکنید که تصمیمات شما در زمان عصبانیت میتواند بهگونهای باشد که بعدا از آن پشیمان شوید. عصبانیت میتواند باعث شود تا در لحظه اتفاقاتی بیفتد که یک عمر پشیمانی را به همراه داشته باشد.
از انرژیهای منفی دوری کنید. خشم و عصبانیت انرژی منفی به همراه دارد. زمانی که عصبانی هستید، بهتر است از طریق پرداختن به فعالیتهای جسمی یا خلاق، انرژیهای منفی را از خود دور کنید. اگر شما هنگام عصبانیت بتوانید با مقابله کردن با خشم خود، ذهن خود را آرام کنید، از مشکلات بعدیجلوگیری کردهاید.
در صورت نیاز عذرخواهی کنید. اگر در زمان عصبانیت به کسی بیاحترامی کردهاید حتما از او عذرخواهی کنید. لازم نیست برای رفتار خود توضیحی بیاورید؛ همین که به شخص مورد نظر بگویید از رفتارتان پشیمانید و رفتار بدی داشتهاید، کافی است.
احساساتتان را بیان کنید. بیان احساسات در زمان عصبانیت باعث میشود تا شما بتوانید طرف مقابلتان را از احساسی که نسبت به اعمال او دارید، مطلع کنید. بهتر است در زمان عصبانیت از متهم کردن دیگران و گفتن مواردی چون، «شما بیملاحظه هستید» یا «شما فردی پررو هستید» اجتناب کنید! پس بهتر است در این حالت خشم خود را کنترل کنید و احساس خود را به طرف مقابل بگویید. مثلا بگویید که متاسفم و نمیتوانم کاری برایتان انجام دهم. بیان احساسات بر حرمت نفس و احترام دیگران نسبت به ما میافزاید.