اصلاح‌طلبان حزب را با پادگان اشتباه گرفته‌اند

به گزارش افکارنیوز، عماد افروغ در این باره نوشت: بعد از انتخاب شهردار تهران شاهد حملات شدیدی به یکی از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر، توسط برخی دیگر از اعضای اصلاح‌طلب این شورا بودیم. نمی‌دانم اسم این حمله و هجمه را چه باید گذاشت، صرف اینکه یک اصلاح‌طلب در جایگاهی عمومی و مدنی و نه حزبی، رأیی بر اساس تشخیص خود، آن هم پس از طرح مصوب استماع برنامه‌های رقیبان اصلی بدهد چه اشکالی دارد و چرا باید با این هجمه‌ها رو‌به‌رو شود؟ مگر در همین دولت گذشته نبودند افرادی از اصول‌گرایان که به شدت در برابر تصمیمات غیر اصولی دولت مستقر ایستادند و از عدم رای اعتماد تا استیضاح وزیر و حتی سوال از رئیس‌جمهور پیش رفتند؟

وی تصریح کرد: این جماعت اگر اعتدال‌گرا هستند و به نام دفاع از اعتدال‌گرایی با اقبالی رو‌به‌رو شده‌اند که علی‌القاعده این کار و تصمیم عین اعتدال است و با آن منافاتی ندارد و اگر اصلاح‌طلب غیر متعادل هستند بگویند بر اساس کدام مرامنامه قابل دسترس تشکیلاتی، به کدام شاخه از اردوگاه اصلاح‌طلبی تعلق دارند و اصولا نسبت این شاخه با کارگزاران چیست؟

نماینده سابق مجلس در این تحلیل آسیب‌شناسانه می‌نویسد: اما قطع نظر از این رخداد، سوالی اساسی وجود دارد که با فرض مستحکم و مدون بودن مواضع و با فرض موقعیت حزبی، در مواقعی که افراد احساس می‌کنند حقی پایمال می‌شود یا حقی به حق‌دار نمی‌رسد یا اصل شایستگی رعایت نمی‌شود و قس‌ علی هذا، چه موضعی باید بگیرند. اصولا قدرت مانور افراد در درون تشکیلات مختلف از جمله تشکیلات حزبی چیست؟ آیا در کل مواضع بر پایه تعامل و اجماع نظر تعیین می‌شود و یا صرفا دستور تشکیلاتی از بالا و تبعیت از آن مراد است. در این بین اصل شایستگی چه می‌شود؟

وی با بیان اینکه بعضیها حزب و کار حزبی را با پادگان و از جلو نظام و پا جفت کردن و احترام به مافوق اشتباه گرفتهاند، مینویسد: در شرایطی که گروهبندیهای شفاف و مواضع مدون در اختیار نیست و تنها عدهای خاص برای یک تشکیلات تصمیمات روزمره و معمولا متغیر و متلون میگیرند و هر روز با لابیهای خود به رنگ و لعابی در میآیند، تکلیف بنده خدایی که با گرایش به برخی شعارها و با اعتماد به التزام گردانندگان یک تشکیلات به این شعارها، به این گروهها میپیوندد چیست؟ آیا اعضای تشکیلات مختلف حکم سربازان صفر دارند؟ آیا اصول و قواعد و شعارها و ارزشهای حزب و تشکیلات مهماند، یا رفتارها و مواضع سران و مدیران یک تشکیلات، ولو ناسازگار با این اصول؟ گیریم که تمام این مراحل نیز پشت سر گذاشته شده باشد، مواضع معلوم، تصمیمات جمعی، آیا مواجهه با ناقضان باید از روی قاعده باشد و یا طرد و لعن و هتاکی و تهدید؟