حسین حاجی تحلیلگر سیاست بینالملل در یادداشتی نوشت: علائم و نشانههای بارز نشان میدهد که منطقه غرب آسیا و خاورمیانه و به تَبع آن جهان سیاست در نقطه آغازین بازگشت در مدار عقلانیت بینالمللی قرار گرفته است. این دور برگردان، برای حکام عرب منطقه نمود و نشانِ بیشتری پیدا کرده است.
تحولات یک سال گذشته نظیر افزایش توان دفاعی و تهاجمی ایران ، عبور ایران از حصر برخی تحریمها ، اخطار و تهدیدهای اتمی کره شمالی به آمریکا، فرسایشی بودن جنگ "روسیه - اوکراین" و عدم توفیق "اروپا - آمریکا" در نتیجهبخشی جنگ به نفع اوکراین، خنثی شدن اهرمهای فشار جهانی و به تَبع آن اُفول پرستیز سیاسی و اقتصادی آمریکا به ویژه تضعیف ارزش دلار و تلاش برخی از رقبا برای جایگزینسازی آن، دَست برتر و دَستاندازی رو به شتاب چین در دیپلماسی بینالمللی و رقابت سیاسی و اقتصادی با آمریکا، پیمانهای همکاری با اتحادیههای منطقهای و از سرگیری مناسبات سیاسی و مشترک اقتصادی ایران و عربستان و چین، تمایل کشورهای صاحب ثروت به سرمایهگذاری در ایران، شکست پروژه تجزیه در ایران، تغییر فلش جنگ و علائم صلح در یمن با متحدین عربستان، آغاز مناسبات سیاسی سوریه با برخی از حُکامِ عرب منطقه به ویژه با عربستان، نشانههای تعدیل و تغییر در راهبردهای منطقهای و حکمرانی ترکیه، گُسلهای سیاسی و امنیتی در رژیم صهیونیستی و سستی و ترمز برخی از رهبران اروپا و آمریکا در روابط و سیاستهای تنشزای نتانیاهو، بحران در قرهباغ و کشیدن ترمز اردوغان و الهام علیاف، شکست فرانسه در دولتسازی در کشور لبنان، همگی نشانههای تغییر و علائم برای پیچ دوربرگردان و شکلگیری معادله جدید در منطقه است. در این یادداشت، پیرامون نکات فوقالذکر به بررسی برخی از دلائل این نشانهها میپردازم.
یک: دفن تروریسم و حامیان آنها به دست جبهه مقاومت
۱۰ سال پیش آمریکا با نظریه هرج و مرج سازنده کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت خود، کشورهای سوریه و عراق و بخشی از شامات و شمال آفریقا و آسیای میانه را به بیماری کشنده ویروس تروریسم داعش مبتلا کرد؛ همه کشورهای عرب خلیج فارس با همه توانشان به استثنای عراق و حتی ترکیه نیز به همراه اروپا از پدیده تروریسم حمایت کردند. سوریه، شامات، عراق، لبنان و آفریقا بهانه و در واقع هدف ترور و ویرانی جمهوری اسلامی ایران بود. بیشترین سهم در حمایت از تروریسم تکفیری را عربستان بر عهده داشت.
چشم فتنه تروریسم با تشکیل هِلال جبهه مقاومت توسط جمهوری اسلامی ایران و سردار سلیمانی رحمةالله علیه کور شد و پس از ۱۰ سال از جولانِ بی امان حامیان و بانیان تروریسم و به ویژه حُکام عرب، آنها از سر مصلحت و منفعت بر سر میز صلح و مذاکره و از سرگیری روابط با عراق و سوریه و ایران و یمن باز گشتند. بنابراین فلسفه تشکیل جبهه مقاومت و هنرآفرینی این جبهه به رهبری جمهوری اسلامی ایران از علتهای غایی در براندازی ام الفتنه، یعنی دفن تروریسم بود.
دو: رهبری ممتاز و استفاده بههنگام از فرصتها
استفاده بههنگام از موقعیتها و تشخیص عنصر زمان در خلق قدرتها و فرصتها و رفع و دفع ضعفها و تهدیدها و کنشهای سیاسی و میدانی محاسبهشده و مدبرانه، یکی از ویژگیهای قدرت هوشمند رهبران سیاسی و حکمرانان حاکمیتی است. برابر اعتراف دوستان و لیدرها و استراتژیستهای دشمنان جمهوری اسلامی ایران، بدون شک درایت و ذکاوت رهبری ایران در دفع تهدید و تبدیل آن به فرصتها، در ردیف اولینهای هوشمندی در میان رهبران و حکمرانان جهان محسوب میشود.
رهبری جمهوری اسلامی ایران اتاق فرمان سیاست قدرت در جبهه دشمن را موشکافانه و مدبرانه رصد و از طرفی با نهیب خود، کجرویها و تندروی برخی از جریانهای سیاسی کشور در سیاست خارجی را تعدیل و اصلاح کرد و بعد از تخلیه انرژی و کنترل قدرت سخت و نرم دشمن و رخنمایی اقتدار و قدرت بازدارندگی بازوهای ایران در وادارسازی به تمکین و عقبنشینی دول متخاصم از پروژه تجزیه در ایران و تنبه برخی کشورهای منطقه در تداوم جنگ و جنایت در یمن، دستور جراحی و درمان دُمل چرکین شده روابط با کشورهای منطقه را صادر و با صبر استراتژیک مَکر دشمنان را به خودشان بازگرداند، و اینچنین شد که معادله دشمن بیریشه ماند! به زبان ریاضی دلتای معادله منفی شد و ترکیب جدیدی از معادلات منطقهای و جهان در حال شکلگیری است.