بعضی حاکمان عرب برخلاف منافع ملت و کشور خود، بر وابستگی کامل به غرب اصرار دارند.
گزارشگر شبکه تلویزیونی المیادین در این باره گفت: در روابط بین المللی دوستی، کشمکش و شاید جنگ وجود دارد، اما در همه این موارد اثرگذاری متقابل و داد و ستد وجود دارد. اما چنین رویکردی در روابط بعضی کشورهای عربی با غرب وجود ندارد. آیا باید با همه سیاست های آمریکا هر چند به قیمت ویرانی کشورها، همراهی کرد؟ این رقابت برای به دست آوردن رضایت آمریکا و در پشت سر آن اسرائیل به قیمت زیر پا گذاشتن منافع ملت ها، چه علتی دارد؟ چه کسی می تواند ماجرای بی سابقه بازداشت سعد الحریری، نخست وزیر لبنان را در ریاض فراموش کند، به ویژه که پس از این ماجرا بیانیه ای را قرائت کرد که به نظر می رسید نخستین بار است در زندگی خود آن را می بیند. آیا ذهن مردم لبنان می تواند مضمون بیانیه استعفای الحریری را فراموش کند؟
در ادامه این گزارش آمده است: چهار کشور عربی در چارچوب رقابت برای نزدیک شدن به غرب و در نتیجه اسرائیل، قطر را تحریم کردند. چرا این بحران های ساختگی را به راه می اندازند؟ هر آنچه زیر میز صورت می گرفت، اکنون به روی میز آمده است و به دور از هر نوع ابهامی صورت می گیرد. در این چارچوب مصاحبه زیاد الدویلی با روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت به یک امر عادی تبدیل می شود و سخنان وزیر امور خارجه بحرین درباره ادامه کشتارهای اسرائیل در نواز غزه هم یک مسئله گذرا محسوب می شود. ابراز افتخار اسرائیل به روابط سری بین تل آویو با کشورهای عربی و اسلامی، به سخن تکراری تبدیل شده است که در آن چیز جدیدی وجود ندارد. مشکل طبقه سیاسی حاکم در کشورهای عربی مربوط به نگرانی حفظ سمت هایشان است که حاضرند برای حفظ کرسی قدرت، همه منافع صهیونیستی- آمریکایی را محقق کنند. اما جایگاه فرهیختگان عرب در این بین چیست؟ آیا به عنوان مثال با جایزه های جهانی، آنها را فریب می دهند؟ یا اینکه طبقه فرهیخته عرب رویکرد متفاوتی نسبت به تاریخ دارد که در آن روابط بین المللی مبتنی بر حقارت و اجرای دیکته های کشورهای قوی است.