آدمی روزانه با افراد مختلفی در ارتباط هست، افرادی که تازه با آنها آشنا شده و یا افرادی که مدت هاست آنها را میشناسد، برخی از آنها ممکن است از ما خوششان بیاید و حس و انرژی مثبتی به ما داشته باشند و یا بنوعی ما را دوست داشته باشند، اما در این بین افرادی هم هستند که اصلا از ما خوششان نیامده و بنوعی حس تنفر نسبت به ما دارند.
البته این افراد ممکن است از ابتدا با ما مشکل داشته باشند و یا اینکه در چند وقت گذشته از ما حرفی، عملی و .. دیده باشند که منجر به پیدایش حس منفی در آنها نسبت به ما شده باشد.
اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است.
هر فردی طرز تفکر و احساسات خاص خودش را دارد و انسانی آزاده است، پس میتواند فردی را دوست داشته باشد و یا از فردی متنفر باشد و این کاملا به سلیقه و خصوصیات اخلاقی وی باز میگردد.
اما باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد در این مطلب راهکارهایی برای عاشق کردن افرادی که نسبت به ما حس تنفر دارند را بیان کند، پس پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
با کسی که از ما متنفر است چگونه باید رفتار کنیم؟
همهی ما برای زندهماندن به دیگران نیاز داریم؛ از دوران نوزادی تا مدرسه و وقتی مشغول کار میشویم. تحقیقات زیادی هستند که نشان میدهند ارتباطات اجتماعی به افراد سالخورده کمک میکند تا بیشتر عمر کنند و خوشبختتر باشند. سختترین نوع تنبیه سلول انفرادی است.
هرگز نمیتوانید تواناییهای خود را بدون کمک دیگران کشف کنید. در زندگی شخصی و کاری خود همیشه به کسانی نیاز دارید که با آنها حرف بزنید، به شما گوش دهند و اگر ایدهی بدی داشتید شما را از اجرای آن بازدارند. افراد به آینههای انسانی نیاز دارند که به آنها بگویند چقدر در طول یک سال رشد کردهاند. این آینهها هستند که نقاط قوت شما را نشانتان میدهند.
افراد معمولا فقط نقاط ضعفشان را به خودشان یادآوری میکنند. برای همین هم به دوستان و همکاران مورد اعتمادی نیاز دارند تا خودآگاهی را در خود افزایش دهند.
همهی ما بهشدت به ارتباطات اجتماعی نیاز داریم. برای همین هم عکسالعملهای متفاوتی به طردشدن، قضاوت منفی، کنایهها و حرفهای نیشدار نشان میدهیم. این عکسالعملهای از کمی رنجش خاطر گرفته تا ابتلا به افسردگی متفاوت هستند.
ولی میتوانید یاد بگیرید که اگر کسی از شما خوشش نیامد، خیلی از کار او آزرده نشوید. باید آگاهانه بین تمایل به دوستداشتهشدن و درک شرایط حاضر تعادل ایجاد کنید.
رفتارهایی در مقابل افراد متنفر از ما
عکسالعمل تدافعی نشان ندهید و ارتباط را قطع نکنید
اولین قدم برای کنار آمدن با یک موقعیت منفی این است که عکسالعمل خود را بشناسید. سعی نکنید احساسات خود را فرو ببرید.
در عوض روزی چند بار از خود بپرسید: «چه حسی دارم؟» آیا در سینه احساس ترس میکنید؟ قلبتان از خیانت به درد آمده؟ شانههایتان از عصبانیت خم شده؟ در دل احساس تحقیرشدگی میکنید؟
برای تشخیص دادن احساسات خود باید کمی تمرین کنید.
اولین قدم این است که ببینید کدام احساس به سراغتان آمده است. بعد از آن میتوانید تصمیم بگیرید چه کار کنید.
در مورد حقایق شرایط موجود فکر کنید
وقتی حس میکنید از فردی دوری میکنید یا حالت تدافعی گرفتهاید، از خود بپرسید: «طرف مقابل میخواست چه کاری با شما بکند؟» آیا او وقعا میخواست به شما توهین یا خیانت کند؟ به شما بیاحترامی کند یا شما را بهمسخره بگیرد. مغز بهشدت تلاش میکند از شما محافظت کند؛ بنابراین اگر ببیند احتمال آسیب اجتماعی وجود دارد، شرایط را تهدیدکننده درنظر میگیرد.
این فرایند منطقی نیست. وقتی به حرفهای کسی عکسالعمل نشان میدهید، از خود بپرسید: «منظورش از این حرف چه بود؟ میخواست مرا ناراحت کند؟ آیا بقیه بهخاطر این حرفها درمورد من قضاوت منفی میکنند؟» آیا میتوانید از کسی بپرسید که میخواسته به شما توهین کند یا ایدهی شما را بهسخره بگیرد؟ افراد معمولا از تأثیر حرفهای خود آگاه نیستند. اگر بدانید طرف مقابل منظور خاصی نداشته احساس بهتری خواهید داشت.
ابتدا ببینید نظر منفی او در مورد شخص شماست یا ایدهی شما
وقتی مغز احساس خطر میکند، طوری عکسالعمل نشان میدهیم که انگار مورد حمله واقع شدهایم. در این مواقع به صورت طبیعی همهی حرفها را به خودمان میگیریم. یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید: «آیا طرف مقابل در مورد ایدهی من حرف میزد یا در مورد شخص خودم؟» اگر مطمئن نبودید یک نفس عمیق دیگر بکشید. احساس کنید که هوا وارد بدن شما میشود. این کار شما را درحال حاضر نگه میدارد و اجازه نمیدهد در افکار خود غرق شوید.
اگر میتوانید به چشمان طرف مقابل خیره شوید. بعد دوباره سؤالات مورد دوم را از خودتان بپرسید. در این صورت میتوانید مشخص کنید که آیا او با حرفش میخواسته به شما حمله کند، یا فقط یک اختلاف نظر کوچک دارد که میتوانید آن را حل کنید.
ببینید احساس طرف مقابل نسبتبه شما برایتان مهم است یا نه
برخی افراد از شما خوششان میآید. بعضیها خوششان نمیآید. آیا قضاوت طرف مقابل در مورد شما روی کار یا زندگیتان تأثیری دارد؟ اگر نه، چطور میتوانید قید نیازتان برای دوستداشتهشدن یا مورداحترامبودن توسط این فرد را بزنید؟ چه کار کنید که احساسات خود را خنثی نگه دارید و شما هم از او متنفر نشوید؟
سعی کنید افراد را همانطور که هستند قبول کنید. تلاش نکنید آنها را تغییر دهید یا بهتر کنید. با صبوری و محبت به حرفهای آنها گوش دهید. در این صورت چه آن فرد از شما خوشش بیاید، چه نه، میتوانید به سمت اهداف خود حرکت کنید. دکتر شارلوت کسل (Charlotte Kasl) نویسندهی کتاب «اگر بودا نامزد داشت» میگوید: «وقتی سنسور شخصی خود را از کار میاندازید، میتوانید به بهترینها دست یابید. طرف مقابل را در ذهن خود ببخشید و از اشتباهات او بگذرید. در این صورت میتوانید خودتان را هم ببخشید که از او ترسیدید یا عصبانی شدید.»
تمام تلاش خود را بکنید و از همهی امکانات خود استفاده کنید. اهمیت دادن به اینکه بقیه از شما خوششان میآید یا نه، فقط مهمترین دارایی شما را هدر میدهد: انرژی شما را.
چه کار کنیم تا افرادی که از ما متنفرند دوستمان داشته باشند؟!
در زندگی همه ما کسانی هستند که از ما متنفر باشند.
این شخص میتواند در میان دوستان، اعضای خانواده، همکاران و یا حتی دوستان مجازی باشد که راه حلهایی برای آنکه این افراد را به دوستان خود تبدیل کنید وجود دارد، پس به خواندن این مطلب ادامه دهید:
از او درخواست کمک کنید
سادهترین و سریعترین راه برای تبدیل کسانی که از شما متنفر هستند به دوستانتان این است که از آنها بخواهید کاری برای شما انجام دهند. این روش توسط روانشناسی به نام بن فرانکلین توصیه شده است. وقتی از کسانی که دوستتان ندارند بخواهید برای شما کاری انجام دهند باعث میشوید به جای دشمن به شما به چشم یک دوست نگاه کنند.
لطف کردن مختص دوستان است. هیچکس به دشمن خود یا کسی که از او عمیقا متنفر است لطف نمیکند. این مسئله همان ناهماهنگی شناختی است. بر طبق تئوری ناهماهنگی شناختی انسانها تمایل دارند ارزش ها، عقاید و باورهایشان ثبات داشته باشد. وقتی نگرشها و رفتارها بی ثبات میشوند ناهماهنگی بوجود میآید.
مغز نیاز دارد این ناهماهنگی را از بین ببرد. مغز به عنوان شاهد بیرونی عمل میکند و دائم رفتارهای شما را مشاهده و ارزیابی میکند و برای دلیل کارهایی که انجام میدهید توضیح میآورد. ناهماهنگی زمانی رخ میدهد که بین دو باور یا عکس العمل متناقض قرار میگیرید؛ بنابراین معقولانهترین باور این است که کمک کردن برای دوستان است. وقتی از کسی که از شما متنفر است میخواهید کمکتان کند این ناهماهنگی را ایجاد میکنید؛ بنابراین او تصمیم میگیرد برای از بین بردن این بی ثباتی و ناهماهنگی دید خودش را نسبت به شما از یک دشمن به یک دوست تغییر دهد.
زمانی که از شخصی درخواست کمک میکنیم او احساس میکند چیزی دارد که ما نداریم بنابراین به خودش افتخار میکند و علاوه بر این که به ما کمک میکند دیدش نیز نسبت به ما تغییر میکند و احساس نفرتش از بین میرود.
نفرت را به دوستی تبدیل کنید
کمکی که میخواهید باید به قدری کوچک و ناچیز باشد که انجام دادنش برای او کار سختی نباشد. اگر از او کار سختی بخواهید او این کار شما را به چشم توهین نگاه میکند. پس قبل از هر کاری باید نقاط قوت، ضعف و سطح تواناییهای او را بسنجید.
اگر به اندازه کافی روی او شناخت ندارید به عنوان مثال از او یک مداد یا خودکار قرض کنید یا از او بخواهید یک رستوران خوب به شما معرفی کند.
به او نشان دهید که واقعا به کمکش نیاز دارید و برای کمک او ارزش قائل هستید. تن صدا را پایین بیاورید و بیشتر از زبان بدن استفاده کنید.
این تکنیک فقط برای کسانی که از شما متنفر هستند نیست بلکه آن را میتوانید برای کسانی که شناخت زیادی از آنها ندارید مثل همکاران نیز به کار ببرید.
پس سادهترین راه برای تغییر آنها از دشمن به دوست نیاز دارید که کمی متواضع باشید و از او درخواست کمک کنید.