چرا بهلول، شیما ۱۶ ساله را به قتل رساند؟

رضا فریدی روانشناس بالینی و فعال آسیب‌های اجتماعی درباره چرایی اقدام بهلول قاتل ۶۰ ساله‌ای که دختر ۱۶ ساله را به قتل رساند، اظهار کرد: شناسایی زمینه‎ها، انگیزه‎ها و علل تجاوزجنسی، می‎تواند در خصوص ارائه راهکار‌های پیشگیرانه، مقابله‎ای و بازتوانی بزه‎دیده‎ها مؤثر واقع شود.

وی افزود: در خصوص قتل دختری به نام شیما، دختر ۱۶ ساله‌ای که توسط یک پیرمرد ۶۰ ساله مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفت و سپس به قتل رسید و همچنین تبعات تجاوزات جنسی به دختران و زنان و نحوه آموزش‌های لازم در این خصوص باید به آسیب شناسی آن پرداخت.

این روانشناس بیان کرد: در آسیب شناسی موضوع قتل شیما باید گفت که برای عامه مردم قاتل کسی که سزاوار مرگ است، اما برای روانشناسی که دنبال فهم شکل گیری پدیده قتل است این تفکر به شدت انتزاعی است که در قاتل، چیزی جز قاتل نبینیم و تمام اسانس انسانی را درون وی به همین خصوصیت تقلیل دهیم.

وی اضافه کرد: قتل یکی از جدی‌ترین نوع جرایم خشن است که در صورت رخداد خسارت‌های جبران ناپذیری را برای قاتل و قربانی، خانواده‌های آن‌ها  و اعضای اجتماع محلی وارد می‌کند.

فریدی با اشاره به اینکه قتل یک امر عادی نیست و علی رغم انعکاس برجسته رفتار‌های خشن و قتل در رسانه‌ها و برنامه‌های نمایشی، این پدیده کمتر به صورت تحلیلی مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است.

وی با بیان اینکه باید ببینیم چرا یک پیرمرد ۶۰ ساله مرتکب چنین قتلی می‌شود، ادامه داد: در واقع قاتل و عامل مرگ شیما یک بیمار جنسی است. این افراد اختلالات روانی جدی‌ای در زمینه جنسی دارند. واضح است فردی که به قصد آزار جنسی یک دختر نوجوان ۱۶ ساله را ربوده و به او تعرض کرده و سپس او را به قتل میرساند، تعادل روانی لازم را ندارد. متاسفانه اکنون برخی از افراد جامعه درگیری‌های روانشناختی با مسائل جنسی دارند.

این روانشناس اضافه کرد: این افراد با وجود تاهل و حتی داشتن فرزند و خانواده به دلیل نداشتن فضای مناسب و پاسخگو در روابط زناشویی به تعادل نمی‌رسند و این بیماری همچنان همراه با آنهاست.

فریدی تصریح کرد: در واقع زمینه‌های روانی که شخص در خانواده با آن روبه‌روست، اختلافات مستمری که در گذشته‌ی آن فرد وجود داشته، محرومیت از محبت و عاطفه از طرف خانواده در طول زندگی، زندگی او را در بزرگسالی نابود می‌کند. به این موارد باید فقر حاکم بر خانواده و ناتوانی آنان در تأمین خواسته‌های فرزندان را نیز اضافه کرد که همه این موارد موجب می‌شود فرزندان در بزرگسالی به‌نوعی عقده‌ای بار آیند و این عقده‌ها را با بروز خشونت در جامعه نشان دهند.

وی ادامه داد: همچنین این را نیز بدانیم که بسیاری از متجاوزان، چندین بار مرتکب این بزهکاری شده و قبل از دستگیری، چندین بار به زنان و دختران تجاوز کرده‎اند که در خصوص این پیرمرد ۶۰ ساله طبق گفته‌های شاهدین و افراد محلی این مورد می‌تواند در موردش، صادق باشد.

این روانشناس با بیان اینکه ضمنا تجاوز جنسی در مناطق شهری، شایع‌تر از مناطق روستایی است، افزود: ممکن است فرد تجاوزگر در دوران کودکی، به شدت توسط والدین خود بار‌ها تنبیه شده باشد. می‎توان تجاوزگران جنسی را از طریق ویژگی‎های عمومی نظیر احساس بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی، خشم یا تمایلات جنسی غالب بر احساسات، شناسایی نمود. تجاوزگران جنسی مثل این فرد قاتل ۶۰ ساله برای رهایی از این موضوع که فردی را دستخوش تجاوز قرار داده‌اند، از مکانیسم فرافکنی استفاده می‌کنند.

فریدی افزود: آن‌ها اغلب در مقابل نیاز‌های دیگران، حساس نیستند و احساس همدلی و صمیمیت نمی‌کنند و مقاومت آن‌ها در برابر ناکامی‌ها بسیار ضعیف است، گرچه قوه ادراک، قضاوت و استدلال اکثر آن‌ها سالم است، لیکن هنگامی که هیجانات آنان برانگیخته می‎شود، اعمال تباه کننده‎ای انجام می‎دهند که متاسفانه شاهد این اتفاق تلخ توسط این فرد قاتل بوده ایم.

وی بیان کرد: لازم می بینم اینجا خدمت والدین عزیز نیز در خصوص نقش آموزش مهارت‌های زندگی در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی مطالبی را عرض کنم. والدین عزیز توجه داشته باشند که در آموزش مهارت‌های زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است.

این روانشناس گفت: این مهارت‌ها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مدام آموزش و بازآموزی انجام بگیرد، اما متأسفانه هم به دلیل ناآگاهی برخی از والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت‌ها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمی‌شود و امکان یادگیری آسان آن‌ها در کودکی از بین می‌رود و بعد‌ها همان کودکان دچار آسیب‌های مختلفی در اجتماع می‌شوند و ما شاهد افزایش آسیب‌ها در کشور خواهیم بود.

فریدی گفت: باید قبول کرد که در دنیای معاصر، همه ابعاد زندگی بسیار پیچیده و دشوار است و بدون آشنایی با علم و هنر نحوه زندگی کردن و داشتن قابلیت " مهارت زندگی " نمی‌توان به طور شایسته زندگی کرد و شاهد آسیب‌های اجتماعی نبود.

وی خاطرنشان کرد: امروز نمی‌توان با تکیه به تجارب و دانسته‌های سنتی پدربزرگ و مادر بزرگ، به تربیت کودکان و نوجوانان پرداخت، چون از چند دهه پیش، امر خطیر تعلیم و تربیت و مهارت زندگی کردن در دنیای معاصر از ریل هنرمندی و ذوق و شوق و عشق به ریل کسب دانش و مهارت منتقل شده است.