احساسات و هیجانات به لایه کودک درونی شخصی ما برمیگردد؛ لذا وقتی این لایه به خوبی فعالیت کند و مجال بروز داشته باشد میتواند به مرور ما را به سمت شادی و نشاط و سلامت روان بیشتر سوق دهد. بروز احساسات درونی چه در تنهایی و چه در جمع نیاز به پررنگ نمودن این لایه شخصیتی دارد و البته اکتسابی بوده و میتواند یاد گرفته شود. کافی است گامبهگام قدم بردارید و به تدریج این تمرین را داشته باشید.
اخبار اجتماعی- کسانی که بازداریهای زیادی دارند همواره چه در غم و چه در شادی احساس و هیجان خو د را بروز نمیدهند و چنین امری موجب میشود تا گاه حتی خشم نیز ایجاد کند و یا در مورد برخی هیجانات به بیماری منجر شود.
با رعایت این سه گام میتوانید به موقع احساساتتان را بروز دهید:
گام اول: خودآگاهی
خودآگاهی که کلید هوش هیجانی است به معنای آگاهی داشتن از احساسات خود، در زمان بروز آنها است. خودآگاهی یعنی بازشناسی احساسات و تمایلات و عواطف خود، شناخت نقاط ضعف و قوت خود و عوامل به وجود آورنده احساسات است.
فردی را در نظر بگیرید که در ابتدای روز، یک اربابرجوع خشن او را آزردهخاطر ساخته است، سپس ساعتها پس از آن، تندخویی میکند، جایی که اصلاً مناسب نیست شروع به پرخاش میکند (مانند زمان رانندگی کردن) و بدون هیچ دلیلی از افراد خرده میگیرد. ممکن است او از علت اینکه به تندخویی خود ادامه میدهد کاملاً بیخبر باشد و حتی اگر کسی او را متوجه این امر کند شگفتزده شده و پاسخ تندی به وی بدهد.
کنترل هیجانی، کلید سلامت عاطفی شما است
اگر این فرد توانایی خودآگاهی داشته باشد میتواند مسائل را از نو ارزیابی کند، تصمیم بگیرد و خود را از احساساتی که از صبح بر او چیره شده رها سازد و نگرش و حالت روانی خود را تغییر دهد یعنی آغاز مدیریت بر هیجان خود که یکی دیگر از مؤلفههای هوش هیجانی است. این خودآگاهی میتواند شامل ارزیابی افکار، تعبیر و تفسیر از وقایع و... باشد.
گام دوم: مدیریت هیجان
خودکنترلی به این معنا نیست که شما احساسات واقعی خود را انکار یا سرکوب نمایید. همچنین به معنای کنترل بیش از حد و پنهان کردن همه احساسات هم نیست، بلکه به معنای این است که شما انتخاب کنید که هیجاناتتان را چگونه و در چه زمانی بروز دهید و بدین ترتیب قادر میشوید بهگونهای که به روابطتان با دیگران آسیب نرسد، هیجانات منفی خود را متعادل نموده و به اهداف خود نائل شوید. در بحث کنترل هیجانها هدف، دستیابی به تعادل است نه سرکوبی هیجانها.
هیجان مناسب مطلوب است، یعنی هیجانی که با موقعیت، تناسب دارد و در زمان مناسب به اندازه مناسب، در مقابل فرد مناسب و به روش مناسب ابراز میشود. در واقع کنترل هیجانی، کلید سلامت عاطفی شما است. در این حیطه از افکار تعمیم دهنده دوریکنید مثلاً در فلان زمان مرا تحویل نگرفتند نتوانستم احساساتم را به خوبی بروز دهم. دیگران در مورد من چه فکر میکنند؟ بیدلیل قضاوت نکنید و برچسب نزنید. برای دیگران بیدلیل قانون وضع نکنید مثل اینکه او باید در مقابل احساسات من چنین رفتار کند.
مدیریت هیجان
گام سوم: فراگیری مهارتهای اجتماعی
مهمترین مهارت شناسایی حقوق خود و احترام به حقوق شخصی است. در این صورت است که اگر خواسته شما بر خواسته دیگری ارجح است برای تحقق آن تلاش میکنید و یا زمینهای را برای تحقق متعادل خواسته هر دو طرف فراهم میآورید. در این صورت است که به احساسات خود نیز جامه عمل میپوشانید و آن را در حد عرف و با توجه به موقعیت اجتماعی و مخاطبین خود برای بروز آماده میکنید.
بروز احساسات به بایدها و نبایدهای شما برمیگردد. وقتی شما آداب و قوانین انعطافناپذیری را برای احساسات خود وضع میکنید برای بروز آن دچار مشکل میشوید. در اصل قضیه باید برای خود مشخص کنید که چه احساساتی وزین و مجاز است و چه احساساتی غیرمجاز و سپس با تمرین سعی کنید آرامآرام بروز احساسات را به میزان مجاز آن نزدیک کنید.
شاید در وهله اول تمرین نتوانید به اندازه کافی ابراز احساسات داشته باشید، اما با پیشروی و تمرین بهمرور بر این امر مسلط میشوید و این تسلط به میزان حقوقی که برای خود قائلید یا میزان احساساتی که مجاز میدانید و خواست و اراده شما بستگی دارد.
اگر بخواهید و بروز احساسی را غیرمجاز ندانید میتوانید با تمرین به نتیجه برسید. پس لازم است در مورد میزان احساسات در رابطه با هر موضوع خوب تأملکنید؛ و از تعصب و بازداری بیدلیل خودداری کنید.