شیوع کمردرد یک مشکل جهانی است و آثار فردی، اجتماعی و اقتصادی سنگینی دارد. با اینکه در دهه ی اخیر مورد توجه قرار گرفته اما آمار ها میگویند که نهتنها وضعیت بهتر نشده بلکه در خانم ها و افراد بالای ۴۰ سال بیشتر هم شده است.
هر هفته از هر ۱۰ نفر و هر ماه از هر ۵ نفر، لااقل یک نفر، به خاطر کمر دردنمیتواند یک روز کار کند. معمولا شیوع کمر درد در خانم ها به دلایلی بیشتر است چون پوکی استخوان در آنها رایج تر است، عادت ماهانه دارند، بیشتر درد کمر را ابراز میکنند و در دوره نوجوانی کمتر ورزش میکنند.
شیوع کمر درد در میانسالی بیشتر است. کمر درد های شدید در سالمندان کمتر دیده میشوند که دلیلاش بهبود این عارضه نیست، بلکه عادت به آن است. شیوع کمر درد در افراد در کشور های توسعه یافته کمتر است چون بیشتر ورزش میکنند. از هر ۱۰ نفر، ۴ نفر در دنیا با کمر درد درگیر هستند.
شیوع کمر درد در بیماران افسرده
بسیاری از مردم میگویند که دارو های ضد افسردگی روی درد های مزمن اثر مثبت دارند و شیوع کمر درد در بسیاری از بیماران افسرده بیشتر است، گرچه ثابت شده که تاثیر دارو های ضد افسردگی بر درد با دارو نماها هیچ تفاوتی ندارد پس نباید از اینها به عنوان ضد درد استفاده کرد. اما حقیقت این است که بسیاری از بیماران مبتلا به کمر درد مزمن هم از افسردگی رنج میبرند و اگر به هر طریقی خلق این افراد بهتر بشود، دردشان هم کمتر میشود. بسیاری از این بیماران که خواب خوبی ندارند یا کلا با خواب مشکل دارند (اختلالات خواب معروف به اینسامنی insomnia) به کمر درد مبتلا هستند و بسیاری از بیماران مبتلا به کمر درد مزمن هم با خواب مشکل دارند. پس قطعا بین مشکلات روانی و شیوع کمر درد ارتباطی جدی وجود دارد و با توجه به وسعت رابطه باید مشکلات روانی را در صدر علل کمردرد قرار داد و در درمان کمر درد به آن پرداخت.
آدم های امروزی، آدم های «نگران» هستند و آدمهای امروزی نگران هستند و درمان های رفتاری را باور ندارند. آدمهای امروزی نگران هستند و وقت و حوصله ی تمرین، مطالعه و… ندارند. میخواهند یک قرص بخورند و مشکلشان حل بشود. تا کمی نگران تر میشوند، قرص میخورند، تا کمی احساس ضعف میکنند، قرص میخورند. قطعا فروش قرص ها هم سرسام آور است. آدم های امروزی، آدم های دیروز و روش هایشان را قبول ندارند، چون خودشان را بهتر میدانند.
بیماران مبتلا به درد مزمن خصوصا کمردرد نگران عوارض داروها هم هستند، عوارضی مثل اعتیاد، نارسایی کلیه و نارسایی کبد از نگرانیهای جدی هستند که متاسفانه این نگرانیها واهی هم نیستند. به همین دلایل باید توانبخشی و رفتاردرمانی را اولین درمانهای کمردرد دانست. انجمن درد و کالج پزشکان ایالات متحده توانبخشی، رفتاردرمانی از نوع شناختی و ورزش چدرمانی را تنها درمانهای واقعا موثر برای کمردرد میدانند.
رفتار درمانی شناختی نوعی از روان درمانی است که با اصلاح احساسات، افکار و رفتار های مخرب مشکلات را درمان میکند. برخلاف روانکاوی به روش فروید که آسیب های کودکی را میجوید تا علل تناقض های ذهنی را پیدا کند، رفتاردرمانی شناختی به راه حلها می پردازد و بیمار را ترغیب میکند که ذهنیات غلط و الگو های رفتاری مخرب را تصحیح کنند. در شیوع کمر درد های مزمن، رفتاردرمانی شناختی به اندازه جراحی ستون فقرات که یک جراحی سنگین محسوب میشود، موثر است.
تغییر نحوه تفکر درباره ی درد و تفسیر آن، شدت درد را تغییر میدهد. در شیوه ی امروزین درمان درد که به مدل جسم/روان/جامعه معروف است، درد فقط یک حس نیست بلکه یک موضوع عاطفی و زاییدهی افکار و باور های شخص در مورد دلایل و عواقب آن است. تحریک عواطف با منقبض کردن عضلات، مستقیما روی درد تاثیر میگذارد. ترس از بیشتر شدن درد هم موجب کمحرکتی و نهایتا افزایش درد و ناتوانی میشود.
درد مزمن غالبا عصبانیت، ترس، ناامیدی، افسردگی و احساس گناه را به دنبال دارد و بیمار دلش میخواهد با پنهانکاری و انکار، از شر این احساسات ناخوشایند خلاص شود. اطرافیان هم معمولا دچار اندوه، اضطراب و احساس بی کفایتی میشوند چون فرد مورد علاقه شان را مدام در آن حال بد میبینند. هر دو طرف هم خجالت می کشند این احساسات را نشان بدهند.
رفتار درمانی شناختی، به بیمار کمک میکند کنترل اوضاع را خودش به دست بگیرد. مهم ترین مرحلهی کار هم این است که بیمار بپذیرد و شروع کند. رفتار درمانی شناختی، زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را متحول میکند. بیمار یاد می گیرد که زنده است و باید از زندگی لذت ببرد. یاد می گیرد که برده ی درد نیست.