هفته نامه اشپیگل در مطلبی به بررسی کارنامه سیاه و یاس آور اوباما در هشت سال دوران ریاست جمهوری اش پرداخته و نوشت: اوباما این روزها در هر جایی حضور می یابد نوعی تعریف از خود در سخنانش وجود دارد. به گفته وی اقتصاد آمریکا در دوره ریاست جمهوری او به صورت چشمگیری بهبود یافته است. اوباما می گوید ما امروز یک ملت قدرتمند تری نسبت به قبل هستیم.
هفته نامه اشپیگل در ادامه با اشاره به اینکه اوباما البته در دوران ریاست جمهوری خود در برخی زمینه های اقتصادی موفقیت هایی داشته است در بخش دیگری از این مطلب نوشت: اما چرا بسیاری از آمریکایی ها بر این عقیده اند که هیچ اثری از این رونق نمی بینند؟ چرا آن ها به نزدیک شدن به جناح دونالد ترامپ میلیاردر تمایل دارند که اوباما وی را عامل ویرانی اقتصاد آمریکا می داند.
برای اینکه به دلایل این دلسردی پی ببریم خوب است نگاهی به رویه تیره کارنامه اوباما بیندازیم.
آمار واقعی بیکاری در آمریکا
آنچه که در مبارزات انتخاباتی آمریکا کتمان می شود این است که در این کشور دو آمار بیکاری وجود دارد. یکی که موسوم به U3 است که اوباما مرتبا از آن دم می زند. این آمار همه آمریکایی هایی را در بر می گیرد که به طور موقت به عنوان افراد در جستجوی کار مطرح می شوند. قبل از دوران ریاست جمهوری اوباما این نرخ بیکاری 7.8 درصد و حالا پنج درصد است. مسئله این است که این آمار هم بیکاری بلند مدت و هم آن هایی که دیگر تسلیم شده و دنبال کار نمی گردند را شامل می شود.
یک نرخ بیکاری دیگر موسوم به U6 در آمریکا وجود دارد که نتایج بدی در دوران اوباما را نشان می دهد. این نرخ بیکاری گسترده تر و با حدود 10 درصد تقریبا دو برابر نرخ بیکاری U3 است. تقریبا حدود شش میلیون آمریکایی جزو این لیست هستند. البته در این نرخ بیکاری هم در سال گذشته کمی بهبود وجود داشت که تازه به اندازه قبل از شروع بحران مالی در سال 2008 رسیده است.
نرخ اشتغال رو به کاهش
یکی دیگر از آمارهایی که اوباما با اکراه و بی میلی درباره آن سخن می گوید " نرخ مشارکت نیروی کار" است. این نرخ که نشان می دهد چه تعداد آمریکایی شایسته کار در واقع به سر کار رفته و یا حداقل به دنبال یک شغل می گردند سال هاست روند رو به کاهشی داشته است. این نرخ بخصوص در دوران ریاست جمهوری اوباما روند نزولی را طی کرده است. در حالی که در دوران شروع ریاست جمهوری اوباما 65.7 درصد از بزرگسالان برای بازار کار آماده بودند اما در حال حاضر تنها 62.9 درصد در چنین شرایطی قرار دارند که در چهل سال گذشته بی سابقه بوده است.
حتی در بین دموکرات ها هم برخی اعتقاد دارند که سیاست های اوباما روند کاهش روزافزون فعالیت نیروی کار را سرعت بخشیده است. نگاهی به مردها در بهترین سنین کار در آمریکا نشان می دهد که این تحول تا چه اندازه دراماتیک است. در گروه سنی بین 25 و 54 سال امروزه درصد کم تری از آمریکایی ها نسبت به دوران رکود بزرگ در این کشور کار می کنند. در میان مردان بدون داشتن مدرک دانشگاهی از هر پنج شهروند آمریکایی یک نفر به اندازه ای دلسرد شده است که دیگر دنبال کار نمی گردد. این مسئله برای دموکرات های آمریکا یک مشکل بزرگ است. مردان با تحصیلات پایین مدت ها بود که از رای دهندگان وفادار دموکرات ها بودند، اما حالا آن ها ستون فقرات کمپین دونالد ترامپ را می سازند.
بدهی های روزافزون
یکی دیگر از موضوعاتی که اوباما معمولا به آن نمی پردازد مسئله بدهی های آمریکاست. البته این جای تعجب ندارد. زمانی که وی در سال 2008 سکان ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده گرفت این کشور با کوه عظیم حدود 10 بیلیون دلاری بدهی روبرو بود که در دوران ریاست جمهوری اوباما به حدود 20 بیلیون دلار رسیده و دو برابر شد. بدهی های دولتی آمریکا امروز بیشتر از صد درصد بازده اقتصادی این کشور است.
رشد اقتصادی ضعیف
درست است که اوباما اقتصاد آمریکا را بعد از سقوط مالی سال 2008 تا حدی سرو سامان داد. تولید ناخالص داخلی تحت ریاست جمهوری وی حدود دو درصد در سال رشد داشت. اما اوباما تنها رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا بود که رشد سه درصد در سال را خلق نکرد.
اشپیگل در ادامه نوشت: لیست کارنامه سیاه اوباما همچنان طولانی است. دانشجویان آمریکایی امروز با بدهی های بالاتری نسبت به قبل از دوران اوباما وارد بازار کار می شوند. خطای اوباما در سیستم سلامت سال های آینده مردم آمریکا را دچار معزل می کند. دستمزدها تنها کمی بالاتر از بیست سال گذشته است. شکاف بین فقیر و غنی در این کشور همواره افزایش می یابد.
یک کارشناس آمریکایی در این باره اظهار داشته است که البته اوباما مسئول همه این کاستی ها نیست و در مواردی کنگره سد راه بوده و از پیشرفت امور جلوگیری به عمل می آورده است.