سرخیو آگوئرو در پایان این فصل از منچسترسیتی جدا میشود و به بارسلونا خواهد پیوست. او تبدیل به یک بازیکن محبوب و حتی فراتر از آن، تبدیل به یک اسطوره برای آبیهای شهر منچستر شد.
در آستانه جدایی سرخیو آگوئرو بسیاری از همتیمیهای فعلی و سابق او در منچسترسیتی به تمجید از این بازیکن آرژانتینی پرداختند. میکا ریچاردز بازیکن سابق سیتی و کارشناس فعلی شبکه «اسکای اسپورتس» یادداشتی در مورد آگوئرو نوشته که در روزنامه انگلیسی «دیلی میل» منتشر شده است. این یادداشت زیبا را بخوانید.
«منچسترسیتی ۱۰ سال پیش در رسانهها به هر بازیکنی ارتباط داده میشد، از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو و کاکا گرفته تا دیگر بازیکنان گرانقیمت، چرا که سیتی در آن زمان پول کافی برای در اختیار گرفتن سوپراستارها را در اختیار داشت.
در ان زمان، سرخیو اگوئرو اصلاً در فهرست ستاره های مورد نظر منچسترسیتی نبود. خود من دلم میخواست که کاکا را جذب کنیم. مدل بازی کردن او خیلی جالب بود و میتوانستم او را در لباس آبی منچسترسیتی تصور کنم. ایده خرید کاکا مرا به وجد میآورد. آگوئرو را هم میشناختم و میدانستم بازیکن خوبی است اما ایده خرید او مرا به هیجان نمیآورد.
یک نفر اما در باشگاه ما میدانست که خرید آگوئرو میتواند به پیشرفت تیم ما که به تازگی فاتح جام حذفی شده بود، کمک کند. او روبرتو مانچینی بود که به من گفت:
«او را خریدم چون جوان، قدرتمند و سریع بود و گلهای زیادی هم در اسپانیا زده بود. با خودم فکر کردم با این ویژگیها او کاملاً مناسب بازی در لیگ برتر انگلیس است.»
هواداران ما چه چنین فکری داشتند. روزی که سرخیو رسید جمعیت زیادی جلوی ورزشگاه اتحاد جمع شده بودند، جولای ۲۰۱۱. اما اوضاع در رختکن تیم اینطور نبود. پیش خودمان فکر میکردیم اگر او اینقدر خوب است چرا رئالمادرید و بارسلونا به سراغش نرفتهاند؟
جا افتادن بین بازیکنان تیم جدید برای هر بازیکنی سخت است. به عنوان یک مجموعه ما معمولاً قضاوتها و پیش داوریهایی در مورد بازیکنان جدید داریم. مثلاً وقتی داوید سیلوا اولین جلسه تمرینی خود را با ما انجام داد یک بازیکن قدیمی تیم آمد و گفت ما پولمان را دور ریختهایم، او هرگز نمیتواند از پس بازی در لیگ برتر بربیاید!
سرخیو به طور رسمی به ما در ایرلند معارفه شد. به دوبلین رفته بودیم تا دو بازی دوستانه انجام دهیم. همه مشتاق بودیم ببینیم این بازیکن ۳۸ میلیون پوندی چه چیزی در چنته دارد و جولئون اسکات نظر جالبتری نسبت به بقیه داشت. جولئون با برگشت به آن دوران میگوید:
«میدانستم بازیکن بزرگی است اما با خودم فکر میکردم ما کارلوس توس را داریم. آگوئرو باید خیلی خاص باشد تا بتواند بالا از توس قرار بگیرد. اما یادم میآید در اولین تمرین در ایرلند او به سمت ونسان کمپانی حرکت کرد و پا به توپ از او رد شد. من سعی کردم جلوی او را بگیرم اما من را هم دریبل زد، وینی دوباره برگشت اما سرخیو دوباره او را دریبل کرد و با یک ضربه چیپ بالای سر دروازهبان هم میخواست توپ را وارد دروازه کند اما توپ از روی تیر به بیرون رفت. در آن لحظه من و کمپانی به هم نگاهی کردیم و گفتیم، باید به این پسر احترام بگذاریم.»
سرخیو در تمرینات عالی نبود، از آنهایی که حرکات تکنیکی فوقالعاده انجام دهند یا توپ را با ارتفاع زیاد به هوا بفرستند و سپس به زیبایی آن را کنترل کند. یا هیچوقت او را در حال سخت تمرین کردن و وزنه زدن ببینید. جیمز میلنر با خنده در مورد او میگوید:
«چقدر بد تمرین میکرد! حتی به خودش زحمت نمیداد که بند کفشش را ببندد.»
این شاید لب کلام در مورد او باشد. ممکن است شما فکر کنید او سوپراستاری است که کلی آدم دور و بر خودش دارد و کسی که میتواند انتظارات سنگین هواداران را برآورده کند اما وقتی از نزدیک او را میدیدید میگفتید واقعاً این همه هیاهو بابت او است؟!
سرخیو خیلی آرام بود، خیلی وقتها متوجه نمیشدید که اصلاً در رختکن هست یا نه، اصلاً برایش مهم نبود که در معرض توجه باشد یا نه.
در مورد بند کفش این را اضافه کنیم، وقتی او بند کفشش را میبست، یعنی قبل از شروع مسابقه، میفهمیدید که حالا کار برایش جدی است. او واقعاً جدی بود و مدام گل میزد، یک گلزن ذاتی که خیلی راحت راه گل زدن را بلد بود.