امام علی(علیه السلام) فرمودند: الاِْعْجَابُ یَمْنَعُ الاِزْدِیَادَ.خودپسندى مانع (بزرگ) ترقى است.
شرح و تفسیر حکمت 167 نهج البلاغه
امام علی(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به یکى از مهم ترین آثار سوء اعجاب به نفس کرده مى فرماید: «خودپسندى مانع (بزرگ) ترقى است»، (الاِْعْجَابُ یَمْنَعُ الاِزْدِیَادَ). ریشه خودپسندى حب ذات افراطى است.
آن گونه که انسان نقطه هاى مثبت خود را بزرگ تر از آنچه هست مى بیند و نقطه هاى ضعف را هیچ گاه نمى بیند و یا کمتر از آنچه هست مى بیند و در واقع خودپسندى و اعجاب به نفس یکى از حجاب ها و موانع شناخت و معرفت است. نخستین اثر آن این است که انسان را از پیشرفت و تکامل باز مى دارد، زیرا انسان تا زمانى که خود را ناقص مى بیند، براى پیشرفت تلاش مى کند. آن روز که خود را کامل دانست متوقف مى شود.
در حکمت 38 و همچنین 150 نیز اشاره اى به آثار سوء این رذیله اخلاقى شده بود تا آنجا که امام(علیه السلام) در حکمت 38 فرمود: «وَأَوْحَشُ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، بدترین تنهایى خودبینى است». اثر سوء دیگر همان است که در بالا اشاره شد: افراد خودپسند دوستان خود را از دست مى دهند و در زندگى تنها و منزوى مى شوند، زیرا لازمه خودپسندى خودبرتربینى و فخرفروشى است و این چیزى است که مردم آن را تحمل نمى کنند. در روایات اسلامى اشارات گسترده اى به آثار سوء عُجب شده است.
در حدیثى امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إنَّ اللهَ عَلِمَ أنَّ الذَّنْبَ خَیْرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَلَوْلا ذلِکَ ما ابْتُلِىَ مُؤْمِنٌ بِذَنْب أبداً، خدا مى داند که (حتى) گناه براى مؤمن از عُجب بهتر است (زیرا گناه، او را به نقایص خود آشنا مى سازد و به درگاه خدا مى رود، توبه مى کند و راه تکامل را مى پوید) و اگر چنین نبود هیچ گاه مؤمن به گناهى آلوده نمى شد».
در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ، کسى که گرفتار خودپسندى شود هلاک مى شود». از دیگر آثار سوء عُجب و خودپسندى این است که گاه اعمال زشت خود را نیک و صفات رذیله خویش را حسنه مى پندارد و این بلاى بزرگى براى او مى شود، نه به اصلاح خویشتن مى پردازد و نه از گناهان خود توبه مى کند.
باز در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «الرَّجُلُ یَعْمَلُ الْعَمَلَ وَهُوَ خائِفٌ مُشْفِقٌ ثُمَّ یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ الْبِرِّ فَیَدْخُلُهُ شِبْهُ الْعُجْبِ بِهِ فَقالَ هُوَ فى حالِهِ الاُْولى وَهُوَ خائِفٌ أحْسَنُ حالاً مِنْهُ فى حالِ عُجْبِهِ، انسان گاهى عملى انجام مى دهد و از آن بیمناک و ترسان است (چون مى داند یا احتمال مى دهد کار خلافى بوده) سپس کار نیکى انجام مى دهد و عُجب پیدا مى کند. امام(علیه السلام) فرمود: این شخص در حالت اول که خائف است حالش بهتر از حالت دوم است که اعجاب به نفس دارد
نقطه مقابل عُجب خودکم بینى و تواضع و فروتنى است که سبب مى شود انسان در صدد اصلاح خویش و رفع نقائص از وجود خود برآید و به یقین خداوند به چنین بندگانى نیز کمک خواهد کرد.
سعدى در این زمینه مثال زیبا و پرمعنایى زده است: یکى قطره باران ز ابرى چکید * خجل شد چو پهناى دریا بدید که جائى که دریاست من کیستم * گر او هست حقا که من نیستم چو خود را به چشم حقارت بدید * صدف در کنارش به جان پرورید سپهرش به جایى رسانید کار * که شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندى از آن یافت کو پست شد * دَرِ نیستى کوفت تا هست شد این سخن را با سخنى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)خاتمه مى دهیم: یکى از وصایاى آن حضرت به على(علیه السلام) این بود: «یا عَلِیُّ ثَلاثٌ مُهْلِکاتٌ شُحٌّ مُطاعٌ وَهوىً مُتَّبَعٌ وَإعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ، سه چیز است که انسان را هلاک مى کند بخلى که انسان از آن پیروى کند و هواى نفس که شخص در برابر آن تسلیم گردد و اعجاب به نفس».