علی اصغر (ع) کوچکترین سرباز کاروان کربلا بود.علی اصغر از تشنگی بی تاب شده بود زیرا آب برای او، هم آب بود و هم غذا, حسین(ع) او را به میان سپاهیان برد و فرمود:« از یاران و فرزندانم, کسی جز این کودک نمانده است. نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟» امام در حال گفت و گو بود که حرمله تیری به گلوی علی اصغر زد. امام حسین(ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.
کتاب «امضای کوچک, کتابی در مورد حضرت علی اصغر(ع)، نکته ها، درس ها و آموزه های تربیتی امروزی اش» نوشته سید علی اصغر علوی و توسط انتشارات سدید( انتشارات بسیج دانشگاه امام صادق(ع)) به چاپ رسیده است.
معرفی کتاب:
نویسنده اصلی این کتاب بر این است که علی اصغر چگونه علی اصغر شد؟
این کتاب در دو بخش نوشته شده است که در بخش اول کتاب نویسنده با نگاهی تحلیلی راز علیاصغر شدن را روایت میکند؛ روایتی دقیق از زمینههای علیاصغر شدن، در آینه رموز تربیت و وراثت و محیط خانوادهای که در نهایت، خروجی آن، علیاصغری میشود که به شرط حیاتش علیاکبری خواهد بود، چنانکه مقاتل نوشتهاند.در بخش دوم پس از گذر از این منظر زمینی، به آسمان علیاصغر و هوای عرفانی آن اشارهای میکند و مرثیهای با دریچهها و درنگهایی معرفتی به نگارش درآورده است.
در مقدمه می خوانیم:
تمام عناصر عاشورا چنیناند و این است که هر بخش آن را شایسته تأمل ویژه کرده است. اینجا نه فقط بزرگترها که کوچکترها هم سهمی دارند! اینجا کودکانشان، به قدر عمر نوح سخن دارند! کودک یکروزه این ماجرا به اندازه یک دنیا سخن دارد که در این مجال «نم»ی از «یم»ی را خواهیم چشید...
سخن از عاشورا و کربلا را نباید صرفاً درس تاریخ و جغرافیا دانست و به مطالعات تاریخی و جغرافیایی آن اکتفا کرد. تاریخ و جغرافیا مقدمه و پیشنیاز فهمهای عمیق از کربلا برای بهتر زندگی کردن است. این اتفاق، شنیدنیترین و خواندنیترین خواهد شد، اگر با عنایت به مسائل جاری امروز و در پاسخ به پرسشهای روز دیده شود...
این اثر به قدر بضاعت مُزجات خویش، عهدهدار طواف گرداگرد قنداقه شیرخواره کربلاست.
خلاصه ای از کتاب:
علی اصغر، امضای مظلومیت حسین و معصومیت عاشوراست.
حماسی ترین گریه ای که تاریخ به خود دیده است، گریه حماسی کودکی در غریبانه ترین لحظه های میدان، گریۀ علی اصغر ذوالفقار علی در عاشوراست.
کودکی بی زره به میدان آمده است، رجز می خواند بی واژه در نهایت عطش.
کربلا باب الحوایجی دیگر دارد، سرداری که بعد از ابوالفضل، مشکی از گریه و اشک آورده است.
مگر باب الحوائج کسی نیست که درها را می گشاید و بن بست ها را می شکند؟
اینک کودکی...