سارا بهرامی بازیگر این روزهای سینما که موفق شده خیلی زودتر از هم صنفان خود به چهره قابل اعتنایی در عرصه بازیگری بدل شود، متولد ۶۱ در شهر اصفهان است. بهرامی فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه تنکابن و سابقهی بازی در تئاترهایی همچون راهزنان، هم هوایی و مخمصه را در کارنامه دارد.
اولین کار سینمایی او در سال ۸۸ با فیلم «تهرون» آغاز شد و پس از آن در فیلمهای مختلف و شاخصی همچون «من دیگو مارادونا»، «ایتالیا ایتالیا» و «دارکوب» خوش درخشید. اما بهرامی بخش اعظمی از شهرتش را مدیون بازی در سریال تلویزونی «پروانه» به کارگردانی جلیل سامان است که زمینه معرفی به سینما را برای وی فراهم کرد.
بهرامی در سریال «پروانه» که قصه متفاوتی در سالهای انقلاب را روایت می کرد خود را به عنوان یک بازیگر توانا در این عرصه معرفی و نشان داد که بازیهای دشواری را در ژانر تاریخی به نمایش گذاشته است. او که در سریال «پروانه» همراه حامد کمیلی بازی چشم نوازی را انجام داده بود، توانست این موفقیت را در «ایتالیا ایتالیا» دوباره با کمیلی تکرار کند که نشان از تواناییهای بالای او در ایفای نقشهای متفاوت را دارد.
بهرامی که برای ایفای نقش در فیلم «ایتالیا ایتالیا» در جشنواره سی و پنجم کاندیدای نقش اول زن نیز شده بود، سال گذشته در دوره سی و ششم جشنواره فجر موفق شد در میان تمجید اهالی سینما و منتقدان به شایستگی برنده این عنوان برای بازی در نقش مهسای فیلم سینمایی «دارکوب» شود.
این بازیگر در حال حاضر دو فیلم و با دو کاراکتر متفاوت روی پرده سینماها دارد. در فیلم سینمایی «دارکوب» ساخته بهروز شعیبی و همچنین فیلم «هزارپا» ساخته ابوالحسن داوودی که نقش اول زن در آنها را ایفا میکند، به قدری از هم فاصله دارند که شاید اگر مخاطبان سینما این دو فیلم را بدون فاصله و پشت سر هم تماشا کنند، باور نکنند که بازیگر نقش زن «هزارپا» همان بازیگر نقش مهسا معتاد در «دارکوب» باشد.
شاید فقط در سینما میشود برای معتادها سوت و کف زد. بازی او در این نقش به اندازهای برای مخاطبان باورپذیر بود که خودش اعتقاد دارد این شخصیت از درون خود او جاری و با متن ترکیب شده که بر دل تماشاگران نشسته است.
بهرامی را می توان در کنار نقشهای به یاد ماندنی در کاراکتر یک زن معتاد قلمداد کرد، نقشهایی که فریماه فرجامی و باران کوثری به زیبایی در آنها درخشیده اند.
در سینمای ایران بازیگران معمولا وقتی در یک نقش موفق میشوند ترجیح میدهند تا آخر در همان فضا بمانند، اما بهرامی نشان داد که در نقشهای کاملا متفاوت هم میشود بازی کرد و هر کدام را بهتر از دیگری از آب در آورد.
شاید متفاوت بودن نوع بازی بهرامی در کارهای مختلفی مانند «دارکوب» و «هزارپا» شجاعت بیشتری را در اختیار بازیگران سینما قرار دهد تا نقشهای متنوعی را بپذیرند و فضاهای گوناگونی را تجربه کنند.
تکرار بازیها و نقشهای برخی بازیگران که به سبب درخشش در یک کاراکتر مدام در فیلمهای دیگر اتفاق میافتد، بزرگترین آسیب را به خود آن بازیگر وارد می کند و چشم مخاطب از تکرار او خسته و پس از مدتی پس زده شود.