فیلم سینمایی "ملی و راههای نرفتهاش" به نویسندگی و کارگردانی "تهمینه میلانی" این روزها در چرخه اکران قرار داشته است و تاکنون در اولین هفته از اکران خود به فروش ضعیف ۱۸۷٬۹۰۲٬۰۰۰ تومان رسیده است.
فیلم میلانی نه تنها در گیشه شکست خورده بلکه در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر هم علاوه بر خروج از بخش مسابقه مورد نقد شدید منتقدان و خبرنگاران قرار گرفت.
شکست اقتصادی و محتوایی آخرین ساخته میلانی دلایل فراوانی دارد که از جمله این دلایل میتوان به فیلمنامه، انتخاب اشتباه بازیگران، کارگردانی ضعیف و نگاه جانب دارانه اثر اشاره کرد.
در اولین گام، فیلمنامه ملی و راه های نرفتهاش نخستین و عمدهترین مشکل فیلم میلانی است. فیلمنامه پایه و اساس درستی نداشته و در نقاط متفاوتی از داستان نداشتن این شالوده به طور جدی احساس میشود. این فیلمنامه را میتوان تکرار مکرر ایده ضد مرد میلانی دانست.
وی در این فیلم هم به مانند اکثر آثارش به نوعی به حمایت زنان پرداخته است. حمایتی یک طرفه و غیر منطقی که از سوی زنان هم قابل قبول نیست. نگاهی تند، جانبدارانه و سیاه که از جامعه حال حاضر ایران بسیار دور است. این فیلم از زمانه خود بسیار عقب است و با موضوعی تکراری قصد پندآموزی به جامعه ای را دارد که این مسائل سالها پیش برایش حل شده است.
شخصیت ماهور الوند در این اثر تماماً حق به جانب معرفی میشود و نویسنده فراموش کرده که برای این حق باید شخصیتهای دیگر نیز به درستی پرداخته شوند. اکثر شخصیتهای این فیلم ابتر بوده و از ناکجا آباد به داستان اضافه شده اند.
انتخاب اشتباه و بسیار بد بازیگران دومین مشکل عمده فیلم ملی و راه های نرفتهاش است. انتخاب میلاد کیمرام اولین اشتباه است. انگار از وی خواسته شده تا محمدرضا فروتن در فیلم قرمز را بازی کند و وقتی کار به کپی کردن شخصیت میرسد به طور قطع باید فاتحه آن نقش را خواند.
کیمرام به شخصیت نزدیک نبوده و آنچه بازی میکند بیشتر تیپ مرسوم و رایج چنین شخصیتهایی است. شخصیتهایی که سالها از سینمای ایران خداحافظی کردهاند ولی میلانی همچنان اصرار بر حضورشان دارد.
ماهور الوند که دومین تجربه جدی خود را انجام داده درصدی به کاراکتر ملیحه نزدیک نشده است. این نقش و در کل نقش اول یک فیلم برای بازیگری که تجربه مکمل خوبی هم نداشته ریسک بزرگی از سوی میلانی بوده است. ریسکی که به طور تمام و کامل به شکست یک شخصیت انجامیده است.
در قبال سایر شخصیتها هم وضعیت به همین صورت است و حدوداً هیچکدام از بازیگران اتفاق ویژهای را رقم نمیزنند و میتوان گفت گرته برداری بسیار ضعیفی از آثار قبلی خود هستند.
میلانی میخواهد جامعه را سیاه، تلخ و مرد سالار به تصویر بکشد و این نگاه سیاه نما جایی با شکست روبرو میشود که مخاطب آن را پس میزند. میلانی سراغ استثنا رفته و همین عامل شکست وی شده است. وی خواسته یا ناخواسته نگاه نادرست خود نسبت به جامعه را بسیار شعارگونه در غالب دیالوگها ارائه داده است.
همه چیز در ملی و راههای نرفتهاش گنگ و غیر منطقی پیش میرود. شخصیتها بی دلیل آمده و واکنشهای احساسی و بی منطق انجام میدهند. نابازیگران در کل فیلم به عمد استفاده شده اند و این هم عامل دیگری شده تا در کنار بازی بد بازیگران اصلی آنها هم این بدی را دو چندان کنند.
ملی و راههای نرفته اش از نگاه اکثر منتقدین بدترین ساخته تهمینه میلانی طی سالیان گذشته است. حال باید دید میلانی دقیقاً در چه زمانی نگاه سخت و خشک خود را نسبت به جامعه تغییر داده و واقعیت ها را آنطور که هست به نمایش میگذارد، نه آنطور که فکر میکند هست.