«بیدستاوردی برجام» در روزهایی که حدود 8 ماه از اجرایی شدن این توافق میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 میگذرد، امر قابل کتمانی نیست.
توافقی دولتی که قرار بود 2 تحفه «رفع تمام تحریمها» و «ارتقای سطح معیشت یا همان ارزانی» را به ارمغان بیاورد و از صبح فردای انعقاد آن، همانطور که علیاکبر هاشمی و علیاکبر صالحی تأکید کرده بودند؛ تجارتمان یکدفعه چند برابر شود و رنگ جهان پیرامون تغییر کند!
اما نه تنها هیچیک از این توافقات رخ ندادهاند بلکه بدعهدی آمریکا و نقض عهدهای مکرر کاخ سفید نیز به این تراژدی افزوده شده و پایانی قابل پیشبینی را در پرونده آن نوشته است.
***
آغاز: «بیدستاوردی برجام» اگرچه شاید برای ستاد برجام و هواخواهان دولتی و اصلاحطلب توافق روحانی با کشورهای 1+5 پر از تلخی است و آنها هیچگاه به این گزینه فکر نکرده و چارهای هم برای آن نیاندیشیده بودند اما این بیفکری نباید چاره حل مشکل را تغییر دهد.
در واقع، این نه تقصیر مردم است و نه تقصیر نظام که دولت یازدهم از زور علاقه و اشتیاق، نخستین دستور کار خود را تعامل با جهان (یا همان انعقاد توافق نهایی با آمریکا به منظور رفع سوء تفاهمات!) قرار داد[1] و باز هم تقصیر کسی نیست اگر این اشتیاق و خوشبینی شهره عالم شد و دوست و دشمن آنرا فهمیدند...
چه اینکه حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت خارجه کشورمان، زمانی قبل از انعقاد برجام در مصاحبهای که با ویژهنامه نوروزی روزنامه اصلاحطلب مردمسالاری داشت، با اشاره به روند مذاکرات و توافقات دولت روحانی گفته بود:
«ابتدا با یک مقدار شتابزدگی عمل کردیم و علایمی که از تهران در سطوح مختلف ارسال شد، طرف مقابل را به این نتیجه رساند که ما واقعاً نیاز به توافق داریم و به نوعی ناخواسته این پیام به طرف مقابل ارسال شد که ما برای رسیدن به توافق عجله داریم.»
به هر روی، حالا دولتیها و اصلاحطلبان به مقطعی رسیدهاند که راهحلی برای آن ندارند و علیالقاعده آنطور که باید رسم یک دولت اسلامی باشد و آنطور که در سفارشات مقام معظم رهبری به تمام دولتها آمده است؛ دولت باید از مردم و نظام «عذرخواهی» کند...
*امتناع ستاد دولت از رویارویی با واقعیتها
در این میان البته دولت هنوز هم گویا قصد ندارد واقعیتها را باور کند...
و برای همین اعلام میکند که در مقابل کشورهای بزرگ جهان و کدخدای آنها یعنی آمریکا به دنبال «پیگیری ایمیلی» است و یا مثلاً عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره کننده دولت از اعتقاد عجیب ستاد برجام به دو مقوله «نقض» و «نقض فاحش» خبر میدهد.
آنها همچنین از مسئله «دستاوردتراشی» و «انکار وعدهها» هم غافل نشدهاند و مثلاً بیان میکنند که دولت هیچ وعده خاصی از بابت برجام به مردم نداده است، مگر همه چیز پول است؟! اگر برجام نبود جنگ میشد و برجام از اول هم قرار نبود همه تحریمها را لغو کند!
با تمام این حرفها اما آنها که از مردم میخواستند برای تحقق برجام به خیابانها بیایند و جشن بگیرند؛ بهتر و بیشتر از هرکسی میدانند که این کارها اصلاً جایگزین مناسبی برای «نوشداروی عذرخواهی» نیست و شعارهای دوران پیشابرجام و قولهایی که در این زمینه داده شد با پاککن محو نمیشوند... برای همین در حال امتحان تؤامان یک روش دیگر هستند.
*مقصّرتراشی به جای عذرخواهی/صورتک لبخند روی بیدستاوردی برجام
آن روش دیگر نیز مقصّرتراشی برای بیدستاوردی برجام است.
شاید برای اینکه بتوانند برجام را از فرجام شکست رسمی و خود را از «عذرخواهی در سال آخر عمر دولت» برهانند و هر طور شده صورتک لبخند را به برجام بچسبانند.
و در این میان گویا اصلاحطلبان بیش از دولتیها عطش دارند و برای این کار احساس تکلیف کردهاند.
مرتضی الویری، فعال اصلاحطلب و شهردار سابق تهران اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با خبرگزاری دولتی ایرنا گفته است:
«در داخل کشور افرادی که منافع خودشان را از دست دادند یا تحلیلهای آنها تقابل با غرب به جای تعامل است، شب و روز تلاش میکنند تا برجام از مسیر خود منحرف شود.
جریان داخلی که نان یا حقطلبی خود را در تقابل و رویارویی خودشان با جامعه جهانی میبینند، در عمل علیه منافع ملی قدم برمیدارند. هنر آقای روحانی یا چالش بزرگ ایشان این است که از این کودک نوپا (برجام!) در مقابل این تهاجم داخلی و خارجی حمایت کند.»
رسول منتجبنیا، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در بخشی از گفتگوی خود با شماره 189 نشریه تجارت فردا با اذعان به اینکه از بابت برجام هنوز گشایشی صورت نگرفته، اظهار میکند:
«این موضوع (برجام) مخالفان بسیار جدی در داخل کشور دارد که همین موجب شده که کار با کندی انجام شود.»
او همچنین در پاسخ به این سوال که «مهمترین دلیل این افراد برای اینکه برجام به فرجام نرسد، چیست؟» میگوید: به هر حال منافع بسیاری به موازات اجرای برجام آسیب میبیند. از سوی دیگر در داخل افراد و جریاناتی وجود دارند که با این کار مخالف بوده و تلاش دارند تا مانع تحقق برجام شوند و در این راستا تلاش گستردهای را شروع کردند.
از کپی بودن صحبتهای الویری و منتجبنیا که بگذریم اما گویا ستاد برجام به هیچ وجه من الوجوه قصد ندارد به بیدستاوردی برجام و نقض عهدهای آمریکا اشارهای داشته باشد!
صادق زیباکلام، نفر بعدی از اردوگاه اصلاحطلبان است که او هم چندی قبل در مصاحبه با شماره 179 نشریه تجارت فردا اظهار کرده بود:
«من نمیخواهم به معنای 100 درصد بگویم (برجام) عقیم شده است اما به هر حال به دلایل مورد اشاره نمیتوان انتظار داشت که سرمایهگذاری در کشور ما به آن اندازه مورد انتظار باشد. با این حال، میخواهم بگویم مخالفان دولت روحانی که میگویند برجام هیچ فایدهای نداشته، چرا نمیآیند، بگویند علت دستاورد نداشتن برجام چه بوده است؟! تنها یقه دولت آقای روحانی را میگیرند که چرا برجام اثری نداشته اما نمیگویند آن بخش از اعمال قانون که دیگر دست آقای روحانی نیست. آنچه دست آقای روحانی نیست را باید در بخشهای دیگر درست کرد.»
«علی مطهری» هم گویا به تازگی به جرگه این افراد پیوسته است.
هماوست که به تازگی طی اظهاراتی گفته بود:«دخالت نهادهای حکومتی و نظامی دست دولت را در انجام برخی از کارها برای ایجاد تحول اقتصادی بسته که باید تعیین تکلیف شود.»
«مرتضی حاجی» دیگر فعال اصلاحطلب نیز از قافله عقب نمانده و مدتی قبل در گفتوگو با روزنامه اعتماد اظهار کرده بود: «باید در نظر گرفت که امکانات دولت برای تحقق شعارهایش محدود بوده است»!
و البته حاجی هم توضیح نداده بود که دولت اگر میدانسته که امکاناتش محدود است پس چرا آنهمه شعار داد و اگر هم نمیدانست...
مجدداً از محتوای یکسان اظهارات چهرههای اصلاحطلب و نزدیکان دولت که بگذریم؛ اما این نکته هم گویی در صحبتهای افراد بالا مغفول مانده که براستی کدام نهاد در ایران است که در زمینه اجرا و بودجه از دولت قویتر محسوب میشود؟!
و از سوی دیگر آنقدر بودجه و امکانات هم دارد که میتواند جلوی دستاوردهای برجام را بگیرد و نگذارد مردم آنها را لمس کنند!
این حرف پذیرفتنی نیست مگر آنکه جماعت برجامیان قصد داشته باشند مقصّرتراشی کنند و به هر نحوی از انحاء که شده؛ بیدستاوردی برجام را در داخل ایران به گردن شخص یا اشخاصی بیاندازند و آنها را مقصّر جلوه دهند...
این در حالی است که افکار عمومی هنوز بیدستاوردی مذاکرات و توافق موقت ژنو را در سال 92 از خاطر نبردهاند.
توافقی بیدستاورد، که علی خرّم، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت، چند ماه پس از آن طی یادداشتی نوشته بود:
«ظرف 10 ماه آثار موفقیتهای سیاستهای خارجی در اقتصاد، صنعت و اوضاع اجتماعی پدید آمد و اگرچه با "اعمال نفوذ برخی تفکرات" دامنه این موفقیتها نتوانست وسعت یابد»!
و البته خرّم نیز منظور مشخص خود از آن «برخی تفکرات بانفوذ» را بیان نکرده بود...
*جهانگیری و سیف هم وارد میشوند/تقصیر «آن عده» و «دستهای پنهان» است
اما کتمان بدعهدیهای آمریکا و ناتوانی برجام از ایجاد تحول اقتصادی فقط در دستور کار اصلاحطلبان نیست و مقاماتی از دولت هم هستند که نامشان در این فهرست به چشم میخورد.
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور روحانی، اواخر سال گذشته طی اظهاراتی گفته بود:
«دولت مصمم است گامهای بلندی را بدارد، اما عدهای برای اینکه نگذارند شیرینی لغو تحریمها به کام مردم برسد، کارشکنیهایی میکنند اما ما تمام تلاش خود را در این راستا انجام میدهیم.»
و پس از اسحاق جهانگیری هم نوبت رئیس کل بانک مرکزی بود.
ولیالله سیف که صحبتهای او در آمریکا مبنی بر اینکه «دستاورد برجام تقریباً هیچ بود» شهره عام و خاص است؛ در صحبتهای خود در نشست شورای مدیران ارشد بانک مرکزی تأکید کرد:
«دستهای پنهان مانع بروز عینی دستاوردهای برجام میشود»
و در ادامه نامشخص بودن منظور دقیق اصلاحطلبان؛ گویا در صحبتهای دولتیها هم معلوم نیست که آن عده و آن دستهای پنهان چه کسانی هستند که حتی معاون اول رئیس جمهور ایران هم جرأت نام بردن از آنها را ندارد؟!
*چه کسانی به آمریکا و برجام خوشبین بودند؟!/مقصّرتراشی به مردم هم میرسد
بدون هیچ تعارفی باید گفت که ربط دادن بیدستاوردی برجام به یک یا چند شخص در داخل ایران نسخهای است که حتی نویسنده رمان پینوکیو هم حاضر به قبول آن نبود.
یعنی اساساً پذیرفتنی نیست که جریانی در ایران وجود داشته باشد که بتواند طوری جلوی موفقیتهای دولت را بگیرد که مردم هیچ ذرهای از آنرا لمس نکنند یا متوجه نشوند.
و بماند که همین مردم نیز در زمینه عدم برگزاری جشن هستهای از سوی صادق زیباکلام مذمت شدند.
او در فروردین 94 و پس از توافق هستهای لوزان طی یادداشتی اظهار کرده بود: «ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﯾﻘﯿﻨﺎً ﺑﻪﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺪﻡ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.»
مردمی که «محمد قوچانی» از نویسندگان اصلاحطلب نیز زمانی درباره آنها در سرمقاله نشریه صدا نوشت: «اردوغان میداند که متکای اقتدارگرایی او همان مردمی هستند که نیوکولو ماکیاولی آن را به نیکی توصیف کرده است: در باب آدمیان بر روی هم میتوان گفت که ناسپاساند و زبانباز و فریبکار و ترسو و سودجو و سرسپردهی تواَند تا زمانی که سودی به ایشان رسد و آنگاه که خطری در میان نباشد... به زبان آمادهاند جان و مال و فرزند خود را فدای تو کنند. اما آن روزی که خطری در میان باشد روی از تو برمیتابند. شهریاری را که تنها به نوبههای ایشان دل خوش کرده و اندیشهای در کار خویش نکرده باشد سرنوشتی جز نابودی نیست.»!
طرفه آنکه به قول فریدون مشیری: صحبت از پژمردن یک برگ نیست... وای جنگل را بیابان میکنند.
یعنی اینکه از نظر ستاد برجام، غیر از آمریکا؛ عالم و آدم مقصّر بیدستاوردی برجاماند و باید که آنها را یکی یکی به انگشت ملامت نکوهش کرد و سدّهای سوءتفاهم آمریکا را هم فیالجمله برداشت.
و در این میان سهم خوشبینیهای ستاد برجام به توافق با آمریکا، گره زدن ناصیه امور به توافق نهایی و معطل گذاشتن ظرفیتهای کشور برای روزی که در باغ سبز برجام باز میشود؛ نیز مقولاتی هستند که تاریخ در فرجام محتوم برجام، آنها را برای مردم باز خواهد گفت.
سعید لیلاز، فعال سیاسی و اقتصادی اصلاحطلب به تازگی چندین مرتبه اعلام کرده است: پذیرفتنی نیست مردم بگویند دستاوردهای برجام را لمس نمیکنند...!