عارف بهترین گزینه برای ریاست مجلس است

حسین مرعشی امروز گفت و گویی انجام داده که گزیده ها و سپس متن آن را در ادامه می خوانید:

اگر بخواهیم درسی از تاریخ اسلام بگیریم دقیقا الان صحنه احد است؛ تنگه احد را رها کنیم، باخته‌ایم.

برای ما مهم این است که بتوانیم فراکسیون اکثریت را به درستی مدیریت کنیم.

ما دو خیر داریم. یک خیر این است که مجلسی می‌خواهیم که حامی دولت و اصلاح‌طلب باشد که آقای عارف از این جهت بهترین گزینه برای ریاست است. از طرف دیگر نمی‌خواهیم آقای لاریجانی که گام بزرگی را در جهت اصلاح جناح اصولگرا و جدا کردن اصولگرایان اصیل از جبهه پایداری برداشت نادیده گرفته یا به آن بی‌توجه باشیم. این موضوع یک موضوع بین‌الخیرین است.

نمی خواهیم آقای لاریجانی را نادیده گرفته یا به او بی‌توجه باشیم. آقای لاریجانی و آقای عارف باید با هم صحبت کنند. آقایان لاریجانی و عارف، می‌توانند برنده بحث ریاست باشند؛ همچنین هردو می‌توانند بازنده این بحث باشند.

تجزیه فراکسیون ما به نفع هیچ کس نیست.کسی که امروز در فراکسیون اصلاحات وارد نمی‌شود بعدا هم نمی‌تواند به ما اضافه شود. نمی‌شود امروز از ما جدا شود و سال ٩٨ در انتخابات بعدی مجلس دوباره پیدایش شود.

من اگر الان خودم در مجلس بودم همین امروز افراد را صدا می‌زدم و می‌گفتم عضویت در فراکسیون فقط یک شرط دارد: برآیند جمع هر چه شد همه باید به همان عمل کنند. می‌پذیرید، بفرمایید داخل و اگر نمی‌پذیرید، بیرون بروید. هرکس امروز در این فراکسیون می‌آید و همکاری می‌کند یا از آن خارج می‌شود، در انتخابات ریاست‌جمهوری مجلس بعدی تکلیف ما را روشن می‌کند.هر کس که در فراکسیون نمی‌آید به کلی با ما نیست.

آقای عارف الان نماد جریانی است که دقیقا یک سال دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری باید متحد پشت سر آقای روحانی ظاهر شویم. هر نوع سستی در حمایت از آقای عارف اتحاد ٩٦ ما را مخدوش می‌کند.

رای این مردم رای به تغییر است. این موضوعی است که آقای لاریجانی هم حتما خود را به آن متعهد می‌داند.اگر دوستان از فراکسیون ما وارد لابی‌گری‌هایی خارج از اراده جمعی فراکسیون شوند، همه قربانی می‌شوند.

مشروح گفت‌وگوی  با حسین مرعشی را در ادامه می‌خوانید.

   به عنوان رییس کارگروه استان‌های شورای‌عالی سیاستگذاری انتخابات اصلاح‌طلبان آیا از نتیجه کاری که در استان‌ها انجام شد، راضی هستید؟ در فهرستی که از لیست امید دیدیم در بسیاری از حوزه‌ها مقابل نام کاندیدا عبارت سکوت درج شده بود.
در 30 حوزه سکوت کردیم.

   در برخی حوزه‌ها به این دلیل سکوت داشتیم که بین کاندیداهای اصلاح‌طلب به جمع‌بندی نرسیدیم. دلیل این اتفاق چه بود؟ آیا در استان‌ها نتوانستیم به اجماعی که لازم بود برسیم؟ علت این اتفاق چه بود؟
من در مجموع از کاری که انجام شد راضی هستم. انتخابات ٩٢ درس مهمی داشت و آن این است که می‌توانیم در زمین محدود نیز بازی کنیم. ما در سال ٩٢ بازی در زمین محدود را امتحان کرده و نتیجه گرفته بودیم. استراتژی ما در این انتخابات نیز همان بود و فهمیدیم که بازی در زمین محدود را می‌توانیم تمرین کنیم. در این انتخابات رد‌صلاحیت‌های گسترده به سازمان سیاسی ما در شهرستان‌ها لطمه زد. در عین حال بلوغ سیاسی که در تهران شاهد آن بودیم در سراسر کشور فراگیر نشده است.

   اتفاقا همین جمله آخر را شما در مورد بلوغ سیاسی به بیان دیگری هفته گذشته ابراز کردید که انتقادبرانگیز هم شد.
برای اینکه اصلا نخواستند مطلب را بشنوند و بیشتر به دنبال بهانه بودند که به من فحش دهند. اگر بر فرض توسعه اقتصادی تهران را با شاخص صد عنوان کرده استانی دیگر این شاخص را توصیف کنم کسی به معنای توهین برداشت نمی‌کند. حرفی که گفتم بیان واقعیت است و سطح توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف کشور را می‌توان با شاخص‌هایی عنوان کرده و ارزیابی کرد. می‌توان روند انتخابات در تهران را بررسی کرد. در تهران پول در انتخابات اثرگذار نبود. در تهران کسی به دنبال رای دادن به خویش و قوم و قبیله خودش نبوده است. در تهران کسی برای جمع‌آوری رای شام و ناهار نمی‌داده است. فهرست ائتلافی ما در کل حوزه انتخابیه تهران با 30 نامزد به اندازه یک حوزه انتخابیه تک نماینده هزینه نداشته است. ما تبلیغات وسیع اغوا‌کننده نداشتیم و علیه کسی سخنرانی نکردیم. درباره رقیب‌مان حرف منفی نزدیم. انتخاباتی در کمال متانت برگزار شده و مردم مطلقا بسته سیاسی‌ای را که به آنها دادیم باز نکردند بلکه جهت‌گیری کلی اصلاحات را درک کردند. مردم تصمیم گرفتند. شما آرای تهران را تحلیل کنید. به عنوان مثال آقای غفوری‌فرد 20 هزار رای در تهران آورده است. او وزیر، نماینده، استاندار و معاون رییس‌جمهور بوده است. چرا رای نمی‌آورد؟ چون مردم تهران نه فقط به اصلاح‌طلبان بلکه به اصولگرایان نیز لیستی رای داده‌اند.

   میانگین رای هر دو لیست اصلی موید این ادعا ست.
در تهران 30 نفر اول از لیست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت است، از ٣١ تا 60 نیز از لیست اصولگرایان رای آورده و فرد متفرقه‌ای بالا نیامده است. این یک تکامل و بلوغ سیاسی است. آیا این بلوغ سیاسی در کشور فراگیر است؟ پاسخ آن مثبت نیست. پاسخ این است که در شهرها سطح‌بندی دارد. ما در شیراز نیز این بلوغ سیاسی را دیدیم و قابل تعمیم به برخی مراکز استان است. در اصفهان هم این بلوغ سیاسی را مشاهده می‌کنیم اما مثلا وقتی به سراغ استانی دیگر می‌رویم، می‌بینیم که از بین اصولگرایان سه نفر کاندیدا وجود دارد که هیچ کدام به دیگری رحم نکرده است. یک نفر ١٩هزار، یک نفر ١٤ هزار رای و دیگری ٦ هزار رای آورده است. در بین اصلاح‌طلبان نیز می‌بینیم که کاندیدای برنده ما ٣٦ هزار رای آورده و کاندیدای دیگر ما ١٥ هزار رای آورده است.

   یعنی خود ما هم به خودمان رحم نکرده‌ایم.
پس نمی‌توانیم بگوییم بلوغ سیاسی در بافت این استان مانند تهران وجود دارد.

   نتیجه‌ای که می‌خواهید بگیرید این است که بلوغ سیاسی در کشور یکنواخت نیست؟
مثال‌هایی برای این مدعا عرض می‌کنم. در استانی اصلاح‌طلبان یک نامزد زن داشتند که ٩٦ هزار رای آورد و هفت هزار رای برای راه یافتن به مجلس کم آورده است. در همان شهر نامزد زن دیگری ٢٥ هزار رای و زن دیگری 10 هزار رای آورده است. برای اینکه در این شهر برای نخستین بار یک زن نماینده شود خودشان این بلوغ را نشان ندادند که یکی و متحد شوند. ٣٥ هزار رای به سمت دو کاندیدایی رفته که اصلا شانس رای نداشته‌اند. در حالی که نامزدی که شانس رای داشته با هفت هزار رای از ورود به مجلس باز مانده است. در حوزه انتخابیه کهنوج دو کاندیدای مطرح ما ردصلاحیت شدند ولی از روزی که مطمئن شدند صلاحیت‌شان تایید نمی‌شود، هر دو پشت‌سر فردی که شایسته است اما شانس رای در حالت عادی ندارد، ایستادند. در یک ماشین نشستند او را جلو نشاندند و خودشان پشت نشستند و تمام بخش‌ها و شهرهای پیرامون را رفتند و گفتند هر کسی می‌خواهد به ما رای دهد به این فرد رای دهد. نهایتا این نامزد رای آورد. در حوزه انتخابیه‌ای کاندیدایی داشتیم که من خودم برایش وقت گذاشتم؛ عضو شورای استانی حزب کارگزاران هم بوده و فرد بسیار شایسته‌ای است و رای اول را هم می‌آورده است. از او حمایت کردیم. حتی من در یک روز سخت برفی ریسک کردم و از لابه‌لای 20 ماشین تصادف کرده و از کولاک و مه شدید رد شدم تا در آن شهر برای ایشان سخنرانی کنم. تا زمانی که همه پشت او بودیم و برای او سخنرانی کردیم حزب خیلی خوب بود. از روزی که او ردصلاحیت شد نه‌تنها به کمک کاندیدای دیگر ما نرفت بلکه استعفای خودش را نیز از حزب نوشته است. این رفتار را می‌توان با رفتار آقای هاشمی و سید حسن خمینی مقایسه کرد. ما مکلف هستیم که برای عبرت گرفتن واقعیت را بیان کنیم. جامعه که در خلأ قرار نیست تکامل سیاسی پیدا کند. در همین حوادث سخت، تلخ و طاقت‌فرساست که جامعه باید رشد کند. وقتی آزمون بزرگی برگزار شده ما نباید نتایج این آزمون را بگوییم تا کسی که شاگرد اول است و کسی که شاگرد آخر است تکلیف خود را بفهمد؟ نباید بگوییم و اگر گفتیم توهین به ملت است؟ حتما تفاوت است بین شیخ مختار وزیری و آقای تاجیک در حوزه انتخابیه کهنوج که ردصلاحیت شدند و به ردصلاحیت خودشان هم معترض بودند اما در خانه ننشستند. بلکه آقای دکتر حمزه‌ای را حمایت کرده و به مجلس فرستادند. چنین رفتاری با رفتار آقای دکتر در حوزه انتخابیه شهری دیگر که در خانه نشست و هیچ کمکی به نفر بعدی خود نکرد، تفاوت دارد.

   در بهشهر نفر بعدی مورد حمایت ما رای نیاورد؟
در آن حوزه یک اصولگرا به مجلس رفت و ما آن حوزه را از دست دادیم. در شهرستان رامهرمز دو نفر داشتیم با نام خانوادگی بهمئی که پسر عمو بودند. هر چه من تلاش کردم یکی از این دو پسر عمو به نفع دیگری کنار برود، قبول نکردند. هر دو با هم رقابت کردند و حذف شدند تا کرسی‌ای که از آن ما بود به یک اصولگرا واگذار شود. در خیلی از حوزه‌ها هم عکس این را داشتیم. اصولگرایان به نفع هم کنار نرفتند و ما برنده انتخابات شدیم. تهران بعد از سال‌٨٤ که اوج آشفتگی سیاسی ایران است، توانست در سال ٩٤ به یک بلوغ سیاسی برسد. در طول 10 سال این اتفاق افتاد. از حوادث 10 ساله، سیاسیون و مردم، درس‌هایی گرفتند که به جای تشتت و تفرق و در مقابل هم ایستادن می‌توان متحد بود.

   برآیند کلی شما از کل کشور با همه اختلافاتی که وجود داشت چیست؟
فراکسیون ما شامل اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان حامی دولت اکثریت مجلس را خواهد داشت. ولی اینکه ما بتوانیم این فراکسیون را به گونه‌ای دموکراتیک اداره کنیم که انسجام آن بیشتر شود مساله‌ای است که پیش روی ما است و باید روی آن کار کنیم. در حال حاضر آقای عارف و سایر دوستانی که خصوصا از تهران به مجلس رفته‌اند و بسیاری از دوستانی که از شهرستان‌ها آمدند اگر بتوانند نتیجه‌ای که از تجربه مجلس پنجم گرفتیم را تکرار کنند خیلی خوب است. در مجلس پنجم اصلاح‌طلبان اقلیتی بودند که گاهی اکثریت را زمینگیر می‌کردند. نتیجه مجلس پنجم خرداد ٧٦ بود که اوج شکوفایی سیاسی آن دوره شد. دوستان ما در فراکسیون باید با گذشت در کنار هم قرار بگیرند. اصلا نباید فکر کنند که وقت تقسیم غنایم است. اگر بخواهیم درسی از تاریخ اسلام بگیریم دقیقا الان صحنه احد است. تنگه احد را رها کنیم، باخته‌ایم. الان فراکسیون ما اکثریت را دارد اما می‌تواند خطراتی آن را تهدید کند.

   ما در فهرستی که توسط شما اعلام شد از محمد مهدی مفتح هم حمایت کردیم که کاملا اصولگراست. چنین تیپ‌هایی را هم داریم که اگر جایی امر بین ما و اصولگراها دایر شود طرف ما نیستند.
اشکالی ندارد. ما الان باید یادمان باشد در ائتلاف با جمعی از اصولگرایان میانه مثل آقای روحانی هستیم. رییس‌جمهور کشور به معنای سیاسی قبل از این اصلاح‌طلب نبوده است.

   اگرچه از خیلی از اصلاح‌طلبان اصلاح‌طلبانه‌تر حرف می‌زند؟
منش، شخصیت و هویت سیاسی ‌ای که آقای روحانی دارد به درد کشور می‌خورد. روی آرمان‌هایش می‌ایستد. مدیریت و قاطعیتی دارد که می‌تواند کارها را پیش ببرد. اینها مزیت‌های آقای روحانی است. او در گروه سیاسی اصلاح‌طلبان دسته‌بندی نمی‌شده است ولی امروز رییس‌جمهوری است که مثل یک رییس‌جمهور اصلاح‌طلب قوی در عرصه سیاسی ظاهر می‌شود.

   بنابراین ما در یک ائتلاف با آنها هستیم؟
بله. برای ما مهم این است که بتوانیم فراکسیون اکثریت را به درستی مدیریت کنیم. ما از آقای مفتح حمایت کردیم چون آنجا کاندیدا نداشتیم. از آقای لاریجانی هم حمایت کردیم اما حتما انتظار نداریم که آقای لاریجانی به فراکسیون ما بیاید یا انتظار نداریم الزاما آقای مفتح به فراکسیون ما بیاید.

   آقایان کاظم جلالی و بهروز نعمتی که در ردیف حامیان آقای لاریجانی قرار می‌گیرند چطور؟
آقایان جلالی و نعمتی قاعدتا باید به فراکسیون ما بیایند اما اگر نخواستند بیایند ایرادی ندارد. برای ما مهم این است که منهای بحث افراد می‌خواهیم افراد فراکسیون بتوانند یاد بگیرند که با هم تعامل داشته باشند. با روابط کاملا دموکراتیک مسائل را به بحث بگذارند.

   با توجه به اینکه نخستین دستور کار مجلس آتی، ریاست آن است این روابط منسجم و دموکراتیک به بیان شما چگونه قرار است تعریف شود؟
نخستین و مهم‌ترین موضوع ریاست مجلس است. این مساله در فراکسیون باید به بحث گذاشته شود. جمع زیادی ممکن است با آقای عارف و جمع محدودی با آقای لاریجانی موافق باشند. به هر حال استدلال و بحث کنند. ما دو خیر داریم. یک خیر این است که مجلسی می‌خواهیم که حامی دولت و اصلاح‌طلب باشد که آقای عارف از این جهت بهترین گزینه برای ریاست است. از طرف دیگر نمی‌خواهیم آقای لاریجانی که گام بزرگی را در جهت اصلاح جناح اصولگرا و جدا کردن اصولگرایان اصیل از جبهه پایداری برداشت نادیده گرفته یا به آن بی‌توجه باشیم. این موضوع یک موضوع بین‌الخیرین است.

   با توجه به اینکه آنجا یک صندلی بیشتر نداریم چطور قرار است بین‌الخیرین به انتخاب برسیم؟
این کار یکی از سخت‌ترین کارها است. آقای لاریجانی و آقای عارف نیز به عقیده من باید بنشینند و با هم صحبت کنند. آقایان لاریجانی و عارف، هردو نفر می‌توانند برنده این بحث باشند. همچنین هر دو می‌توانند بازنده این بحث باشند. ما تجربه اقلیت موفق در مجلس پنجم و اکثریت ناموفق در مجلس ششم را داریم. در مجلس ششم آقای کروبی، میردامادی، بهزاد نبوی، مجید انصاری و هادی خامنه‌ای در یک ائتلاف با یک برد ملی وارد مجلس شدند اما انتهای مجلس ششم طوری بود که اینها دور هم نمی‌توانستند جمع شوند. انتهای مجلس ششم طوری بود که آقای بهزاد نبوی و آقای کروبی هیچ قرابتی با هم نداشتند.

   اما انتهای مجلس پنجم طوری بود که تیپ اصلاح‌طلبان با آقای ناطق‌نوری کاملا قرابت فکری داشت؟
من خاطرم هست آخرین سال در مجلس پنجم آقای انصاری حاضر نشد در مقابل آقای ناطق کاندیدای ریاست شود. من مصر بودم که حتما کاندیدا داشته باشیم. آقای سرحدی‌زاده را قانع کردم که در مقابل آقای ناطق کاندیدا شود. در اوج این رقابت روابط ما با آقای ناطق درجه یک بود. هیچ‌وقت ما با آقای ناطق دچار تنش سیاسی در مجلس پنجم و حتی در اوج رقابت‌هایی که با هم داشتیم، نشدیم؛ چنین چیزی ظرفیت می‌خواهد.

   این در حالی بود که ما در میانه مجلس پنجم یک رقابت جدی بین اصلاح‌طلبان و آقای ناطق برای ریاست‌جمهوری را شاهد بودیم.
الان به نظر من آقای علی لاریجانی و آقای عارف و دوستان ما در فراکسیون اکثریت می‌توانند خیلی تعامل خوبی را پایه‌گذاری کنند. همچنین می‌توانند کاری کنند که مجلس را به بن بست برسانند.

   این تعامل را مصداقی توضیح دهید. یک صندلی ریاست بیشتر نداریم و چند حالت هم بیشتر برای آن متصور نیستیم یا یکی از این دو نفر اصلا وارد رقابت نمی‌شود و برمبنای تعامل و مذاکراتی که قبل‌تر انجام می‌شود کار را یکسره می‌کنند یا وارد وزن‌کشی با آقای لاریجانی می‌شویم. از این حالات خارج نیست. شما فکر می‌کنید وزن کشی با لاریجانی اگر اتفاق بیفتد همان بن‌بست است؟
من معتقد هستم که بحث‌ها در فراکسیون باید انجام شود و گفت‌وگوهایی خصوصی بین آقای عارف و آقای لاریجانی صورت گیرد. ما هیچ‌وقت در عرصه سیاسی به نقطه‌ای نمی‌رسیم که راهکار وجود نداشته باشد. من می‌خواهم به هم‌فکران خودم توصیه کنم که تجزیه فراکسیون ما به نفع هیچ کس نیست. این را اول باید روشن کرد. حتی اگر قرار باشد که آقای علی لاریجانی را رییس کنیم، این فراکسیون ما است که باید تصمیم بگیرد. من می‌خواهم این مساله را به عنوان یک نکته کلیدی مطرح کنم که اگر دوستان از فراکسیون ما وارد لابی‌گری‌ها و گفت‌وگو‌هایی شوند و رایزنی‌هایی خارج از اراده جمعی فراکسیون داشته باشند، همه قربانی می‌شوند. حتی اگر فراکسیون ما متحد بماند اما ما نتوانیم رییس مجلس تعیین کنیم و رییس مجلسی خلاف میل‌مان تعیین کنیم هیچ اشکالی ندارد. من خطر مجلس دهم را این می‌دانم که فراکسیون با انسجام عمل نکند.

   فراکسیونی که از آن صحبت می‌کنید یکدست نیست. از طیف‌های مختلف در آن حاضر می‌شوند؛ چگونه قرار است این جمع الاضداد مدیریت شود؟
از هر کس که بر خلاف نظر جمع‌بندی شده فراکسیون تکروی کند یا دنبال لابی با دیگران باشد باید عذرخواهی کنیم که به فراکسیون نیاید. اصلا لازم نیست ما روزه شک‌دار بگیریم.

  کسانی که وارد فراکسیون اصلاح‌طلبان می‌شوند باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟
حضور در فراکسیون اصلاحات یک اصل دارد. باید همه تسلیم نظر جمعی فراکسیون باشند. هر کسی نمی‌خواهد تسلیم نظر جمع باشد باید بیرون برود. هیچ چیز بدتر از این نیست که فراکسیون یک تصمیم بگیرد اما افراد جور دیگری رای دهند. من فقط همین یک اصل را مطرح می‌کنم و چیز دیگری هم نمی‌گویم. هیچ شرط دیگری لازم نداریم. من اگر الان خودم در مجلس بودم این کار را همین امروز آغاز می‌کردم. افراد را صدا می‌زدم و می‌گفتم ما الان یک فراکسیون هستیم. مشی ما نیز روشن است. مشی اصلاح‌طلبی و اعتدالگرایی داریم و حامی دولت نیز هستیم. شما می‌توانید عضو این فراکسیون باشید و فقط یک شرط دارد. هر بحثی اینجا آزاد است. هیچ کس فرد دیگر را نباید تخطئه کند. همه می‌توانند راحت حرف‌شان را بزنند اما برآیند جمع هر چه شد همه باید به همان عمل کنند. می‌پذیرید بفرمایید و اگر نمی‌پذیرید بیرون بروید اما هرکس امروز در این فراکسیون می‌آید و همکاری می‌کند یا از آن خارج می‌شود، در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده نیز تکلیف ما را با خودش و جریانش روشن می‌کند. در انتخابات بعدی مجلس نیز تکلیف ما روشن می‌شود. هر کس که در فراکسیون نمی‌آید به کلی با ما نیست. بعدا هم نمی‌تواند به ما اضافه شود. نمی‌شود امروز از ما جدا شود و سال ٩٨ در انتخابات بعدی مجلس دوباره پیدایش شود. از نظر من فقط و فقط پایبندی به تصمیم جمعی اهمیت دارد. هیچ اصل دیگری ما لازم نداریم. در بقیه اصول تکلیف روشن است. هرکس نمی‌خواهد باید همینجا بگوید که نیست. هر کس هم می‌خواهد بیاید همینجا بپیوندد. اینجا هم هر تصمیمی را گرفتیم در مجلس همان رای را می‌دهیم.

  در دور اول چند کاندیدای اصلاح‌طلب به مجلس رفتند؟ مقصودم حامیان دولت و اعتدالیون نیستند. کسانی که بتوانیم بگوییم اصلاح‌طلبند و نماینده شده‌اند چند نفرند؟
٩٥نفر.

   ٩٥نفر در دور اول. از میان کسانی که در طیف حامیان دولت و اعتدالگرایان دسته‌بندی می‌شوند چند نفر به مجلس رفته‌اند؟
با مجموعه حامیان دولت ١٢٤ نفر به مجلس فرستادیم. ٩٥ نفر ما در مقابل ٨٨ نفر اصولگرایان هستند. البته ما براساس ائتلافی که با حامیان دولت داشتیم روی عدد ١٢٤ نفر حساب می‌کنیم.

   طبق اعلام وزارت کشور برای مرحله دوم ٦٩ کرسی باقی مانده است. چه پیش‌بینی از نتیجه مرحله دوم دارید؟
در مرحله دوم از ٦٩ کرسی باقیمانده پیش‌بینی من این است که بالای ٤٥ کرسی را به دست می‌آوریم.

   اگر به این شرایط برسیم اساسا چه نیازی هست که گفت‌وگو کنیم؟ وقتی یک فراکسیون 160 نفره داریم چه نیازی است وارد تعامل و بده‌بستان‌های احتمالی شویم؟
من در بین دوستان اصلاح‌طلب خودمان افراد می‌بینم که ممکن است وارد فراکسیون نشوند یا در نهایت مجبور شویم از آنها عذرخواهی کنیم که به دلیل رفتار غیر تشکیلاتی از آن خارج شوند. به همین خاطر می‌گویم ما باید فراکسیون را اولویت قرار دهیم. مادامی که ما دور هم جمع می‌شویم و به افراد جمع‌مان اضافه می‌کنیم، قوی می‌شویم و مادامی که تقسیم بر دو می‌شویم به سمت ضعیف‌شدن می‌رویم. این انتخابات درسی به ما داده است و آن این است که تا وقتی که متحد شویم مردم از ما حمایت می‌کنند. این رفتار مردم بی‌سابقه است و در این شرایط اصلا معجزه آسا است.

   شما خودتان فکر می‌کردید همان مرحله اول 30 نفر به مجلس بفرستید؟
تحلیل من این بود که اگر مردم بیایند و مشارکت ٤٥ درصدی داشته باشیم، ما می‌بریم. یک نظرسنجی‌ای ما روز دوشنبه داشتیم که مشارکت ٣٣ درصد بود. بر مبنای آن اکثریت کسانی که اعلام کردند رای می‌دهند، یعنی ٤٥ درصد، گفته بودند به اصولگرایان رای خواهند داد. چهارشنبه شب حدود هشت ساعت قبل از پایان تبلیغات آخرین نظرسنجی ما بیرون آمد که مشارکت ٥/٤٧ درصد بود و از کسانی که گفته بودند در انتخابات شرکت می‌کنند ٤٨ درصد اعلام کردند به لیست اصلاحات رای می‌دهند. من از چهارشنبه شب قاطع بودم که لیست ما کامل رای می‌آورد. ما با هم بودیم که مردم به ما اعتماد کردند. من فکر می‌کنم که فراکسیون ما باید خیلی شفاف با افراد صحبت کند. هر کس سیونی نباید باشد. باید تکلیفش را روشن کند. رییس فراکسیون یک ماه بعد از تشکیل مجلس در مورد اعضای فراکسیون باید به مردم گزارش دهد و بگوید که این افراد اعضای ما هستند و این افراد هم از جمع ما جدا شده‌اند. فقط هم یک قاعده باید داشته باشد و آن قاعده این است که هر کسی عضو فراکسیون می‌شود باید به تصمیمات جمعی فراکسیون پایبند باشد.

   اگر چنین اتفاقی بیفتد، بین دو خیری که اشاره کردید اولویت ما چیست؟
حتما اولویت ما آقای عارف است. در جمع اصلاح‌طلبان نظر روی آقای عارف است.

   پس همه باید برای ریاست آقای عارف تلاش کنند؟
من شخصا برای آقای لاریجانی خیلی احترام قایل هستم ولی باید بدانیم که آقای عارف الان نماد جریانی است که دقیقا یک سال دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری باید متحد پشت سر آقای روحانی ظاهر شویم. هر نوع سستی در حمایت از آقای عارف، اتحاد ٩٦ ما را مخدوش می‌کند. پیامی از رای مردم شنیده می‌شود و این پیام را باید جدی گرفت. بالاخره این مردمی که آمده‌اند و با قاطعیت به لیست ما رای داده‌اند، نباید برنجند.

   و اثر رای شان را باید ببینند؟
بله. برداشت من این است که رای این مردم رای به تغییر است. این موضوعی است که به نظر من آقای لاریجانی هم حتما خود را به چنین امری متعهد می‌داند. به همین دلیل هم می‌گویم باید گفت‌وگو بین این دو بزرگوار اتفاق بیفتد. درون فراکسیون باید جمعی که می‌توانند گفت‌وگو‌ها را تسهیل کنند، وارد شوند و بین آقایان لاریجانی و عارف تعامل رخ دهد. به هر حال آقای لاریجانی و عارف، هر دو سرنشینان یک کشتی هستند که امروز ناخدای آن آقای دکتر روحانی است. این کشتی اعتدالگرایان کشور است.

   تحلیل مقابل صحبت شما این است که الان که آقای لاریجانی چند گام بزرگ برداشته و از آن طرف فاصله گرفته و به همان نسبت به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شده است، اگر ما الان بخواهیم او را کنار بگذاریم و به سمت گزینه خودمان برویم کمک کرده‌ایم تا ایشان دوباره به همان جریان بازگردد. چقدر این تحلیل را درست می‌دانید؟
من می‌گویم نباید او را کنار بگذاریم اما اصل برای ما مردم هستند. این موضوعات قدم به قدم باید تحلیل شود. من فکر می‌کنم ما می‌توانیم در یک گفت‌وگوی صریح کشف کنیم و ببینیم مردم چه می‌خواهند. حتی می‌توانیم نظر سنجی کنیم. مهم است که از فراکسیون چه بیرون می‌آید. این حرفی که می‌زنم به عنوان یک حرف سیاسی است. نظر فراکسیون که همان نظر نمایندگان مردم است نشان‌دهنده بخشی از افکار عمومی است. باید در فراکسیون استدلال شود. ممکن است برخی دوستان ما استدلال کنند که آقای لاریجانی در شرایط بحرانی مجلس را بهتر از آقای عارف می‌تواند اداره کند. ممکن است بگویند آقای لاریجانی در تعامل با برخی نهادهای حاکمیتی مثل سپاه و قوه قضاییه بتواند بیشتر به جناح ما کمک کند. اصلا ممکن است آقای عارف قانع شود. من نمی‌خواهم قاطع بگویم. من فقط می‌گویم ما نباید اصول کارمان را فراموش کنیم. اگر هم قرار است آقای لاریجانی رییس مجلس شود، آقای عارف باید در رییس مجلس شدن او نقش داشته باشد. فراکسیون ما باید نقش داشته باشد. این موضوع نباید به موضوع اختلافی تبدیل شود.

   در واقع ما وارد وزن‌کشی با لاریجانی نباید شویم؟
این یک برگ برنده است. ما این برگ برنده را نباید به یک برگ سوخته تبدیل کنیم.

   مشکل این است که برای پیروزی استفاده از یکی از این دو برگ لازم است و نمی‌توان هر دو را همزمان استفاده کرد.
ایرادی ندارد. بالاخره انتخاب است. ممکن است این را به یک جمع حل و عقد واگذار کنیم. مگر در انتخابات ریاست‌جمهوری ٩٢ این کار را نکردیم؟ به هر حال آقای عارف و آقای لاریجانی هر دو از سرمایه‌های بزرگ مجلس دهم هستند و هر دو هم در یک کشتی به نام اعتدالگرایان و اصلاح‌طلبان حضور دارند. اصلاح‌طلبان ما همه میانه هستند و اصلاح‌طلبان تند و تیز ما همه از گردونه خارج شده‌اند. ما فتنه‌گران هم که اصلا نیستیم.

   مشکلی که ممکن است مجلس دهم داشته باشد خلأ وجود نمایندگانی است که سابقه حضور در مجلس داشته باشند و قانونگذاری را بشناسند. این افراد را چطور باید پروراند و غنایی که مجلسی در تراز مردم ایران باید داشته باشد را به این مجلس داد؟
این افراد بچه‌های با استعدادی هستند و می‌توانند در کوتاه‌مدت به خوبی تجربه کسب کنند. فراموش نکنید ما نیروهای بسیار با تجربه‌ای هم داریم و از بیرون هم می‌توان به آنها کمک کرد. فراکسیون باید وقت بیشتری برای آموزش و آشنایی نمایندگان بگذارد و بین اصلاح‌طلبان درون مجلس و بیرون مجلس ارتباط برقرار کند.

   کسی را داریم که بتواند این فراکسیون را جمع و جور کند؟
شخصیت‌های خوبی در بین آنها داریم. آقای حضرتی تجربه چند دوره حضور در مجلس دارد. آقای حیدری و هاشم زایی با سابقه هستند. در بین خانم‌ها نیروهایی داریم که اهل کار تشکیلاتی هستند. آقای تاجگردون و تابش هم سابقه نمایندگی دارند. به هر حال اصلاح‌طلبان هم مشتی از خروار ملت ایران هستند.

   می‌توان جلوی سندروم راستگوییسم را در این مجلس گرفت؟
این‌بار نوبت آقایان است. نوبت خانم‌ها نیست.

   پیش‌بینی نهایی شما از ریاست مجلس دهم چیست؟ فکر می‌کنید نهایتا به کجا برسیم؟
برداشت امروز من این است که شانس آقای عارف بیشتر است اما دلم نمی‌خواهد که این اتفاق با تلخی بیفتد بلکه دلم می‌خواهد با توافق بیفتد.

   چطور باید جلوی آن را گرفت که این تلخی اتفاق نیفتد؟
یک تجربه است. از تجربه که نمی‌توان فرار کرد.

   از سفری که اخیرا آقای روحانی به یزد داشت و آقای عارف نیز او را همراهی کرد چه تحلیلی دارید؟
این نشانه مثبت و خوبی است. جامعه همیشه پیام‌های خوبی می‌دهد. آقای روحانی باهوش است و این پیام‌ها را می‌گیرد. بعضی از ما باهوش نیستیم و پیام‌ها را نمی‌گیریم. این نشانه هوشمندی آقای روحانی است. گاهی اوقات رفتار مردم خیلی به ما کمک می‌کند.

   نقش آقای هاشمی و آقای خاتمی را در تعیین ترکیب هیات رییسه چطور ارزیابی می‌کنید؟
هیچ دخالتی نمی‌کنند و به عهده فراکسیون می‌گذارند.

   حتی تمایل شخصی‌شان هم ممکن نیست وارد کنند؟
نه؛ به نظر من آنها آنقدر سعه صدر دارند که بگذارند منتخبان مردم تصمیم بگیرند.

   در زمان اختلاف احتمالی هم ورود نمی‌کنند؟
قاعدتا اگر لازم باشد و اختلافی رخ دهد، ورود می‌کنند اما امیدواریم که اختلافی بروز نکند.