مسلما هیچکس دوست ندارد سرما بخورد. از طرفی به نظر میرسد همه ما انسانها در برابر کاهش احتمال ابتلا به سرماخوردگی به سلاحی موثر مجهز هستیم. این سلاح، دید مثبت و شادی است. تحقیقی که سال ۱۳۸۲/ ۲۰۰۳ روی داوطلبان انجام شد، ویروس سرماخوردگی وارد بدن بیش از ۳۰۰ نفر از این داوطلبان شد.
محققان پنج روز بعد، آنها را دوباره بررسی کردند و متوجه شدند علائم سرماخوردگی در افرادی که بیشترین نگاه مثبت به زندگی را داشتند و شادتر بودند، سه برابر کمتر از افرادی بروز کرد که چندان شاد نبودند. در بررسیهای دقیق علمی دیگر هم همین نتایج به دست آمد. محققان طبق این بررسیها معتقدند، تفکر ذهنی مثبت میتواند فواید طولانیمدتی روی سلامت بدن داشته باشد و حتی بیماریها را درمان کند. البته هنوز جامعه پزشکی به این مقوله با شک و تردید مینگرد، اما تحقیقات رو به رشدی وجود دارد که نشان میدهد آنچه در ذهن ما میگذرد، اثری مستقیم روی سلامتمان دارد.
محققان آمریکایی، در جریان یک آزمایش دفتر خاطرات ۱۸۰ راهبه که خاطرات ایام ۲۰ و ۳۰ سالگیشان را نوشته بودند، بررسی کردند. آنها متوجه شدند افرادی که نگاه مثبتی داشتند و شاد بودند، هفت تا ده سال بیش از افرادی عمر کردند که اینگونه نبودند.
محققانی که در زمینه افکار مثبت تحقیق میکنند، روز به روز بیشتر به این موضوع که ذهن و جسممان با یکدیگر در ارتباط بوده و افکارمان در درمان بیماریهایمان موثرند، اعتقاد پیدا میکنند. برای مثال دکترلاراکوبزانسکی از دانشگاه هاروارد، با بررسی بیش از ۷۰ هزار پرستار در ایالات متحده آمریکا دریافت، افرادی که مثبتاندیش و خوشبین هستند، تقریبا ۱۵ درصد بیشتر از دیگران عمر میکنند.
ابتدا تصور بر این بود، افرادی که طرز تفکری مثبت دارند بیشتر به سلامت خود اهمیت میدهند، ورزش میکنند و سیگار نمیکشند، اما در بررسیهای دقیقتر مشخص شد، افراد خوشبین، اضطراب خود را بهتر کنترل میکنند و به این ترتیب آن دسته از فرآیندهای زیستشیمی ناشی از اضطراب که موجب افزایش ترشح هورمون کورتیزول و در نتیجه بروز التهاب در بدن میشود، کمتر رخ میدهد و فرد سالمتر باقی میماند.
هرچه اضطراب کمتر شود، بار آلوستاتیک (allostatic) در بدن کمتر میشود. منظور از بار آلوستاتیک، فشاری است که اندامهای داخلی بدن بر اثر اضطراب طولانیمدت تحمل میکنند. این محقق دانشگاه هاروارد میگوید، افکار مثبت فرآیندهای زیستشیمی دیگری که هنوز در مورد آنها به اندازه کافی آشنایی نداریم، در سلولهای بدنمان فعال میکنند و این نوع فرآیندها به کمک بدنمان میآیند و سلامتمان را حفظ میکنند.
دکتر لارا کوبزانسکی میگوید: «وقتی ما بیمار میشویم، علم پزشکی فقط به مشکلات جسمیمان توجه دارد و هرگز به زمانی که احساسمان خوب است و بدنمان مشکلی ندارد، توجهی نمیکند. ما معمولا به زیستشناسی عملکردی یا چگونگی کارکرد بدن اهمیت چندانی نمیدهیم و فقط نگاهمان به شرایط زیستشناسی عادی یا بد است. اما وقت آن رسیده که به اثر تفکر مثبت روی شرایط زیستی بدن هم فکر کنیم.»
یکی از مواردی که این محقق به آن توجه میکند، میکروبیومهای بدنمان است؛ همان باکتریها و ریزاندامهایی که درون بدنما و بهویژه در رودههایمان زندگی میکنند. جالب اینکه جمعیت این میکروبیومها و عملکرد آنها تحت تاثیر نگرش ما به مسائل مختلف قرار دارد.
اخبار اجتماعی-بررسیها نشان داده افسردگی میتواند از جمعیت این ریزاندامها بکاهد؛ بنابراین اگر شرایط روحی افراد در حالت مثبت قرار بگیرد، جمعیت باکتریهای ساکن بدنشان نیز در وضعیت خوب و مناسبی قرار میگیرد. این مساله برای انسان بسیار مهم است، زیرا بیشتر جنبههای سلامتی جسم انسان به وجود این میکروبیومها وابسته است.
اثر پدیده «دارونما» در درمان بیماری
وقتی از اثر ذهن روی بدنمان هنگام بیماری حرف میزنیم، شناختهترین پدیده، اثر دارونماست. در این حالت به فرد بیمار، دارویی داده میشود که مواد فعال دارویی ندارد و مثلا فقط با مواد قندی پر شده است. این دارونما میتواند برخی بیماریها را از سردرد گرفته تا سرماخوردگی درمان کند! در حقیقت دارونما این باور را در فرد به وجود میآورد که مواد دارویی آن موجب درمان میشود.
استفاده از پدیده دارونما در جراحیها هم موثر است. در برخی تکنیکهای جراحی که به جراحی بدل معروف است، بیمار تصور میکند تحت عمل جراحی کامل قرار گرفته است. اما در جراحی بدل، فقط برش یا چند برش مختصر روی پوست ایجاد میشود یا روی بیماران جراحیهای بسیار جزئی انجام میشود. جالب اینکه در بسیاری از مواقع جراحی بدل، اثری درست مانند یک جراحی واقعی روی بیمار داشته است.
دانشمندان در این بررسیها به این نتیجه رسیدند که برای درمان بیشتر بیماریها، میتوان به جای استفاده از داروی واقعی از دارونما استفاده کرد. البته محققان آزمایشگاه ذهن و بدن دانشگاه استنفورد میگویند، با وجود اینکه اثر دارونماها قرنهاست شناخته شده است، اما این نوع داروها، صنایع داروسازی را به خطر ورشکستگی میاندازد و تولیدکنندگان دارو نمیتوانند میلیونها دلاری را که برای تولید دارو خرج میکنند، جبران کنند!
در بیشتر آزمایشهای مربوط به دارونما، محققان وانمود میکنند به داوطلبان شرکت در آزمایش، داروی واقعی میدهند. اما دکتر تد کاپچاک از دانشگاه هاروارد در تحقیقی که مربوط به درمان سندرم روده تحریکپذیر بود، تصمیم گرفت به داوطلبان بگوید داروی مصرفی آنها فقط دارونماست. بیشتر محققان این کار را بینتیجه میدانستند، اما در کمال تعجب، متوجه ایجاد ۶۰درصد بهبود در بیماران شدند. این نتیجه حداقل در ۹تحقیق دیگر به دست آمد.
این محققان میگویند، بیشتر بیمارانی که داوطلب این تحقیقها بودند، بعدها سعی کردند روشهای دیگری برای درمان بیماریهایشان پیدا کنند و تفکر مثبت و امید به درمان، نقش موثری در بهبود آنها ایفا کرد.
محققان میگویند، درمان با استفاده از دارونما روی بیماریهای ناشی از مشکلات روانی - اجتماعی، بیشترین اثر را دارد. منظور از مشکلات روانی-اجتماعی، دردهای مزمنی است که معمولا ناشی از عوامل ذهنی است.
البته باید گفت با استفاده از دارونماها نمیتوان بیماریهایی، چون مالاریا یا بالا بودن کلسترول خون را درمان کرد، اما این داروها روی بدن اثر مثبت میگذارد و بسیاری از بیماریها را درمان میکند.
با وجود اینکه محققان هنوز نمیدانند چگونه ذهن و روان افراد میتواند دارونماها را در درمان بیماریها موثر کند، بدون تردید این اتفاق در بدن رخ میدهد. بهعنوان مثال در یک بررسی مشخص شد وقتی انتقالدهندههای عصبی مانند اندورفین و دوپامین مسدود میشود، اثر دارونما هم از بین میرود.
قدرت شفابخشی ذهن
قدرت شفابخشی ذهن در اثر دارونماها خلاصه نمیشود. ایوان پاولف، فیزیولوژیستی از روسیه در یکی از آزمایشهای خود، چند سگ را به گونهای تربیت کرد که وقتی صدایی میشنیدند، بزاق دهانشان شروع به ترشح کند. به این سگها معمولا پس از چند بار شنیدن صدا، غذا داده میشد. این نوع آموزش در بیماران هم میتواند رخ دهد. بهعنوان مثال در چند بررسی مشخص شد درمانهای پزشکی را میتوان با نوعی شیرینی یا بو همراه کرد.
به این صورت با استفاده از بو یا طعمی خاص میتوان اثر درمانی داروها را تقلید کرد. در واقع در یک بررسی که در آلمان انجام شد، محققان توانستند با استفاده از این روش، کاری کنند که بدن داوطلبان شرکت کننده در آزمایش در واکنش به نوعی بستنی شیرین میوهای، سلولهای قاتل را تولید کند که بخشی از سلولهای سیستم ایمنی بدن هستند.
در آینده میتوان از این روش برای درمان دردها، عفونتها یا حساسیتها استفاده کرد و بدن را به گونهای آموزش داد که خود را درمان کند. در نهایت روزی خواهد رسید که تجویز داروی طولانیمدت برای درمان بیماریها نیاز نباشد و بتوان با قدرت پنهان مغز، بیماریها را درمان کرد. اما در این میان یک سوال بسیار مهم وجود دارد و آن این است که چگونه میتوانیم ذهنیتمان را بهگونهای اثربخش، تغییر دهیم؟ ذهن به راحتی تغییر نمیکند.
بهعنوان مثال ممکن نیست یک نفر صبح از خواب بلند شود و بگوید از این لحظه به بعد، خوشبین خواهم بود. دکتر کوبزانسکی میگوید، وقتی سخن از قدرت مغز در درمانهای بیماری است، باید روشهای تغییر ذهنیت افراد را هدف قرار داد و آن را به سمت مثبت بودن پیش برد و در جواب این سوال که چگونه میتوان این سیستم را به حرکت واداشت، باید گفت گاهی اوقات علم، اراده و قوه تخیل میتواند این کار را انجام دهد.