گروه اجتماعی- احتمالا این ضرب المثل معروف را شنیده اید که خنده بر هر درد بی درمان دواست. شاید عجیب به نظر برسد، اما این ضرب المثل می تواند از پشتیبانی علمی برخوردار باشد زیرا شاد بودن به واقع تاثیرات قابل توجهی بر سلامت جسمانی و روانی انسان می گذارد.کاهش فشار خون، افزایش طول عمر، و تقویت توانمندیهای سیستم ایمنی بدن و ازبین بردن استرس از نتایج آن است. خب!!! چه چیزی بهتر از شادی؟!! پس چرا باید با شادی مخالف بود؟ آیا اسلام و متدینین در جامعه مخالف شادی هستند؟ نظر اسلام چیست؟
به گزارش افکارنیوز، تعریفی که با رویکرد دینی از شادی سازگاری داشته باشد این است که فرد در زندگی خود احساس رضایت و سعادتمندی داشته و از سلامت روانی برخوردار باشد. وجود آیات متعدد در قرآن کریم، سخنان پیامبر(ص) و احادیث و روایات منقول از ائمه معصومان(ع) حاکی از اهمیت موضوع شادی در اسلام است. درباره اهمیت شور و نشاط و سرور و جایگاه آن در تعالیم دینی همین بس که مفهوم شادی ۲۵ بار با الفاظ مختلف در قرآن کریم آمده و یکی از اصول کتابهای روایی به باب «ادخال السرور» اختصاص داده شده و از کسانی که موجبات دلخوشی و شادکامی بندگان را فراهم می آورند، ستایش شده است. سلسله سخنان دیگری از پیشوایان معصوم(ع) وجود دارد که افزون بر ستایش این صفات، نوعی تشویق اصحاب و پیروان، در آن به چشم میخورد همانند سخنان رسول خدا(ص) که فرمود: «مؤمن، شوخ و زندهدل است و منافق، سخت و غضبناک»[1] .
عمدهترین عواملی که شادی انسان را در زندگی از وی سلب میکند و باعث اضطراب، افسردگی و انواع اختلالات روانی در فرد میشود، افتادن در دام غرایز، احساس پوچی و بیمعنایی و درماندگی در برابر حوادث و بحران های زندگی است. از نظر اسلام زندگی که در آن یاد و ذکر خدا وجود نداشته باشد، هیچ لذّت و نشاطی ندارد. تبیین روان شناختی این مسأله آن است که یاد و ذکر خدا فرد را از امیال و تکانش هایی که برای او استرس و فشار روانی ایجاد میکند، باز میدارد و سبب میشود که به جای توجه صِرف به لذتهای دنیوی به تقویت رابطه با خدا و تقرُّب به او توجه کند. اطاعت از خداوند و پرهیز از معاصی منجر به تحول معنوی در انسان می شود. این تحول انسان را شاد می کند.
گرچه شادی از نیازهای اولیه انسان است، هر شادمانی و نشاطی مطلوب اسلام نیست. بعضی گمان می کنند با ثروت اندوزی از راه حرام، استفاده از موسیقی های مبتذل، شرکت در مجالس گناه و فساد و با تمسخر و غیبت و اذیت دیگران، انواع ارتباطات جنسی نابود کننده بنیاد خانواده و اجتماع، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، اسراف و تبذیر و استفاده نادرست از نعمتهای خدادادی، تکبر و فخرفروشی به دیگران از بابت ثروت یا مقام اجتماعی و شادی منافقانه ناشی از شکست ظاهری افراد با ایمان می توانند خوشی و شادی واقعی و بی پایانی را برای خود فراهم کنند، در حالی که هر کدام از این موارد موجب غم و اندوه درونی در دنیا و حسرت و پشیمانی در آخرت است.
از سوی دیگر، شادیهای حلال بسیاری وجود دارند که اسلام نه تنها با آنها به مبارزه برنخاسته، بلکه در بسیاری موارد، آنها را مورد تأیید خویش نیز قرار داده است، از جمله شادیهای ناشی از: پیشرفت تحصیلی و اجتماعی خود و دیگر افراد وابسته-کشف یک پدیده علمی جدید- سیر و سفر و بهره برداری از مناظر زیبای طبیعی- ورزش و هنری که علاوه بر سرگرمی، جسم و روان انسان را پرورش میدهد-بهره برداری از انواع خوراکها و پوشاکها-انتخاب دوستان فراوان و تشکیل انجمنها و گروههای مختلف اجتماعی- سر و سامان گرفتن یک زوج و تشکیل خانوادهای جدید و دهها و صدها مورد دیگر!
روایتی از امام صادق (ع) بر این نکته نیز تأکید دارد که شادیهای حلال دنیایی میتواند کمکی برای رسیدن به شادیهای معنوی باشد. ایشان به نقل از اندرزهای حکیمانه آل داوود میفرماید: یک مسلمان اندیشمند سزاوار است که در حال انجام یکی از این سه کار مشاهده شود: یا در حال فعالیت اقتصادی و تأمین معاش بوده، یا برای آخرت خویش توشه برداشته و یا به شادیهایی که حرام نیستند بپردازد و نیز هر مسلمان سزاوار است که بخشی از فرصتهای خود را با پروردگار خویش خلوت کند و بخشی دیگر را با دوستانی بگذراند که او را به یاد آخرتش بیاندازند و باقی مانده فرصت خویش را نیز به شادیهای حلال بپردازد که این شادیها کمکی برای او در انجام دو فعالیت قبلی خواهند بود.[2]
پس چرا گزاره نادرست و خطرناک دین مخالف شادی است، به تدریج در اذهان عمومی جامعه به ویژه جوانان ایرانی در حال شکل گیری است؟ ریشه آن چیست؟
- جوانان ما هم مشکلات خاص خودشان را دارند آنها پراز خلاقیت و انرژی هستند اما متأسفانه اولین سدی که با آن مواجه هستند ، کنکور است وقتی وارد دانشگاه می شوند به امید گرفتن تخصص و به دست آوردن شغلی مناسب هستند اما با بیکاری و یا اشتغال کاذب روبرو می شوند که البته پس از یافتن شغل با مشکل دستمزدهای پایین و ناکافی مواجه می شوند و در نهایت بحران ازداوج را دارند که تازه آغاز ماجرا است . این مسائل زنجیر وار به هم مرتبط هستند و شادی افراد را می گیرد. مسئولین امر نیز ناتوانی خود را در پشت گزاره های دینی و ارزشهای اسلامی توجیه می کنند.
- ضعف شدید متولیان امور فرهنگی و اجتماعی مانند وزارت ارشاد، صداوسیما و سایر نهادهای تبلیغی دینی در تبیین فرهنگ شادی و کاهش سطح آن به شادیهای مبتذل و بی مایه
- برداشت نادرست ار مفهوم غم و شادی در برنامه های صداوسیما: به طوری که درایام ولادت معصومین(ع) نیز مداحی و ذکر مصیبت بخشی از آن می گردد یا مفهوم شادی را در برنامه های خود به امور مبتذل، غیر اخلاقی و سطحی کاهش می دهد.
- نگاه جناحی به موضوع و ایجاد دوگانه کاذب سیاسی: وقتی اصول گرایان و ارزش مداران دشمن شادی در جامعه معرفی می شوند و اصلاح طلبان مدافع فرهنگ شادی و تفریح جوانان معرفی می شوند.
در پایان می توان گفت یکی از نیاز های جامعه امروز ایرانی نشاط و شادی است. البته اموری که منافاتی با ارزش ها و هنجار های جامعه نداشته باشد. در این بین وظیفه برخی افراد و نهاد ها در تبیین و تامین ابزار و لوازم این نوع شادی از دیگران بیشتر است به ویژه سیاستمدارانی که با عملکرد خود به ناامیدی و رخوت جامعه دامن زده و می زنند.
سوده نجفی