در این رابطه مقالات و کتابهای متعددی منتشر شدهاند و هر کدام راهکارهایی برای موفقیت بیشتر در زندگی را یادآور شدهاند.
ما هم در این مطلب قصد داریم سه نکته اساسی که میتوانند در مسیر موفقیت یاریرسانتان باشند را از کتابی با عنوان «کارزار: علم عصبشناسی، عامل اصلی در پشت پردهی ساخت افراد مفید در سازمانهای موفق» را برایتان توضیح دهیم.
در این کتاب، نویسنده «امی برن» توضیح داده که کمپانیها میتوانند بهواسطه شناخت هر چه بهتر ساختار مغز انسان و تغییر محیط کار بر اساس شکل مغز به حمایت و تشویق کارمندان و تقویت سازمان خود بپردازند.
احتمالا این سوال برایتان پیش آمده که یعنی چه؟ شکل مغز چه ارتباطی به شکل سازمان دارد! در ادامه بهطور کامل توضیح خواهم داد.
بر اساس جدیدترین یافتههای عصبشناسی، افراد بسیار موفق هر روز سه کار را در محل کار خود انجام میدهند:
تمرکز همهجانبه
پرهیز از حرف زدن منفی با خود
تداوم
۱- تمرکز همهجانبه: عواملی که موجب حواسپرتی میشوند را تا حد امکان کاهش میدهند
در دنیای سراسر متصلِ امروز، همه ما دایما زیر بمباران شدید عوامل و فاکتورهایی هستیم که حواسمان را پرت میکنند و خیلی راحت میتوانند رشته افکارمان را پاره کنند.
«برن» در این رابطه توضیح داده: «افراد موفق این را آموختهاند که هنگام کار ذهن و مغزشان را تماما به همان کاری که در دست انجام دارند، اختصاص دهند. آنها به خود یادآوری میکنند چه کاری را و چرا آن را انجام میدهند و پیش از آغاز هر فعالیتی خود را به طور کامل برای انجام آن آماده میکنند.»
هر چه فرد ابتکار بیشتری در کارهای خود به خرج دهد، با تمرکز بیشتری میتواند خود را وقف کار کند.
«برن» همچنین در کتاب خود نوشته: «جالب است بدانید که مدیران موفق اغلب فیجتهایی روی میز کار خود دارند تا هر زمان که مورد حمله تفکرات منفی و بیهوده قرار گرفتند، با استفاده از آنها بتوانند دوباره تمرکز کنند و به ادامه کارشان بپردازند.»
مارک تواین در کتاب «قورباغه را قورت بده» نوشته: «اول صبح یک قورباغه زنده را قورت بده و مطمئن باش که هیچچیز بدتر از آن قرار نیست در ادامه روز برایتان اتفاق بیفتد»
این جمله یعنی اینکه افراد موفق، سختترین و چالشبرانگیزترین کارهای خود را در ابتدای روز انجام میدهند تا دیگر موضوعی برای نگرانی و حواسپرتیشان باقی نماند.
۲- پرهیز از حرف زدن منفی با خود: افراد موفق آگاهانه تفکرات بازدارنده را از ذهن خود خارج میکنند
به طور میانگین، هر مغزی روزانه ۵۰ هزار فکر دارد که تقریبا بیشتر آنها منفی هستند.
اگر حتی شغل ما چندان هم پر استرس نباشد، اما مغزمان راهی برای جنگیدن با آن و بزرگ کردن مسایل منفی پیدا میکند.
انسانها همیشه بدترین منتقدان خود هستند.
تحقیقات برن در این رابطه نشان داده، افراد موفق آگاهی زیادی در مورد تفکرات منفی خود دارند و به مغزشان آموختهاند که آن را همانطور که هست بپذیرد.
از آنجا که آنها بهتر میتوانند افکارشان مبنی بر شک داشتن به تواناییهای خود را سازماندهی کنند و روی آن نظارت داشته باشند، افراد موفق قادرند زمان بیشتری را به مسایلی اختصاص دهند که کارشان برای تمرکز نیاز دارد.
در واقع این طور میتوان گفت که آگاهی به موارد زیر مربوط است:
شخص از کارکرد ناخودآگاه خود اطلاع دارد و به آن واقف است.
شخص کنترل بیشتری روی افکار خود دارد.
شخص با توانایی بیشتری میتواند حرفها و کارهای خود را سازماندهی کرده و روی آنها نظارت داشته باشد.
خودآگاهی، تماما در مورد حضور مطلق در لحظه و داشتن هوشیاری کامل در مورد افکار و امور در دست انجام است.
۳- تداوم داشتن در انجام امور: میان مهارتها و چالشها تعادل برقرار میکنند
به محض اینکه مسالهای موجب حواسپرتی شما میشود و شیطان درون ضعیفتان میکند، میتوانید تمرکز خود را زیاد کرده و همه حواستان را روی کاری بگذارید که در دست انجام دارید. به این روش «تداوم» خواهید داشت.
برن در این رابطه گفته: «وقتی فرد به مرحله در جریان بودن (تداوم داشتن) میرسد (متعادلترین حالت بین مهارتهای فردی و چالشی که قصد حل آنها را دارد)، اتفاقات بسیاری در مغز او روی میدهند.»
یافتههای جدید عصب شناسی که در نشریه دانشگاه آکسفورد نیز منتشر شده، تداوم داشتن را به شرح زیر توضیح داده است:
تمرکز شدید و پرجوش روی لحظهی کنونی
ادغام کارها و هوشیاری
از دست دادن خودآگاهی انعکاسی
حس خود کنترلی در شرایط گوناگون
حواسپرتی موقتی
تجربهای که ذاتا لذتبخش است
افراد موفق برای در جریان امور بودن دو کار زیر را انجام میدهند:
بهدنبال بهترین روشهای تمرین هستند.
از قدرت درونی خود استفاده میکنند.
تمرین کردن به افراد کمک میکند تا اعتمادبهنفس خود را افزایش داده و از همه تواناییهایشان بهره بگیرند. همچنین کمک میکند تا چالشهای بیشتری را بپذیرند و بیشتر از قبل در زندگی ریسک کنند.
سپس، با افزایش آگاهی نسبت به قدرتهای درونی خود، میتوانند از تواناییهایشان بهره گرفته و بدنبال فرصتهای بیشتری برای پیشرفت در زندگی و کار باشند.
کلام آخر
هر فردی میتواند با شناخت و آگاهی سیستم عصبی مغز به افزایش خلاقیت و کارایی خود بپردازد و به موجب آن موفقیت بیشتری در شغل خود رقم بزند.
مدیران موفق با شناخت افراد خلاق و مستعد در شرکت میتوانند با افزایش میزان رضایت کار در وجود آنها به بهبود هر چه بیشتر کسبوکارخود بپردازند.
موثرین و موفقترین فرمول برای دستیابی به این امر ساخت تعهد فردی و گروهی به واسطه تمرکز، آگاهی و تداوم است.