داشتن شغل استرسزا و پُرفشار میتواند به خستگی منجر شود و درنهایت فرد شاغل را با فرسودگی شغلیمواجه کند که اثرات ناخوشایندی برای زندگی دارد. مبتلا شدن به بیماری بیخوابی و احساس بیپشتیبان بودن، فقط دو مورد از این اثرات ناگوار و مخرب هستند.
دکتر شری بنتون (روانشناس) در ادامه این مطلب به ما توضیح میدهد که فرسودگی شغلی چطور میتواند اثرات مخربی بر سلامت روان باقی بگذارد. این متخصص همچنین میگوید که چه تفاوتهایی بین استرس شغلی قابل مدیریت و فرسودگی شغلی کامل وجود دارد.
او میگوید: «بیشتر ما به سلامت روان و بیماریهای روانشناختی بهعنوان یک مساله یکسان نگاه میکنیم، درحالی که این دو دارای ساختارهای جداگانه هستند. درواقع، هر فردی میتواند از نظر سلامت روان در وضعیت عالی یا ضعیف قرار داشته باشد، درحالی که مبتلا به علائم شدید بیماریهای روانشناختی یا حتی بدون هیچ علائمی باشد».
در ادامه با ۵ مورد از مهمترین نشانههای فرسودگی شغلی آشنا میشویم که هر فرد شاغلی باید با آنها آشنا باشد.
بیخوابی و خستگی مفرط
بهوجود آمدن اختلال همیشگی در وضعیت خواب و همچنین احساس خستگی مفرط دائمی، از اولین و مهمترین نشانههای فرسودگی شغلی هستند. دکتر بنتون میگوید که کار کردن باید با انرژی کافی انجام شود و درنهایت احساس رضایت را در انسانها برانگیزد، نه اینکه باعث خستگی مفرط آنان شود و به آنها استرس همیشگی بدهد.
نداشتن حمایت و پشتیبانی
اگر فردی دارای مدیر یا کارفرمای نامناسب باشد یا احساس کند که بهاندازه کافی در محل کار از او پشتیبانی نمیشود، شانس شکلگیری فرسودگی شغلی هم بالاتر میرود. درواقع، برای جلوگیری از بهوجود آمدن چنین حالتی، فرد شاغل باید احساس کند که شبکه منسجمی از حمایتها در زندگی شغلیاش وجود دارد.
فقدان حس افتخار
وقتی که شغل فرد، احساس بیمعنایی و بیهودگی را برانگیخته کند، هر گونه احساس افتخار نسبت به شغل مورد نظر نیز از بین میرود. دکتر بنتون میگوید که بیشتر افراد زمانی با فرسودگی شغلی مواجه میشوند که از نظر شغلی هیچ افتخار و ارزشی را تجربه نکنند.
تلاش برای بینقص بودن
تلاش برای بینقص بودن لزوما نادرست نیست، اما کمالگرایی افراطی در زمینه شغل میتواند به استرس و سرخوردگی شدید و درنهایت به فرسودگی شغلی منجر شود. بهگفته دکتر بنتون، «وقتی که ذهنیت شما بر کمالگرایی افراطی متمرکز شده باشد، به نقطه ناامیدی میرسید».
دکتر بنتون میگوید: «اگر نتوانید کمالگرایی افراطی را کنترل کنید و با فرسودگی شغلی مواجه شوید، قطعا این عارضهها را تجربه خواهید کرد: عدم تمرکز کافی، ناتوانی در فکر کردن و اختلال در انجام دادن هر وظیفه شغلی. درواقع، فرسودگی شغلی ناشی از این حالت بر تمامی سیستم حافظهای مغز تاثیر منفی میگذارد و مغز را وادار میکند که بیش از حد عادی فعالیت کند. این روند هیچ نتیجهای ندارد جز کاهش کارآمدی شغلی و از بین رفتن تعادل در زندگی».
نداشتن وقت استراحت
داشتن تعادل بین کار و زندگی واقعا برای سلامت روان ضروری است. اگر فعالیتهای شغلی شما به اندازهای هستند که اصلا نمیتوانید برای دوستان، اعضای خانواده و تفریحهای مختلف وقت بگذارید، این حالت به مرور زمان میتواند شما را با مشکل فرسودگی شغلی مواجه کند.