اگر این نابغه ریاضی جهان، در آمریکا متولد شده بود، «ممکن بود» هیچوقت نتواند به دانشگاه برود چه اینکه به چنین جایگاه علمی در جهان برسد!
چرا از لفظ «ممکن بود» استفاده کردم؟ دانشگاههای این کشور در مقطع لیسانس پولی است و به همین علت تنها حدود 40 درصد از مردم آمریکا تحصیلات دانشگاهی در حد مدرک کارشناسی (لیسانس) دارند. از لفظ «ممکن بود» استفاده کردم، چون اطلاعی از وضع مالی خانواده میرزاخانی در زمانی که دخترشان کنکور داد و در دانشگاه شریف قبول شد ندارم. تحصیل برای دانشجویان شریف در ایران رایگان است؛ اما اگر مانند دانشگاههای آمریکا پولی که شهریههای نسبتا بالایی نیز دارند، میبود آیا خانواده او میتوانست از پسِ هزینههای آن بربیاد؟ شاید آری، شاید خیر! اما اگر وضع مالیشان در حد پرداخت شهریههای تحصیل در دانشگاه نمیبود شاید مریم میرزاخانی در دوران دانشآموزی همانند بسیاری از نوجوانان آمریکایی، آنقدر جدیت و تلاش در درس نداشت!
درصد بالایی از دانشآموزان این کشور با توجه به سطح درآمدی خانوادهشان و هزینههای تحصیل در دانشگاه اصلا امیدی به تحصیل در دانشگاه ندارند، و به همین خاطر آنطور که باید درس و مدرسه را در دوران دبیرستان و حتی پیش از آن، جدی نمیگیرند! چون میدانند در نهایت باید به فارغالتحصیلی از دبیرستان و مدرک دیپلم بسنده کنند!
در این باب بحث بسیار است. مثلا همین دانشگاهها به دانشجویان ارشد و دکترا حقوق میدهند؛ حقوقی که البته بسیار پایین است، اما به دانشجوهای این مقطعها اجاره میدهد بتوانند یک زندگی هرچند حداقلی برای خود فراهم کنند.
خدا رحمت کند مریم میرزاخانی را که در ایران متولد شد، در ایران مدرسه رفت، در ایران کنکور داد، در ایران به دانشگاه رفت و تنها زن دارنده جایزه Prize در جهان شد.
لازم است بگویم دانشگاههای آمریکا، از بهترین دانشگاههای دنیا و به طور کامل در خدمت نظام این کشور هستند و کاری جز حل مسائل کشورشان ندارند؛ دقیقا برعکس دانشگاههای ایران...
به جرات میتوان گفت یک عامل اصلی قدرت ایالات متحده، دانشگاههای این کشور هستند؛ دقیقا برعکس دانشگاههای ایران...