دورکاری و کاهش ساعت کاری زنان شاغل، لازمه استحکام خانواده و سلامت جامعه

رسیدگی به خانه و خانواده، انجام به موقع و درست وظیفه ی مادری و همسری، معاشرت با سایر اقوام و خویشاوندان، بازنگری به خود و تجدید قوای روحی و جسمی از دغدغه های اصلی زنان شاغلی است که زندگی مشترک تشکیل داده اند. گاهی گفت وگوی زنان شاغل در محل کار با سایر همکاران که هنوز پا در زندگی مشترک نگذاشته اند و بازگو کردن دغدغه هایی که همواره در بیشتر ساعات کاری فکر آنها را به خود مشغول کرده است، باعث می شود که « ترس از تشکیل زندگی مشترک » مانع تصمیم گیری دختران برای ازدواج شود.

اکثر بانوان شاغل، فرزند کمتری دارند و کمتر می توانند با اقوام معاشرت کرده و در جمع های خانوادگی و مسافرت های گروهی شرکت کنند، آنها به حداقل تفریح که شاید یک خرید در کوتاه ترین زمان ممکن است و یا سفری که بیشتر جنبه کاری دارد بسنده می کنند و با بیان کردن تمام محدودیت های خود، مشکلات خانه داری همراه با اشتغال را به صورت نقلی نسل به نسل به سایر دختران و بانوان جوان انتقال می دهند و کم کم « سبک زندگی زنان شاغل خانه دار » به عنوان سبکی لایتغیر به وجود می آید.

یکی از دلهره های و نگرانی های زنان شاغل خانه دار، سازگار کردن شرایط اشتغال با وظایف نقش های همسری و مادری است، چیزی که اگر نتوانند از عهده آن به خوبی بر آیند احساس " ناکارآمدی" را در آنها تقویت کرده و باعث ضعیف شدن اعتماد به نفس آنها می شود و همین امر باعث می شود که بازدهی آنها چه در محل کار و چه در خانه کم شود.

به طور کلی می توان گفت تشابه در ساعات اشتغال بین زنان و مردان، از مصادیق بارز خشونت علیه خانواده است، خشونتی که باعث می شود در فراسوی استقلال مالی و حضور اجتماعی – اقتصادی زنان در جامعه آنها را دچار آسیب هایی چون

اشکال در ایفای نقش های خود در منزل

انتقال خستگی ناشی از شغل به خانه و عدم آمادگی جسمانی و روانی برای برآوردن نیازهای روانی، عاطفی اعضای خانواده

عدم سرپرستی و نظارت مستقیم فرزندان در منزل، محله و مدرسه و غفلت از نیازهای آن ها او

پیامد هایی نامطلوب اشتغال مادر بر رشد جسمانی و روانی فرزندان

افتادن سنگینی کارهای منزل بر دوش شوهر و فرزندان

براورده کردن نیازهای کلامی و عاطفی خود در محل کار و کم شدن گفتمان بین اعضای خانواده

صرف شدن انرژی روانی شخص بیرون از منزل و کوتاهی نسبت به او وظایف خانه داری

کم میلی به بچه دار شدن یا اکتفا به فرزند کمتر

دستیابی به استقلال مالی باعث سستی روابط زناشویی می شود

مخدوش شدن جایگاه پدر در بین فرزندان پسر به دلیل استقلال مالی مادر خانواده

محروم شدن فرزندان دختر از یک الگوی جنسیتی مناسب

اشکال در ایفای نقش جنسی فرزندان پسر (اگر جایگاه پدر در خانواده سست باشد)

دوگانگی در تربیت فرزندان

عدم فرصت کافی برای پخت و پز و استفاده بیش از حدّ از غذاهای آماده و گاه ناسالم

زنان شاغل، بیشتر توانمندی و خلاقیت خود را در محیط شغلی خود به کار می گیرند و در نتیجه نمی توانند به شکل مطلوبی در مورد همسر و فرزندان به کار گرفته و به نشاط و پویایی خانواده بیفزایند

خطر  پیری زودرس، افسردگی و مشکلات جسمانی و روانی برای زنان شاغل

نداشتن فرصت برای استفاده از رسانه های اجتماعی و خدمات فرهنگی و هنری

بروز اشکال در رفت وآمد و ارتباط با بستگان و دوستان

عدم فرصت کافی و مناسب برای همنشینی و هم صحبتی با فرزندان و دفع آنها با راهکارهای مختلفی چون در دسترس قرار دادن رایانه و خوراکی ..

احتمال آسیب پذیر ی اخلاقی زنان شاغل به خصوص در محیط های کاری که با مردان در تعاملند بیشتر هستند

احساس گناه، مهم ترین احساس منفی مادران شاغل است که به علت نگرانی از عدم حضور در کنار فرزندش ایجاد می شود

احساس بیهودگی و بی ارزشی نیز می تواند از آسیب های مادران شاغل باشد، چرا که احساس می کنند از آنها قدرشناسی لازم صورت نمی گیرد

از پیامدهای جدّی اشتغال طولانی مدت زنان، تغییر در ارزش ها و اولویّت هاست

برای بسیاری از افراد محل کار جایگزین خانه یعنی بهشت امن، مرکز معنا و مفهوم زندگی و منبع ارزشمندی خود می گرد

 انگیزه کمتر برای ازدواج

به هر حال از جامعه زنان ایرانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با انقلاب فرهنگ و علمی در قشر خود رو به رو هستند نمی توان این انتظار را داشت که دست از حضور اجتماعی خود برداشته و به قولی پستو نشین شوند! اما به همین اندازه هم نمی توان از آنها انتظار داشت که خانه و خانواده را رها کرده و خود را غرق در آسیب های اجتماعی و خانوادگی و فردی دور شدن از وظایف فرزندی، همسری و مادری کنند.

به طور قطع یکی از مهم ترین دلایل بالا رفتن آمار طلاق بین بانوان، افزایش آماز زنان سرپرست خانوار، بالا رفتن سن ازدواج، کم شدن آمار زایمان سوم، بالارفتن آمار خیانت مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان، زیاد شدن خشونت های روانی علیه مردان و .. همگی به خاطر دور شدن زن از وظایف ذاتی و جنسی خود است. وظایفی که گویا نه تنها مورد بی مهری کف جامعه زنان قرار گرفته بلکه در گرفتار سیاست گذاری ها و سخن پراکنی های برخی از مسئولان و اندیشمندان این حوزه هم شده است.

برای بالا بردن سطح توانمندی زن شاغل خانه داری که در جایگاه های تخصصی مشغول به خدمت رسانی است، باید استرس ها و اضطراب های و دغدغه های او و خانواده اش را کم کرد و کوتاه کردن ساعت حضور زنان در محل کار یکی از مهم ترین این اقدامات است.

فراهم کردن شرایط دور کاری، کم کردن ساعت کاری بانوان و حتی در برخی از مشاغل " پاره وقت " کار کردن، افزایش مرخصی زایمان، تعطیلی مادران همراه با فرزندان زیر 15 سال ،  فراهم کردن شرایط برای نگهداری فرزندان در نزدیک ترین مکان به محل کار او – مهدکودک -، امتیاز قائل شدن برای بانوان شاغلی که بیش از دو فرزند دارند .. از راه کارهای مؤثر برای استفاده بهینه از توانمندی زنان در عرصه اقتصادی و مشارکت های اجتماعی و همچنین حفظ بنیان خانواده آنها است.

همچنین، تحقیقات جدید نشان می‌دهد اگر شرکت‌ها علاقه دارند که کارکنان با استعداد زن آنها استرس کمتری داشته باشند، گاهی به آنها اجازه بدهند تا در خانه کارهای شرکت را انجام دهند.

اما اواخر سال 1392 بود که شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفته بود : « بخشنامه‌ ای که در خصوص دورکاری کارمندان در دستگاه‌ها وجود داشت با اخذ نظر دستگاه‌های اجرایی فاقد کارایی و نتیجه ارزیابی شد که البته این موضوع تنها در مورد زنان شاغل نبود و مردان را هم شامل می‌شود.

وی ادامه داد: نظر کمیسیون فرعی اجتماعی دولت این بود که سازمان مدیریت برنامه‌ریزی زیرساخت‌های لازم برای اجرای درست این موضوع را فراهم نکرده است و به همین دلیل از سوی کارمندان با استقبال مواجه نشد و این بخشنامه تا انجام کار‌ کارشناسی دقیق و فراهم آوردن زیرساخت‌ها متوقف شده است تا به طور کامل در مورد آن تصمیم گیری شود.

معاون رئیس جمهور در امور زنان اظهار داشت: اگر در خصوص مفید بودن این بخشنامه به نتیجه قطعی رسیده نشود اجرای آن به طور کامل لغو می‌شود.»

زهرا اسدنژاد بانوی کارمندی است که مادر یک دختر 10 ساله و پسری 8 ساله است او در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس می گوید: تمام نیرو و نشاطی که اگر بعد از 15 سال کار کردن برایم باقی مانده است، در محیط کار صرف می کنم و در خانه نیز سعی دارم بیشتر از توان خود به کارهایم رسیدگی کنم همین مسئله فشار شدید روحی و جسمی به من وارد می کند.

وی با بیان اینکه به راستی مادران شاغل برای بالا بردن کیفیت کار خود در خانه با زحمت مواجه هستند و شاید به آن صورتی که مورد نظر خودشان است نتوانند به فرزندان و کارهای خانه رسیدگی کنند، گفت: این دلخوری و عدم رضایت از کار باعث افسردگی و در نهایت ززمینه‌ساز بروز اختلاف و مشکل بین ما و شوهر و فرزندان مان می‌شود.

بنابرگفته کارشناسان 80 درصد از فرزندان زنان کارمند دارای مشکلات تغذیه و خلأ عاطفی هستند چرا که مادران خسته به خانه می آیند و حوصله برای آنها ندارند دور کاری توصیه و گسترش آن می تواند برای زنان مفید باشد از طرف دیگر کاهش ساعت کاری زنان در بخش دولتی و خصوصی موجب بالا رفتن کیفیت کار آنها در منزل و محل کار خواهد شد که این امر به نفع جامعه است  زیرا دورکاری و کاهش ساعات کار زنان در بیرون از منزل در کاهش آسیب‌های اجتماعی و مشکلات خانوادگی مؤثر است چرا که حضور غیر ضروری زن در بیرون از منزل باعث ایجاد ناهنجاری می‌شود.