زمستان سال ۹۹ مأموران پلیس پایتخت در حاشیه یکی از خیابانهای منطقه نعمتآباد به راننده یک دستگاه پراید مظنون شدند و از راننده خواستند مدارکش را ارئه دهد، اما راننده از دست مأموران فرار کرد.
پس از آن مأموران خودرو پراید را تعقیب کردند. با استعلام پلاک خودرو مشخص شد که پراید سرقتی است. در ادامه یکی از مأموران به راننده پراید دستور ایست داد. اما متهم بدون توجه به دستور پلیس به فرار ادامه داد تا اینکه مأمور پلیس با قانون به کارگیری سلاح ۳ گلوله هوایی شلیک کرد و سپس لاستیک خودرو را هدف قرار داد، اما یکی از گلولهها به راننده ۳۵ ساله اصابت کرد و خودرویش متوقف شد.
با توقف خودرو وی بلافاصله از سوی اورژانس به بیمارستان منتقل شد، ولی ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان باخت. با مرگ وی اولیای دم از مأمور پلیس شکایت کردند و پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمد به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای آن جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص کردند.
سپس مأمور پلیس به جایگاه رفت و به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من قصدم پنچر کردن خودرو متهم بود، اما گلوله ناخواسته به قلبش خورد. من اصلا قصد کشتن او را نداشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و قتل را شبه عمد تشخیص داده و مأمور پلیس را به پرداخت دیه محکوم کردند. با صدور حکم، مأمور پلیس به حکم صادره اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان بعد از بررسی موشکافانه پرونده عنوان کردند، چون گلوله به قلب قربانی برخورد کرده، قتل شبه عمد نیست. به این ترتیب مأمور پلیس بار دیگر در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
دومین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه نیز وکیل اولیای دم به نمایندگی از طرف آنها درخواست قصاص کرد. پس از آن مأمور پلیس به قضات گفت که وکیلش از او دفاع میکند.
سپس وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: اصابت گلوله به قلب غیرمستقیم بوده است. گلوله پس از عبور از دست با قلب برخورد کرده است. همچنین موکلم با به کارگیری قانون استفاده از سلاح، دست به شلیک زده و اگر هم در این زمینه قصوری صورت گرفته، تقاضا دارم این موضوع از سوی کارشناسان بررسی شود چراکه مقتول از دستور پلیس تمرد کرده و قصد فرار داشته است.
سپس نماینده فراجا به جایگاه رفت و گفت: این پرونده برای بررسی به کمیسیون فراجا ارجاع نشده است. به همین خاطر تقاضا دارم پرونده به کمیسیون ارجاع شود تا کارشناسان ما هم آن را بررسی کنند. اما آنچه روشن است، «قصد» مأمور پلیس بوده که نشان میدهد علم و آگاهی لازم را نداشته که ممکن است گلوله پس از برخورد با دست و رد شدن از استخوانش با قلب برخورد کند.
در این میان وکیل اولیای دم نیز گفت: مأمور پلیس بالاتنه قربانی را هدف قرار داده و بدون رعایت به کارگیری قانون استفاده از سلاح دست به شلیک زده است. مقتول در موقعیتی بوده که سمت چپ و راست او دو خودروی متوقف شده قرار داشته و پشت او نیز ماشین پلیس بوده و جلوی او را هم یک خاکریز مسدود کرده بود. فیلم دوربین مداربسته نیز این موضوع را گواهی میدهد که وی راه فرار نداشته است.
وی ادامه داد: به همین خاطر با خودرو پلیس برخورد کرده و متوقف شده است. وقتی مأموران در خودروی او را باز کردند روی زمین افتاده که در فیلم مشخص است گلوله با قلب او برخورد کرده است. از این رو برای مأمور پلیس تقاضای صدور حکم قصاص دارم.
وکیل مأمور پلیس نیز به عنوان آخرین دفاع گفت: تقاضا دارم برای روشن شدن واقعیت پرونده، موضوع از سوی کارشناسان اسلحهشناسی بررسی شود.
در پایان جلسه قضات برای تصمیمگیری درباره پرونده وارد شور شدند.