آمریکا نفت عراق را خیلی دوست دارد

«طلای سیاه» (نفت) همیشه یکی از چند انگیزه بسیار واقعی دولت‌های پیاپی آمریکا برای حضور در غرب آسیا بوده و تا الان هم هست؛ هر چند برخی سیاسیون آمریکا این گزاره را تکذیب کنند، عملکرد آنان دقیقاً‌ آن را اثبات کرده است و می‌کند.

اخبار بین‌الملل- قدیم‌تر می‌گفتند، هر کس بر قلب زمین مسلط باشد بر دنیا مسلط است، اما نفت‌دوستان آمریکایی می‌گویند هر کس بر منابع نفت دنیا مسلط باشد، بر کل دنیا مسلط خواهد بود. «تأثیر نفت منحصر به نظام اقتصادی جهان و تجارت بین‌الملل، نیست بلکه شامل همه مظاهر تمدنی معاصر می‌شود و تقریباً‌ نمی‌توان نفت را از آن جدا کرد» (برجاس، ۲۰۰۰ : ۲۰)

به همین دلیل یکی از انگیزه‌های اصلی آمریکا از حضور در افغانستان را تضمین امنیت نفت خلیج فارس برای خودش می‌دانند (التنیر، ۲۰۱۰ : ۱۲۱) یا تضمین انتقال ذخایر نفتی عراق که بیش از صد میلیارد بشکه تخمین زده شده است. نشریه «اُیل اَند گَز»  در سال ۲۰۰۳ در گزارشی، ذخایر نفتی عراق را ۱۱۵ میلیارد بشکه برآورد کرده که این مقدار، عراق را بعد از عربستان سعودی و کانادا در جایگاه سومین کشور دارنده بزرگ‌ترین ذخایر نفتی قطعی دنیا قرار می‌دهد ( OLL GAS JOURNAL, 2003).

 

 

«اکتشاف نفت عراق در حد و اندازه تجاری، اولین بار چهاردهم اکتبر ۱۹۲۷ در کرکوک و توسط یک شرکت نفت ترکیه‌ای (بعدا به نام شرکت نفت عراق تغییر کرد) صورت گرفت. این اکتشاف اشتهای قدرت‌هایی مثل بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و آمریکا را برای رقابت در تصاحب سهم بیشتر باز کرد». در سال ۱۹۲۸ انگلیس، شرکتی برای تصاحب امتیازهای نفتی از عراق تأسیس و برای آن در می ۱۹۲۸ با ملک فیصل اول مذاکره و در آن پیشنهاد وام دو میلیون و صد هزار پوندی به مدت سی سال و تأسیس خط آهنی از عراق تا مدیترانه ارائه کرد (العناز، ۲۰۱۹ : ۱۲۰).

در مقابلِ کسانی که می‌گویند یکی از علل اصلی حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نفت این کشور است، برخی دیگر معتقدند که نفت عراق از زمان عملیات «طوفان صحرا» در سال ۱۹۹۱ (۱۳۶۹) (عملیات آزادسازی کویت از اشغال عراق در زمان صدام) و حتی قبل‌تر از آن در اختیار آمریکا بوده است.

«انس بن فیصل الحجی» اقتصاددان عراقی می‌گوید «معقول نیست که آمریکا جنگی سخت را که میلیاردها دلار هزینه و هزاران کشته روی دستش بگذارد، برای کسب چیزی راه انداخته باشد که قبل‌تر از آن، آن چیز در اختیارش بوده است. آمریکا از سال ۱۹۹۱ که صدام را از کویت بیرون کرد و شروطی سخت بر او تحمیل و تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل را بر او اعمال کرد، بر نفت عراق مسلط شده بود» (الحجی،  ۲۰۱۷).

 


انس می‌گوید: حتی قبل از حمله عراق به کویت، شرکت‌های آمریکایی در  عراق بودند تا بخش اعظمی از نفت عراق را تحت کنترل بگیرند زمانیکه در سال ۱۹۸۷ قراردادهایی بزرگ با دولت وقت عراق بسته بودند. این قراردادها سه تا چهار برابر قراردادهای مشابه آمریکا در دیگر نقاط دنیا، سود داشت اما حمله عراق به کویت، این قراردادها را متوقف کرد هر چند این شرکت‌ها، بعدا خسارت‌هایی هنگفت بابت این توقف دریافت کردند. صدام که فکر می‌کرد آمریکا برای نفت می‌خواهد به عراق حمله کند، مدتی قبل از آغاز حمله به عراق (عملیات توفان صحرا) به آمریکا پیشنهاد داد، قراردادهای ۱۹۸۷ هنوز برقرار است و شرکت‌های آمریکایی می‌توانند بازگردند. صدام حاضر بود هر چیزی بدهد، حتی نفت عراق را تا در قدرت باقی بماند (همان منبع).

آمریکا قبل از اشغال عراق، در سال ۱۹۹۶ از طریق برنامه «نفت مقابل غذا»، نفت این کشور را تحت کنترل گرفته بود و قبل‌تر از آن در سال ۱۹۹۱ این کار را آغاز کرده بود. واشنگتن نه تنها از سال ۱۹۹۶ سیطره خود بر نفت عراق را تحکیم کرد، بلکه با تعیین تکلیف کردن برای عراق مبنی بر اینکه با چه شرکت‌های نفتی کار کند یا چه حوزه‌های نفتی نیازمند تعمیر و چه قطعات یدکی برای تأسیسات باید وارد کند، نرخ‌گذاری و میزان صادرات و چگونگی هزینه‌کرد آن را بر عراق، تحمیل کرد.

تا دیروز مقاماتی آمریکایی مثل «باراک اوباما» این واقعیت را تکذیب می‌کردند که یکی از اهداف حضور آمریکا در منطقه، مثل کشورهای عراق و سوریه، تضمین تصاحب نفت آنهاست. قبل‌تر از او، جیمی کارتر (۲۰۰۲) کسانی را که سیاست آمریکا در قبال عراق را بر مبنای منافع نفتی تفسیر می‌کردند، «احمق» می‌خواند، اما امروز دونالد ترامپ این واقعیت را با صراحت بر زبان می‌آورد و بارها گفته که نفت عراق و سوریه برای آمریکا مهم است و اخیرا درباره نفت سوریه گفت «ما آن را عرضه خواهیم کرد». واقعیت این است که آمریکا نفت عراق را خیلی دوست دارد.

 

علاوه بر تأیید صریح دونالد ترامپ، مارس سال ۲۰۰۱ اسپنسر آبراهام اولین وزیر انرژی دولت جرج بوش پسر گفته بود «آمریکا با بحرانی بزرگ در کسب انرژی در دو دهه آینده روبه‌روست. هر گونه ناکامی در این چالش، اقتصاد و امنیت ملی ما را در معرض خطر قرار می‌دهد و سبک زندگی ما را به معنای واقعی کلمه، تغییر خواهد داد». این اعتراف صریح وزیر آمریکایی، اوج نیازمندی این کشور به نفت خاورمیانه را نشان می‌دهد. دو سال بعد از این حرف‌، آمریکا، عراق را اشغال کرد (التنیر، ۲۰۱۰ : ۱۲۷).

صراحت دولت آمریکا به ریاست ترامپ در تلاش برای تصاحب نفت عراق و سوریه به جایی رسیده است که «مولود چاووش‌اوغلو» شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۸ بعد از اجلاس بیست‌وچهارم وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی، در کنفرانس خبری مشترک با دبیر کل این سازمان در آنتالیا گفت: «آنها [آمریکا] صراحتا اذعان می‌کنند که برای خاطر ذخایر نفتی در آنجا [سوریه] هستند... از کشوری داریم حرف می‌زنیم که انکار نمی‌کند که حضورش در آنجا [سوریه] برای سیطره بر مخازن نفت آنجاست... کسی حق ندارد برای خود از منابع سوریه سهم بخواهد... آمریکایی‌ها از هزاران کیلومتر دورتر به اینجا آمده‌اند تا برای نفت سوریه نقشه بکشند. آنها می‌گویند که [وضعیت] میادین نفتی در این کشور [سوریه] را ارزیابی می‌کنند. این با قوانین بین‌المللی تناقض دارد. میادین نفتی سوریه، دارایی ملت سوریه است» (آناتولی، نوامبر 2018).

«محمد مجذوب» حقوقدان لبنانی و رئیس پیشین «دانشگاه لبنان» در مقدمه‌ای بر کتاب «کشمکش بین‌المللی بر سر نفت عربی» می‌نویسد «در جریان جنگ عراق علیه ایران، یکی از دلمشغولی‌های ایالات متحده و اذناب آن... مثل شرکت‌های نفتی بزرگ مرتبط یا هم‌دست با آمریکا نفت بود. در طول جنگ عراق علیه ایران، هر رفتار یا اظهارنظر یا تحرک دولت آمریکا بوی نفت می‌داد... این کشور از زمان تجاوز سه‌جانبه به مصر در سال ۱۹۵۶ دنبال تضعیف نفوذ بریتانیا و فرانسه در منطقه عربی [خاورمیانه] بوده تا مقدمه استیلای خود بر منابع انرژی را فراهم کند و پس از آن ثروت نفتی آن را که حدود سه چهارم ذخایر نفتی جهان است، تحت کنترل بگیرد. واشنگتن تصور می‌کرد هر کس نفت را در اختیار بگیرد، قدرت را در اختیار خواهد گرفت و قدرت، یگانه راه تکیه زدن بر تخت قدرت جهانی است» (برجاس، ۲۰۰۰).

نفت عراق در سال ۱۹۷۲ ملی اعلام شد و تا قبل از آن شرکت‌های نفتی خارجی صاحب سه چهارم شرکت نفت عراق بودند که به معنای در اختیار داشتن کل نفت عراق بود (القضاة؛ الجزیره). در دهه هشتاد و نود سده بیست میلادی، رقابت نفتی در عراق میان کشورهای فرانسه، روسیه، ژاپن و چین داغ شد اما تحریم‌های بین‌المللی که از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ بر عراق اعمال شد، سود سرشار این صنعت در عراق را روانه آمریکا کرد.

بعد از سقوط رژیم صدام، «شرکت ملی نفت عراق» با شرکت‌های آمریکایی «کاستال» (Coastal)، «فونیکس» (Phoenix)، «شورون» (Chevron) و «اکسان موبیل» (ExxonMobil) وارد مذاکره شد. 

طبق قانون «شرکت ملی نفت عراق» که متولی امور مرتبط با صنعت نفت این کشور است، هم‌اکنون شرکت‌های عراقی زیر در حال همکاری با شرکت ملی نفت و فعالیت در حوزه نفتی این کشور هستند:

۱- شرکت اکتشاف نفت ۲- شرکت حفاری عراق ۳- شرکت نفت بصره  ۴- شرکت نفت شمال ۵- شرکت نفت میسان ۶- شرکت نفت میانه (الوسط) ۷- شرکت نفت ذی قار ۸- شرکت بازاریابی نفت (سومو) ۹- شرکت نفتکش‌های عراق

قانون شرکت ملی نفت عراق، در مارس ۲۰۱۸ که کمی با عجله و غفلت نمایندگان در میان انتقادات فراوان، بررسی و تصویب شد، اخیرا دبیرخانه نخست‌وزیری از وزارت نفت خواسته که پیش‌نویس جدیدی از این قانون آماده کند و انتقاد منتقدان را در آن در نظر بگیرد. ایراداتی که به این قانون گرفته‌اند، یک این است که قانون، خواستار تأسیس یک نهاد بزرگ بروکراتیک می‌شود که شامل هر دو حوزه نفت و گاز و همه مراحل استخراج و بازاریابی و روند صنعتی آن می‌شود حال آنکه تفاوت دو حوزه نفت و گاز با هم روشن است. دوم اینکه قانون جدید، شرکت ملی نفت تازه‌تأسیس را نهادی غیردموکراتیک قرار داده که کارکنانش از وابستگان ذی‌نفوذان خواهند بود و سوم آنکه دست این شرکت در رفتار با عواید گاز و نفت در سطحی که خودش مناسب ببیند باز است و این خلاف منفعت و عدالت عمومی جامعه است (سیفی، ۲۰۱۸).

در چنین شرایطی آمریکا در سایه ریاست دونالد ترامپ سعی می‌کند، صادرات نفت عراق به خود را به حال تضمین شده نگاه دارد. مرکز پژوهش‌های «الشرق الاوسط» ژانویه ۲۰۱۹ گزارشی منتشر و در آن اعلام کرد که «اتفاقات اخیر آمریکا را واداشته که برای تضمین حفظ بازار نفت و گاز برای خود، با قدرت به عراق بازگردد... و بازوهای ایران در آن را قطع کند... فعالیت داعش در عراق، از توجیهات اصلی آمریکا برای بازگشت [و ماندن] در عراق است هر چند برخی دلیل اصلی را تحریم‌های اقتصادی ایران و قصد آمریکا برای محدود کردن نفوذ ایران در عراق و منطقه می‌دانند. (القره داغی، ۲۰۱۹)

 

 

درست است که نفت تنها علت حضور آمریکا در عراق نیست اما هر چقدر هم این علت بزرگ را تکذیب کنند، افکار عمومی آن را نخواهند پذیرفت بخصوص زمانیکه مسئولان آمریکایی خودشان به آن اذعان می‌کنند. مثلا در ماه می ۲۰۰۳ زمانی که «پل ولفوویتز» (Paul Wolfowitz) معاون وقت وزیر دفاع آمریکا در کنفرانسی خبری در حاشیه اجلاس دفاع آسیا سخن می‌گفت، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا آمریکا کشوری مثل عراق را اشغال کرد نه کره شمالی را، گفت،  «تفاوت اصلی میان کره شمال و عراق این است که عراق روی دریایی از نفت شناور است» (أرقام، ۲۰۱۸). هر چند مقامات آمریکایی به شکل متوالی تمایلشان به تصاحب نفت عراق را انکار کرده‌اند اما رفتارشان تا امروز و رئیس جمهور صریح‌شان دونالد ترامپ، امروز به صراحت می‌گوید که آمریکا نفت عراق را خیلی دارد.