معمولا همه انسان ها در زندگی شان برای خودشان «ای کاش ...»هایی دارند. به طور مثال می گویند: «ای کاش در جوانی برای پزشک شدن درس می خواندم»، «ای کاش فلان زمین را می خریدم»، «ای کاش در دانشگاه بهتری قبول می شدم»، «ای کاش قدر پدر و مادرم را تا زنده بودند بیشتر می دانستم» و ... .
این روزها هم بالا و پایین رفتن قیمت دلار و طلا، گفتن «ای کاش... » را به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی بعضی ایرانی ها تبدیل کرده است! تا چند وقت پیش که قیمت دلار هر روز بالا و بالاتر می رفت، جمله هایی همچون «ای کاش کمی دلار خریده بودیم»، «ای کاش همه پول های مان را به طلا تبدیل می کردیم» و صدها ای کاش دیگر را اگر خودمان نگفته باشیم، بارها و بارها شنیده ایم.
حالا هم به بهانه پایین آمدن قیمت دلار و طلا، ای کاش هایمان رنگ دیگری گرفته است. «ای کاش همه طلاهایمان را دیروز می فروختیم»، «ای کاش دلارهای مان را به موقع می فروختیم» و صدها ای کاش دیگر که می گوییم یا از زبان بعضی ها می شنویم. در ادامه مطلب نکات جالبی درباره حسرت خوردن در زندگی خواهید خواند.
دومین احساس منفی رایج
زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهید ثانیه ای از آن را به حسرت بگذرانید.
با این حال حسرت و پشیمانی دومین احساس منفی رایجی است که معمولا انسان ها هر روز آن را احساس می کنند. انسان همان زمانی که مفهوم «ای کاش» را می شناسد، احساس پشیمانی را تجربه می کند.معمولا ما به جای استفاده از آن چه در اختیار داریم در آن چه گذشته و از دست رفته غوطه می خوریم. روان شناسان بر این باورند که آن قدرها هم بد نیست اگر هر از چند گاهی به این فکر کنید که چه می شد اگر کارها جور دیگری پیش می رفت. اما چیزی که مهم است پیامد این افکار است.
همه چیز دست شما نیست
علم جامعه شناسی می گوید ما باید درباره رفتار دیگران، در متن آن قضاوت کنیم. فردی که عملکرد غیرقابل قبولی دارد، باید با توجه به فشارها و شرایطی که در آن قرار داشته، وی را قضاوت کرد. در نظر نگرفتن زمینه ها، خطایی است که ما دایم درباره خودمان مرتکب می شویم. بعضی افراد وقتی به شکست های خودشان فکر می کنند، این عوامل را فقط به اشتباهات شان یا بدشانسی ربط می دهند اما گاهی عملکرد بد آن ها ناشی از خطا یا بدشانسی نیست. بنابراین و در این صورت سرزنش کردن خود کاری غیرضروری است.
زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را مقصر
می دانید، به این توجه کنید که عوامل دیگری نیز در این اشتباه دخیل هستند که در کنترل شما نیستند. همه گاهی تا اندازه ای مستاصل و درمانده می شوند که این مسائل باعث افسردگی شان می شود اما اگر با دیگران حرف بزنید شاید به این نتیجه برسید که همه چیز دست شما نبوده و دیگران هم ممکن است در همان موقعیت، اشتباه مشابهی را انجام داده باشند. اگر به این نتیجه برسید که همیشه مقصر هر اتفاق بدی شما نیستید، کمتر حسرت می خورید.
جوان ترها بیشتر حسرت می خورند
پژوهش های متعدد نشان می دهد هرقدر به سن انسان افزوده می شود، تمایل به مقصر انگاشتن خود کمرنگ تر می شود و افراد به عوامل زمینه ای بیشتر اهمیت می دهند. شاید این به دلیل آن است که بالاخره هر انسانی درخواهد یافت که زندگی در حسرت و پشیمانی، فرصت لذت بردن را از شما می گیرد.
احساس پشیمانی به یک شرط بد نیست
احساس پشیمانی درباره یک موضوع نشان دهنده اهمیت آن است اما افسوس خوردن بی فایده است. از خودتان بپرسید چه کار متفاوت یا بهتری می توانستید انجام بدهید و حالا چگونه می توانید آن را جبران کنید. ذهن تان را برای اتفاقات مشابه در آینده آماده کنید تا مانع اشتباهات بعدی شوید. پشیمانی می تواند شما را برای عملکرد درست در موقعیت های مشابه آماده کند.
البته به شرط این که شما توان و اختیار کافی برای پیشگیری از اشتباهات را داشته باشید. اگر شما قادر به مدیریت موقعیت های مشابه در آینده نباشید، بدون شک حسرت های بیشتری در انتظارتان خواهد بود.
می توانست بدتر باشد
وقتی افسوس می خورید معمولا به این فکر می کنید که ای کاش همه چیز جور دیگری پیش می رفت اما در واقع آن چه شما می خواهید این است که کارها بهتر انجام می شد. اکنون به این مسئله طور دیگری نگاه کنید: «چه می شد اگر کارها بدتر از این پیش می رفت؟» در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ بارسلونا یک روان شناس در مراسم اهدای مدال ها متوجه شد که برنده مدال برنز لبخند می زند و چهره برنده مدال نقره مغموم است. چطور ممکن است جایگاه سوم از جایگاه دوم بهتر باشد؟ او نتیجه گرفت که مغز ما در مواجهه با شکست ها با توجه به رویکردی که ما نسبت به مسائل داریم، عمل می کند. از خودتان بپرسید محتمل ترین جایگزین برای هر کدام از این ورزشکاران چه بود؟ برنده مدال نقره جایگاه اول را از دست داد؛ یعنی او تمام توجه ها، سخنرانی ها و تحسین های بی نظیر را از دست داده است. جایگاه دوم، اولین جایگاه بازنده هاست: «چه می شد اگر من یک درصد بیشتر تلاش می کردم؟» جایگاه دوم فقط به موقعیت بالاتر نگاه می کند اما برنده مدال برنز به جایگاه پایین تر از خودش توجه دارد. او آن قدرها هم به برنده شدن نزدیک نبود و اگر کمی کمتر تلاش می کرد در جایگاه چهارم قرار می گرفت؛ بدون مدال، بدون توجه و بدون این که فردی از او یادی کند. نفر سوم فقط از موقعیت خود لذت می برد و کمتر به مدال طلا اهمیت می دهد.
پژوهش ها در باره دانش آموزان نیز نتایج مشابه دارد. کسانی که نمره ۱۸ می آورند از کسانی که نمره ۱۹ می گیرند، راضی ترند. در حالی که هر دو نمره خوبی گرفته اند. کسانی که نمره ۱۹ گرفته اند به خود می گویند:« اگر کمتر می خوابیدم، بیشتر تمرکز می کردم، کمتر بازی می کردم و ... الان ۲۰ گرفته بودم.» در حالی که دانش آموزی که نمره ۱۸ گرفته است به نمره ۲۰ فکر نمی کند و از این که نمره اش کمتر نشده، راضی است.
اصول صحیح حسرت خوردن
اولا خوب است اثرات منفی احساس پشیمانی را با راهکارهای مثبت جبران کنید. احساس پشیمانی زمانی مذموم است که عادت همیشگی تان باشد. اما اگر بخواهید تجربیات و اتفاقات گذشته را بررسی و از آن استفاده کنید، این احساس حسرت و افسوس می تواند مفید باشد. با این حال و اگر می خواهید خودتان را به عنوان یک انسان با حق اشتباه در برخی از موارد بپذیرید و در عین حال شاد باشید، به این موارد توجه کنید:
از احساس پشیمانی و حسرت به عنوان ابزاری استفاده کنید تا در آینده عملکرد بهتری داشته باشید.
وقتی افسوس می خورید، سعی کنید به جای فکر کردن به موقعیت از دست رفته، به موارد بدتری که می توانست بیفتد فکر کنید.
درباره خطایی که باعث ایجاد افسوس شده است، صادقانه بیندیشید و خودتان را برای چیزی که مقصرش نیستید، سرزنش نکنید.
مراقب حسرت های فردایتان باشید
گاهی اشتباهات گذشته راهی برای رشد هستند اما گاهی هم اثر مثبتی ندارند. پختگی یعنی بتوانید تفاوت این دو را درک کنید. یادتان باشد حسرت و پشیمانی برای اشتباهی که گذشته، نتیجه آن را تغییر نخواهد داد. از فرصت های پیش رو استفاده کنید تا آن چه را از دست رفته است، جبران کنید مبادا که روزی حسرت امروز را بخورید.