خاموشیهای اخیر در کشور و معضلی به نام «نبود برق» ذهن بسیاری از مردم و فعالان کشور را به خود مشغول کرده است. چرا کشوری که در ریل پیشرفت و صنعتی شدن قرار داشت و سالهای متمادی چیزی به نام معضل خاموشی را از یاد برده بود، به یکباره باز هم شاهد آن شد؟!
آگاهان و فعالان مسائل صنعتی و اقتصادی در این باره گمانههای مختلفی را مطرح کردهاند؛ از اینکه بیبرقیها به دلیل کمبارشی و کاهش توان نیروگاههای برقآبی است تا تعلل دولت در توسعه زیرساختهای صنعت برق و ساخت نیروگاهها.
آنچه مسلم است، ایران کشوری است که همواره با معضل کمبارشی و دورههای متناوب خشکسالی مواجه بوده و این مساله، به موقعیت جغرافیایی آن برمیگردد. با این حال، مواجهه با بیبرقی برای ایرانیها بیشتر به خاطرات سالهای جنگ و اندکزمانی پس از آن برمیگردد.
ایران سالهاست که با برنامهریزی و مدیریت نسبتا مناسب، با بیبرقی جدی مواجه نشده است. هرچند که با رشد روزافزون مصرف برق و الکترونیکی شدن بسیاری از ابزارهای روزمره زندگی، در کنار رشد سریع صنایع بهعنوان مراکز پرمصرف انرژی، لزوم تامین زیرساختهای تولید برق، بیش از پیش احساس میشود.
ازطرفی، تولید برق از سوختهای فسیلی (پایه نفت و گاز) هرچند به دلیل دسترسی ایران به ذخایر هیدروکربنی، در شرایط فعلی نیازمند سرمایهگذاری کمتری است اما اغلب نیروگاههای سوخت فسیلی دارای آلایندگی بالا هستند. ضمن آنکه ذخایر نفت و گاز ایران نیز از ذخایر ارزشمندی محسوب میشوند که به سرعت رو به اتمام میروند و سوزاندن بیرویه این سرمایه ارزشمند، کار عاقلانهای بهشمار نمیآید. باتوجه به کاربردهای متعدد نفت و مشتقات آن در صنایع مختلف، این شیوه استفاده در بلندمدت بههیچ عنوان صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
به همین دلیل، سیاستگذاران انرژی، بر لزوم دستیابی به فناوریهای نوینی جهت تولید انرژی تاکید دارند که هم آلایندگی کمتری دارند و هم منابع نامحدودتری محسوب میشوند.
یکی از این منابع انرژی که فناوری آن سالهاست به تولیدات اقتصادی نیز تبدیل شده و در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، انرژی هستهای است. استفاده از انرژی هستهای جهت تامین برق، چنان بدیهی و بهصرفه است که طرح راهاندازی دهها نیروگاه هستهای، بیش از نیمقرن قبل و در دوره حکومت پهلوی از سوی کشورهای غربی بهعنوان راه اصلی تامین برق ایران پیشنهاد شد و در دستور کار اجرا نیز قرار گرفت. هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی، این صنعت دچار وقفه شد و حتی همان کشورهای پیشنهاددهنده، سعی در هزینهتراشی برای ایران در مسیر دستیابی به این صنعت پاک و ارزان برآمدند.
اما خوشبختانه بلافاصله پس از پایان جنگ، بهرهبرداری از این فناوری در دستور کار ایران قرار گرفت و علیرغم سرپیچی کشورهای غربی در عمل به تعهداتشان در این زمینه و سنگاندازیهای متعدد در این مسیر، صنعت هستهای با اتکا به متخصصان داخلی در مسیر پیشرفت قرار گرفت. پیشرفتی که البته در دولت رئیسجمهور روحانی به دلائل مختلف بیرمق شد و آثار عملی خود را در خاموشیهای اخیر نشان داد.
بیبرقیهایی که امروز دامن مردم ایران را گرفته است، زندهکننده همین مرثیه بزرگ در اذهان عمومی است. مرثیهای به نام «مخالفت با انرژی هستهای» و محرومسازی کشور از صنعتی پیشرو که نهتنها میتوانست روشنایی چراغ خانههای ایرانی را تا همیشه تضمین کند، بلکه میتوانست موتور محرکه بسیاری از صنایع دیگر شده و رشد اقتصادی چشمگیری را برای کشور به ارمغان بیاورد.
*زیباکلام: انرژی هستهای شیره گلوسوزی نیست!/ شیرزاد: از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید
اوایل سال 92 و پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بود که زمزمههای توقف صنعت هستهای و رسیدن به توافق باغرب، آن هم به هر قیمتی شروع شد. صاحبان این زمزمهها البته برای موجّه جلوهدادن تصمیمات خود مجبور به القائاتی هم بودند تا افکار عمومی مخالفت چندانی با کم شدن سرعت پیشرفت در صنعت هستهای نداشته باشد.
و یکی از این القائات «بیخاصیتی انرژی هستهای» بود...
اینجا بود که باید تعدادی از نظریهسازان وارد عمل میشدند تا بتوانند بسیاری از بدیهیات اقتصادی و صنعتی را نیز در ذهن مردم با چالش مواجه کنند. صادق زیباکلام آن روزها طی اظهاراتی از این گفته بود که انرژی هستهای شیره گلوسوزی نیست!
او در مقابل چشم مردم و رسانهها گفته بود: «فعالیتهای هستهای دست کم از سال 82 به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی. و چهبسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.»
احمد شیرزاد، نماینده اصلاحطلب مجلس ششم هم فرد دیگری بود که در یک همایش در سال 93 پیرامون انرژی هستهای با بیان اینکه از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: «از سال 82 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.»
احمد شیرزاد البته همان کسی است که آذر 82 در مجلس ششم نیز علیه دستاوردهای ایران در زمینه صنعت هستهای صحبتهای تندی داشت و اتهامات عجیبی به ایران زد که همان زمان توسط رئیس وقت مجلس محکوم شده بود. کروبی گفته بود صحبتهای شیرزاد، همان چیزی است که انسان انتظار دارد از رادیواسرائیل بشنود. البته پیشبینی کروبی درست از آب درآمد و همان صحبتها دستاویزی شد برای متهم شدن ایران به ساخت بمب اتمی. اتهامی که حدود 15 سال است بهانه غربیها برای تحریم ایران و ممانعت از پیشرفت علمی واقتصادی کشور شده است.
حمایت خارجی از خیانت داخلی
رسانههای خارجی هم در این میان بیکار نبودند. دویچهوله آلمان همان روزها در گزارشی اینطور ادعا کرده بود که طرح ایران برای تولید برق از انرژی هستهای یک طرح مقرون به صرفه نیست و ایران از طرق دیگری میتواند به انتظارات خود از صنعت برق دست یابد. این رسانه آلمانی اما نگفته بود که چرا کشورش یکی از طراحان هستهای شدن ایران در نیم قرن پیش بود.
بیبیسی فارسی هم در ابتدای آغاز مسیر برجام با کنایه به صحبتهای رهبر معظم انقلاب در تأکید بر استفاده ایران از انرژی هستهای، از این مینوشت که رهبر ایران معتقد به پرداخت «هزینههای سنگین» برای انرژی هستهای است.
درست نظیر کارهایی که خبرگزاری الجزیره برای کشورهای عربی انجام میداد و هرگاه اندکصدایی مبنی بر استفاده این کشورها از انرژی هستهای برای تأمین نیاز به برق مطرح میشد، صدایی هم از الجزیره برمیخاست که با مغالطه میگفت مادام که اعراب از انرژی خورشیدی و «باد» بهره دارند، نیازی به انرژی اتمی ندارند.
همین اظهارات و فضاسازیها از دلایلی است که امروز نهتنها ایران بهره چندانی از انرژی هستهای ندارد، بلکه با تصویب برجام حتی دورنمای روشنی نیز در این حوزه مورد انتظار نخواهد بود. و اینچنین است که باید در روزهای گرمای تابستان، خانههای مردم ایران در ساعاتی از روز از انرژی برق بیبهره باشد و در خاموشی به سر ببرد. وضعیتی که با ادامه روند فعلی، روزبهروز بغرنجتر نیز خواهدشد.
11 سال قبل چه کسی خاموشیهای امروز را در خشت خام میدید؟!
این تراژدی اما یک اپیزود دیگر هم دارد...
مقام معظم رهبری 11 سال قبل، در یک سخنرانی بر این نکته تأکید کردند که اگر ایران به بدگویی برخی عوامل داخلی درباره بیخاصیتی صنعت هستهای توجه کند و برق هستهای تولید نکند، مجبور به «گدایی برق» خواهد شد.
معظمله سال 86 در جمع دانشجویان استان یزد فرموده بودند: «در داخل کشور خودمان جنجال راه انداختند که آقا انرژی هستهای هزینه بدون سود است؛ چرا دارید این کار را میکنید؟ حالا تبلیغات جهانی که این مسئله را کاملاً دنبال میکرد و هنوز هم میکند؛ اما در داخل کشور خودمان از اولی که این مسئله هستهای مطرح شد، از پنج شش سال قبل از این تا حالا مرتباً این مطلب را گفتهاند و تکرار کردهاند. حتّی عدهای نامه نوشتند و گفتند آقا ما فیزیکدانیم. اینکه میگویند ما توانستهایم دستگاههای سانتریفیوژ را راه بیندازیم، اصلاً واقعیت ندارد! به قدری قرص این را گفتند که ما مجبور شدیم افرادی را بفرستیم و بگوئیم بروند بازرسی کنند، درست ببینند؛ نکند که همینی که اینها میگویند، باشد. این، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! کار، بسیار خوب، صحیح، علمی و محکم دارد انجام میگیرد. اول گفتند نمیشود، نمیتوانیم؛ بعد که دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینهای است که سود ندارد، فایدهای ندارد. بنده در سخنرانی عمومی عید نوروز سال گذشته مفصل درباره این صحبت کردم و نمیخواهم تکرار کنم. چطور فایدهای ندارد؟ ما برای بیست سال دیگر حداقل بایستی بیست هزار مگاوات برق از انرژی هستهای به دست بیاوریم. برآوردی که برای مصرف انرژی در کشور و تولید برقِ مورد نیاز کردهاند، حداقل بیست هزار مگاوات باید از طریق انرژی هستهای باشد؛ والّا ما باید برق را از دیگران گدایی کنیم؛ یا اگر نتوانستیم گدایی کنیم، یا ننگمان آمد، یا به ما ندادند، از خیر چیزهایی که با نیروی برق میچرخد، باید بگذریم؛ از کارخانه، از تولید، از بسیاری از ابزارهای پیشرفت. خب، ما کِی شروع کنیم تا بتوانیم بیست هزار مگاوات را بیست سال دیگر به دست بیاوریم؟ الان اگر دیر هم نشده باشد، قطعاً زود نیست. ممکن است دیر هم شده باشد. ببینید چه مغالطه عجیبی است که "آقا احتیاج نداریم"! یا میگویند: شما نیروگاه هستهای که نمیتوانید بسازید؛ این اورانیومهای غنیشده سه چهار درصد را برای چه میخواهید؟ باز بحث "نمیتوانید" است. چرا نمیتوانیم؟ ملتی که بدون کمک و بدون استاد توانست یک چنین مراکز عظیم غنیسازی را به وجود بیاورد، چرا نتواند نیروگاه بسازد؟»
با اینهمه اما آنچه که نمیبایست، رخ داد...
طبق اعلام مسئولان هستهای کشور، در حوالی سالهای 91 و 92، بخشی از برق هستهای ایران وارد مدار شد و تعدادی از چراغ خانهها در ایران با برق هستهای روشن هم شدند.
اما این فرایند به دلایلی که یک روز باید مشخص شود، با سرعت لازم ادامه نیافت تا به خاموشیهای امروز رسیدیم.