یکی از بزرگترین یافتههای اواخر قرن بیستم در تحقیقات مغزی که به تحقیقات اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۸۰ برمیگردد این است که مغز مانند آهن سفت و خشن نیست، بلکه مانند پلاستیک انعطافپذیر بوده و در برابر محرکهای جدید تغییر مییابد.
با استفاده از این اطلاعات دانشمندان نوروبیولوژی، دانشمندان روانشناختی و روانشناسان به فعالیتهای خود در این زمینه ادامه دادند و در میان یافتههای آنان مشخص شد که نیروهای خاص موجب تغییر شکل مغز میشوند که در ذیل این موارد ذکر میشود.
مراقبه، تمرکز و آگاهی شما را افزایش میدهد
تمرکز بالا نه فقط فرد را آرام میکند، بلکه قادر است تراکم ماده خاکستری مغز را نیز تغییر دهد که در نتیجه آرامش بیشتری خواهید داشت و حافظه شما پیشرفت خواهد کرد.
تحقیقات سال ۲۰۱۰ نشان داد افرادی که به مدت هشت هفته، روزانه ۳۰ دقیقه تمرین مراقبه داشتند، فعالیتهای منطقه خاکستری مغز آنان بیشتر بود. نتایج این فعالیت افزایش قشر کمربندی پشتی مغز، اتصالات temporo- parietal و مخچه بود. این افراد در یادگیری، پردازش حافظه، تنظیم احساسات، پردازش خود ارجاعی و در نظر گرفتن دیدگاه، مهارت بیشتری پیدا کردند.
ورزش، موجب تقویت مغز میشود
ورزش موجب تغییر مغز و همچنین تغییرات جسمی میشود. با انجام ورزش نه تنها حافظه شما بهبود مییابد، بلکه مواد شیمیایی خوب مانند آندورفینها و سروتونین نیز افزایش مییابد و در نتیجه تعداد نورونها در مغز شما رشد میکند.
نورونها بستههای اطلاعاتی هستند که به طور مداوم از طریق مغز شما حرکت میکنند و افزایش تعداد آنها به معنای افزایش توانایی پردازش سریعتر و توانایی بیشتری برای یادگیری و نگه داشتن اطلاعات جدید است.
افسردگی، مغز را کوچک میکند
پیوستن نورونها با یکدیگر، ساختارهای نخاعی به نام دندریتها که شاخههای باریک اطلاعاتی هستند را ایجاد میکند. در صورت افسردگی و عدم تعادل شیمیایی در مغز، دندریتها منقبض میشوند و انقباض آنها موجب تنگ شدن مسیر انتقالدهندههای عصبی میشود.
حافظه مانند ماهیچه است
حافظه شبیه ماهیچه است؛ هرچه خاطرات بیشتری به یاد داشته باشیم، کمتر به مراکز ذخیرهسازی دادههای خود نیاز خواهیم داشت.
بر اساس تحقیقی که در بین رانندگان تاکسی در لندن صورت گرفت، مشخص شد به دلیل استفاده مکرر آنان از خاطرات خود، ساختار هیپوکامپ آنان تغییر یافته تا بتواند با میزان زیادی از تجربه ناوبری خود هماهنگ شوند.