پدیده افزایش شبکههای تلویزیونی در سالهای اخیر پدیدهای نیست که فقط در کشور ما اتفاق افتاده باشد، بلکه بسیاری از کشورهایی که اتفاقا جزو کشورهای پیشرفته هم محسوب میشوند، در حالیکه در دهه هفتاد میلادی عموماً دارای یک یا دو شبکه ملی بودند، امروزه حداقل از چند صد شبکه تلویزیونی بهره میبرند.
در چنین فضایی بود که بسیاری از سیاستگذاران فرهنگی و رسانهای کشور به این نتیجه رسیدند که یکی از اقدامات مهم برای مقابله با فضای به وجود آمده، افزایش شبکههای تلویزیونی و حتی رادیویی است تا با پاسخ دادن به نیازهای موجود در جامعه مبتنی بر تغییرات قابل مشاهده، توجهات مخاطبان را از رسانههای آسیبزایی که عموماً بدون ایجاد حساسیتهای روشن در خانوادهها، در لایه سبک زندگی به تخریب فرهنگ مشغول هستند، به سمت فضای داخل معطوف کنند؛ حتی عدهای از سیاستگذاران اعتقاد داشتند که ایجاد شبکههای متعدد حتی با محتوای ضعیف، به دلیل آنکه توجهات را به یک رسانه دارای مشروعیت و اعتبار قابل دفاع جلب میکند، میتواند در بلندمدت به اصلاح فرهنگ جامعه کمک کند که در این راستا در جهت راهاندازی شبکههای جدید اقدام کردند.
از طرف دیگر باید گفت که در پاسخ به همین نیاز بود که در دو دهه اخیر در صداوسیما دو موج افزایش شبکههای رایویی و تلویزیونی را شاهد بودیم: موج اول که در اواسط دهه هفتاد و همزمان با دوره اول ریاست علی لاریجانی بود و موج دوم را میتوان عموماً متعلق به انتهای دهه هشتاد و دوره دوم ریاست عزتالله ضرغامی بر رسانه ملی دانست؛ به این معنا که در دوره اول تعداد شبکههای سیما با وجود تکنولوژی آنالوگ از دو شبکه به هشت شبکه ملی افزایش پیدا کرد و بسیاری از استانهای کشور دارای شبکه استانی شدند. در دوره دوم با تغییر تکنولوژی تولید و پخش صداوسیما به دیجیتال، تقریباً همه استانها دارای شبکههای رادیو و تلویزیون مستقل شدند و حدود ۱۲ شبکه ملی جدید نیز به صورت دیجیتال تأسیس و راهاندازی شد.
در دوران مدیریت عزتالله ضرغامی با وجود گسترش شبکههای فارسی زبان ماهوارهای، شبکههای مجازی و افزایش تکثیر فیلم و سریال های خارجی از طریق ابزارهای دیگر ارتباطی، که تهدیدی برای سازمان صداوسیما محسوب میشد، تخصصی شدن شبکهها، افزایش محتوای کمی و کیفی آن یکی از اقدامات هوشمندانه مقابله با رقبا و باقی ماندن در کورس رقابت برای حفظ مخاطبان رسانه ملی بود.
راهاندازی شبکههای رادیویی تخصصی در رادیو
به عنوان مثال در حوزه رادیو، صداوسمیا با مخاطب شناسی آن دوران، توانست شبکههای تخصصی گفتگو، جوان، فرهنگ، سلامت، تجارت، ایرانصدا، آوا و صدای آشنا را راهاندازی کند، که در کنار آن و با توجه به مقتضیات زمان بخش انگلیسی رادیو معارف هم فعال شد که به دنبال فعال شدن ایران صدا، ایجاد فضای وب از دیگر اقدامات موثر و اساسی سازمان صداوسیما در حوزه تخصصی شدن شبکهها بود. راهاندازی رادیو گفتگو که بعنوان حرکت جدیدی در رادیو محسوب میشد، با توجه به اینکه برای مخاطبان تازگی داشت، باعث شد با تخصصی شدن شبکههای رادیو مخاطبان این رسانه هم افزایش یابد.
نجات تلویزیون با شبکههای نوپا
پس از آن نیز تلویزیون بال و پر گرفت و شبکههای فیلم و سریال، کودک، ورزش و مستند به صورت مستقل راهاندازی شدند و به محض تامین اعتبار، شبکه خبری اسپانیایی زبان «هیسپان تیوی» هم راه افتاد و آنچه که به عنوان یکی از دغدغههای اصلی مدیران صداوسیما مطرح بوده و در سالهای گذشته با اتخاذ تمهیدات متفاوت سعی در اختصاص آنتن به شبکههای تخصصی داشتهاند اتفاق افتاد و پس از آن بود که راهاندازی شبکههای جدید از سوی کارشناسان، برنامهسازان و همچنین مخاطبان بارها مورد توجه قرار گرفت. در نهایت این تاکیدات به راهاندازی یکباره شبکههای تخصصی جدید انجامید؛ شبکههایی که یکی پس از دیگری رونمایی شدند و به بار نشستند. حالا با بررسی دقیق هر یک از آنها میتوان گفت که جای خالی آنها بیش از گذشته در تلویزیون احساس میشد و حالا مخاطبان حق انتخاب بیشتری در انتخاب شبکهها و برنامههای مورد علاقه خود دارند.
حالا و پس از انجام این اقدامات موثر و تاثیرگذار در حوزه ملی کشور، میتوان گفت که حرکت به سمت تخصصی شدن شبکهها و دادن حق انتخاب و همچنین گزینش شبکه مورد علاقه توسط مخاطب به عنوان یکی از ویژگیهای مثبت و مطلوب راهاندازی شدن شبکههای جدید در صداوسیما قلمداد میشود که رفته رفته و با ظهور شبکههایی مانند «نسیم» و «افق» شاهد پخش برنامههای جذاب و مخاطب محور و نیز استقبال مخاطبان از این شبکهها بودیم که این مهم نشان میدهد با آسیبشناسی و بررسی دقیق نقاط قوت و ضعف تلویزیون میتوان مخاطب را به خوبی با برنامههای سیما همراه کرد و با تولید برنامههای مهیج و جذاب آنها را بار دیگر با قاب جادو آشتی داد.
کار دشوار رسانه ملی برای پاسخ به نیاز نسل جدید مخاطبان
در ادامه این اقدامات و با تغییر مدیریت در صداوسیما، روند راهاندازی شبکههای دیگر برای پاسخ به نیاز مخاطب مورد توجه قرار گرفت که تا به امروز هیچ یک از آنها به دلایل مختلف به سرانجام نرسید. مهمترین آنها، شبکهای با محوریت پخش برنامههای «سه بُعدی» و با عینک مخصوص و شبکههای «گردشگری»، «علم و فناوری»، «زیارت» و «فرهنگ و هنر» بود که در دستور کار و اولویت مدیران ارشد سازمان قرار گرفت اما به دلیل نامعلومی مورد بیتوجهی و بیمهری آنها واقع شد، تا راهی که از سالیان گذشته و در دوران مدیران سابق این رسانه آغاز شده و به سرانجامی نیکو رسیده بود در برههای از زمان متوقف و یا تعطیل شوند. آن هم در عصر امروز که به عنوان مثال در برخی از کشورها بیش از ۱۸ کانال مختلف در حال پخش برنامههای سهبعدی هستند.
شبکههایی که از هر طرف به آن نگاه شود، بدون در نظر گرفتن هزینههای سازمان صداوسیما میتوانست در وضعیتی که مخاطب زدگی در تلویزیون به اوج خود رسیده است، علاوه بر درآمد زایی برای رسانه ملی، در عصر جنگ نرم و فعالیت دو چندان شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی باعث پیوند دوباره مخاطبان با رسانه ملی شوند.
حالا باید دید با در نظر گرفتن امکانات سازمان صداوسیما و افزایش شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و ضریب نفوذ دیگر شبکه های چندرسانه ای مبتنی بر فضای وب، رسانه ملی برای صیانت از فرهنگ و هنر جامعه ایرانی، چه تمهیداتی اندیشیده و چگونه از تولید سریال های محدود و تکرار آرشیو در شبکه های مختلف، رویکردی تازه و همگام با نیاز امروز مخاطبان خود اتخاذ خواهد کرد.