برادرم خسرو فیلمی به کارگردانی احسان بیگلری، نویسندگی پریسا هاشمپور و احسان بیگلری و تهیهکنندگی سعید ملکان محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم در بخش نگاه نو سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در جشنواره فیلم یاری سوئد تندیس بهترین فیلم بلند را دریافت کرد. این فیلم در اردیبهشت ۹۶ اکران عمومی شد.
آمار فروش فیلم برادرم خسرو پس از ۶ هفته به رقم یک میلیارد و ۵۳۰ میلیون تومان رسید و در هفته چهارم خرداد ۹۶، دومین فیلم پرفروش باکس آفیس هفته را به نام خود ثبت کرد. در
جدول فروش فیلمهای هفته اول تیرماه ۹۶، برادرم خسرو با ۱ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان فروش رتبه دوم را از آن خود کرد.
خسرو (شهاب حسینی) مرد جوانی است که به بیماری دو قطبی مبتلاست و باید مدتی را در خانه برادرش ناصر (ناصر هاشمی) و همسرش (هنگامه قاضیانی) بگذارند؛ اما رفتارهای عجیب و کودکانه خسرو آرامش خانه ناصر را از بین میبرد و.. این داستان نشان دهنده سادگی و روانی فیلم است.
همسر ناصر، در روند داستان تازه متوجه دلیل کارهای همسرش میشود
قصهای که شاید کمتر در سینمای
ایران در موردش فیلم ساخته باشند.بیماران اختلال دوقطبی زندگی سخت و عجیبی دارند. زندگی کردن با آنها سختتر از حد تصور است. آنها یک روز خوباند و یک روز بد، اگر با آنها مدارا نشود ممکن است آسیبهای جدی به خود و اطرافیانشان بزنند. اولین فیلم احسان بیگلری به جای پرداخت به مسائل حاشیهای و شخصیتهای زائد، داستان اصلی را بسط و گسترش میدهد و از اضافه گویی پرهیز کرده که این موضوع یک ویژگی مثبت در
سینمای ایران محسوب میشود.
احسان بیگلری در این فیلم توانسته با به کار گرفتن این موضوع و انتخاب بسیار دقیق بازیگران به خوبی از پس
ساخت فیلم بربیاید. قطعاً شهاب حسینی با نقشهای ماندگاری که در سینمای ایران داشته بهترین انتخاب برای نقش این بیماری دوقطبی بود. او به قدری ظریف و دقیق نقش را
بازی کرده که هر کس میتواند با دیدن این فیلم به خوبی با این بیماران آشنا شود و اشکال اصلی فیلم هم همین جاست.
متأسفانه با حضور دکتر و دیالوگهای او و برادر خسرو مخاطب حس میکند در مطب یک روانکاو نشسته و باید به تمام جزئیات بیماری پی ببرد، به نوعی در این قصه شما از نظر پزشکی هم با این بیماری آشنا میشوید که خیلی در روند داستان تأثیری ندارد و میتوانست تا این حد پر رنگ نشود. شاید به راحتی بتوان گفت تنها اشکال فیلم همین نکته است.
شهاب حسینی بهترین انتخاب برای نقش این بیماری دوقطبی بود
ناصر با بازی (ناصر هاشمی) در ابتدا فردی بسیار سالم از نظر روانی نشان داده میشود، دکتری با وجهه بسیار اتو کشیده در
جامعه که برای
سلامت روانی خانوادهاش هر تلاشی میکند. اما کمکم و با پیش رفتن داستان شما میبینید که نه تنها او از نظر روحی فرد سالمی نیست بلکه شخصیت بیمارش را بر خلاف برادرش زیر
پوست شخصیت اجتماعی مخفی کرده است.
او در تمام فیلم به مخاطب نشان میدهد که هیچ ارتباط عاطفیای با همسرش ندارد، همسر او باردار است اما آنها حتی اتاق مشترکی ندارند، فرزندشان به سختی با قواعد و چهارچوب های سخت پدرش سر و کله میزند و مجبور است مطابق خواست او رفتار کند.
همسرش که همکار او هم بوده و هر دو دندان
پزشک هستند به دلیل اتفاقی که در کار برایش افتاده و البته به اصرار همسرش خانه نشین شده و حالا باردار است تا دیگر نتواند به سر کارش برگردد و خیلی سریع یک دکتر دیگر جایگزین او شده. این اتفاق به خوبی تلخی رابطه آنها و شکاک بودن ناصر را نشان میدهد که با توجه به اینکه فردی بسیار متشخص در اجتماع است، اما در منزل با تخریب
اعتماد به نفس همسرش و وادار کردن اجباری او به خانه نشینی و حتی رانندگی نکردن قصد در پیشبرد تفکرات بیمارگونه خود دارد.
ناصر از نظر روانی بیشتر از خسرو بیمار است
اگر به داستان فیلم دقت کنید ناصر از نظر روانی بیشتر از خسرو بیمار است، او در انتهای فیلم با خوراندن قرصهای
خواب به برادر بیمارش قصد کشتن او را دارد و اصلاً از این بابت احساس ناراحتی نمیکند. به طوری که هرگز در صدد جبران یا عذرخواهی برنمیآید. او فردی بسیار خشک و متعصب در عقاید خودش است و حضور این برادر بیمار زندگی او را دگرگون کرده است.
از طرف دیگر خسرو تنها یک بیمار است که وابستگی شدیدی به خواهرش دارد، خواهری که سالهاست بار مسئولیت او را به دوش میکشد و حالا مجبور شده برای انجام کارهای فرزند خودش به خارج از ایران برود. بازنگشتن او در زمانی که به خسرو قول داده تأثیر بدی در روحیهاش میگذارد. و باعث تشدید شدن علامتهای بیماری میشود. بد رفتاریهای برادر هم به این موضوع دامن میزند.
هنگامه قاضیانی همسر ناصر، در روند داستان تازه متوجه دلیل کارهای همسرش میشود، اصرار او به باردار شدن مجدد و اینکه جلوی کار کردنش را میگیرد، همه به او نشان میدهد همسرش از رنجی درونی عذاب میکشد و دلش نمیخواهد همسرش در اجتماع باشد. او به این شرایط سخت تن داده و در سکوتی عمیق کمکی بسیار همدلانه به برادر همسرش میکند، جوری که مخاطب فکر میکند این
عشق میتواند مثل یک خواهر و برادر باشد.
«برادرم خسرو» فیلمی است بی حاشیه، بدون نقشهای اضافه و هیچ بخش تکراری و زائدی ندارد
او به شدت برای این بیمار دلسوزی میکند و همه جا سعی دارد دیواری دفاعی بین او و
خشم برادرش باشد. هنگامه قاضیانی، تنها بازیگری است که به دلیل عدم توجه فیلمنامه به شخصیت میترا فرصت درخشش در فیلم را ازدستداده است.
فیلم اما برخلاف تمام آثار جدید سینمای ایران با پایانی باز مثل فیلمهای فرهادی تمام نمیشود، شاید بعد از مدتها یک کارگردان تلاش کرده فیلمی متفاوت با آثار فرهادی بسازد که این خودش جای تشکر دارد.
او در پایان در سکوت عمیق ماشین به خسرو میفهماند بلایی که بر سرش آمد و او را تا پای
مرگ برده، تقصیر برادرش بود. دوربینی که به اشتباه روشن میماند و این صحنهها را ضبط میکند و برادری که نمیداند همه کارهایش در حافظه دستگاه مانده. خسرو تنها با یک نگاه تلخ به برادرش به قصه پایان میدهد. این نگاه خود گویای هزاران حرف برای پایانبندی فیلم بود.
دکتری با وجهه بسیار اتو کشیده در جامعه که برای سلامت روانی خانوادهاش هر تلاشی میکند
در مجموع فیلم «برادرم خسرو» فیلمی است بی حاشیه، بدون نقشهای اضافه و هیچ بخش تکراری و زائدی ندارد. مخاطب در تمام فیلم ذهنش درگیر زندگی این
خانواده میشود و تقریباً هیچ قسمت خستهکنندهای ندارد. شاید برخی معتقد باشند درگیری بین دو برادر کمی از حوصله مخاطب بیشتر شده، اما آن هم بی دلیل نیست. چرا که در ابتدا خسرو فردی با بیماری کنترل شده است و میتواند به جز گاهگاهی رفتار عادی داشته باشد.
اما دخالتهای بیجای ناصر و برخوردهای سرد و پرخاشگرانهاش با او کمکم شدت بیماری را افزایش میدهد و کار به جایی میرسد که با خوراندن پنهانی داروی خواب به بیماری که خود انواع قرصها را مصرف میکند روزهای زیادی او را به خواب عمیق میفرستد.گرچه شاید کمی این کار از یک پزشک حاذق بعید باشد، چرا که هر فرد عادی هم میداند تداخل دارویی آن هم در داروهای اعصاب بسیار خطرناک است، اما او این کار را میکند و در آخر به قصد از بین بردن برادرش کار خود را وسعت میبخشد.
نظرات
احسان بیگلری که پیش از این با فیلمسازان شاخصی چون پوراحمد و فرهادی تجربه همکاری داشته است میگوید: من از همه آنها چیزهایی یاد گرفتهام و تجربه کار کردن با آنها خیلی خوب بود؛ اما همیشه میخواستم فیلم خودم را بسازم و از دل این تجربهها به فیلم خودم رسیدم.
علی ملاقلی پور، نویسنده و کارگردان فیلمهای «قندون جهیزیه»، «سیزده» و «اینجا بدون من» در صفحه اینستاگرامش به تعریف و تمجید از این فیلم پرداخت: شروع خوب فیلم «برادرم خسرو » در اکران سینماها، با بازی درست هنگامه قاضیانی و ناصر هاشمی و بازی جالب شهاب حسینی در نقش یک بیمار دو قطبی و حساس، فضاسازی و کارگردانی فیلم فراتر از یک فیلمساز اول است. کاری که احسان بیگلری خوب از پس این فیلم سخت و سنگین بر آمده است.
هنگامه قاضیانی دلیل عدم توجه فیلمنامه فرصت درخشش در فیلم را ازدستداده است
نرگس آبیار، فیلمنامه نویس و کارگردان فیلمهای «شیار ۱۴۳ » و «نفس » در صفحه اینستاگرامش از ویژگیهای مثبت فیلم «برادرم خسرو» نوشت و از مخاطبانش خواست تا فیلم را ببینند: «برادرم خسرو » فیلم قابل تأملی است. نگاهی دقیق و جزئی نگر دارد به ماجرا؛ و شخصیتهایی که روایت کرده است شبیه فیلمهای رایج سینمای ایران نیست؛ و کارگردان سعی کرده خودش باشد؛ و نگاه خودش را به تصویر بکشد. پیشنهاد کرده بودم فیلم را ببینید و در موردش صحبت کنیم. بیشک نظرات شما برای من و همکارانم سازنده است.
علی علایی، منتقد سینمای ایران و رئیس سابق انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی یادداشت کوتاهی را پیرامون فیلم «برادرم خسرو» نوشته است: «برادرم خسرو» باید سیاه و سفید میبود. من آن را
سیاه و سفید زیستهام. هر که با این قطبها سرکرده، تضاد آشکار و دردناک نوسان بین این دو قطب را حتماً رنگی ندیده! رنگ مال سینما و پرده سینماست.
این حکایت خاموشترین دلخوشان رنجور تاریخ درد که چنین خوب و دقیق روایت شده، از هر خسروی مسیحی میسازد که صلیب رنجهایش را به تنهایی تا جلجتای خویش بر دوش میکشد و دم برنمیآورد. چرا که سینما پدید آمده تا این رنجها را روایت کند، پس چه حاجت به واگویههای چون منی که خسرو برادرم بود و من برادر خسرو. هر دوی ما برادران دیگر خسروانی که به جای تاج و تخت، روزگار چنین کلاهی بر سرمان گذاشت و چنین تختی نصیبمان کرد که به آن در بند شدیم.