بازیگران ممنوع التصویری که تلویزیون را به چالش کشیدند

تبلیغات از رسانه‌های دولتی و غیر دولتی یکی از راه‌های جذب مخاطب برای آثار سینمایی است. پخش آنونس‌ از فیلم‌های به روز و در حال اکران سینماها باعث می‌شود تا مخاطب ترغیب به دیدن آثار سینمایی شده و به سالن‌های سینمایی کشیده شود. بخصوص این که وقتی چهره بازیگران محبوب و مورد علاقه مخاطب در این آثار دیده شود تماشاگران بیشتری برای دیدن به سینما می‌روند.

آنچه باعث شد تا این مطلب بیان شود تلویزیون ملی ایران است که حرکتی معکوس را پیش گرفته است. در حالی که در تمام دنیا برای جذب مخاطب مانور روی چهره‌های سرشناس است، در تلویزیون ایران روز به روز بر تعداد چهره‌هایی که تلویزیون انگشت ممنوع الفعالیتی روی آنها می‌گذارد، بیش از پیش می‌شود.

در حالی که به ادعای برخی از مدیران، مخاطب از دست رفته تلویزیون با پخش سریال‌های مختلفی که این روزها از سیما در حال پخش است، بازگشته‌اند، اما باید باور کرد که تلویزیون دیگر جذابیت چندانی برای مخاطب داخلی ندارد، چرا که اغلب بازیگران چهره بنا به دلایلی نامشخص با حکمی که هرگز ابلاغ نشده است ممنوع‌الفعالیت شده‌اند و همین عامل نیز موجب شده تا بازیگران شناخته شده عطای کار در تلویزیون را بر لقایش بخشیده و به سینما و تئاتر بروند. حاصل این امر نیز حضور تعداد انگشت شماری از هنرمندان است که از برنامه‌ای به برنامه دیگر می‌روند و باعث گردش برنامه‌ها در تلویزیون شده‌اند.

دلیل این عدم تمایل مخاطب نیز به مسائل مختلف باز می‌گردد، از پخش برنامه‌های تکراری گرفته تا سریال‌هایی که در جذب مخاطب بسیار ناموفق عمل کرده‌اند و از قهر هنرمندان بگیرید تا سانسور چهره‌های مختلف هنری که برای مخاطبان یا حس نوستالژی دارند و یا مخاطب آنها را دوست دارد. همین دلایل نیز موجب شده تا تولید کنندگان آثار سینمایی دست به هر اقدامی برای ترغیب مخاطب بزنند، اما دیگر دستی به سوی تلویزیون دراز نکنند. چرا که تلویزیون در کنار آثار سینمایی نایستاده بلکه درست در نقطه مقابل آنها ایستاده است.

متاسفانه با حذف آنونس فیلم‌های سینمایی، شبکه‌های ماهواره‌ای چون"جم" این جای خالی را پرکردند و اتفاقا باعث فروش و استقبال مخاطبان از آثار سینمایی روی پرده شدند. حتی بعد از ورود قوه قضائیه و منابع دیگر برای جلوگیری از این اتفاق، افت مخاطب در آثار سینمایی به وضوح دیده شد، چرا که تلویزیون هرگز نتوانست اقدام به جذب مخاطب کند، به این دلیل که خود تلویزیون نیز مخاطبش را از دست داده است. اما این همه ماجرا نیست، حال برخی از مدیران تلویزیونی هربار با بهانه‌های متفاوتی از جمله اینکه فلان بازیگر ممنوع الفعالیت است و یا چهره‌اش را نباید نشان داد،  یا از سروته آنونس‌های تبلیغاتی آثار سینمایی می‌زنند و یا اجازه پخش آن را به طور کلی ملغی می‌کنند و این همان صدمه‌ای است که رسانه ملی بر پیکر سینمای ایران می‌زند.

متاسفانه تلویزیون به جای آنکه از یک حرکت فرهنگی حمایت کند به جای حمایت به نوعی سنگ اندازی می‌کند و این معضل حالا به بدنه خود تلویزیون نیز رسوخ کرده است. دعوت از مهمانان هنری که برای مخاطب شور و هیجان در پی دارند و باعث دیده شدن آن برنامه می‌شوند، و بعد عدم پخش این برنامه بنا به دلایل نامشخص، ضربه دیگری است که تلویزیون بر پیکره خود می‌زند. امروز همه می‌دانند که ساخت و تولید یک برنامه تلویزیونی دولتی کار ساده و آسانی نیست و به همین راحتی نمی‌توان کاری را پیش برد، در واقع در تولید برنامه سازی همچنان نامه و کاغذ بازی حرف اول را می‌زند و حالا با این تفاسیر چطور ممکن است تا دقایقی پس از روی آنتن رفتن یک برنامه تلویزیونی مجوزها صادر نشده باشد و بعد  به ناگهان همه چیز بر هم بریزد؟! باید از برنامه سازان پرسید چرا با وجود آنکه مجوزها همگی صادر شده‌اند و اجازه ضبط برنامه داده شده است، جلوی پخش این آثار گرفته می‌شود. ضمن این که تلویزیون به عنوان یک نهاد دولتی چطور می‌تواند یک هنرمند را ممنوع الفعالیت کند بدون آنکه مجوزی برای این امر داشته باشد و یا با حکمی قانونی اقدام به این کار کند.

متاسفانه آنچه واضح است، تلویزیون نه تنها با این تفکر بر پیکره سینما ضربه وارد می‌کند، بلکه به نوعی تیشه به ریشه خود نیز می‌زند و همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا مخاطب نیز دیگر تمایلی به وقت صرف کردن پای این جعبه جادویی نداشته باشد، چرا که اولین رکن یک فرستنده ایجاد حس اعتماد در گیرنده است که تلویزیون با اتفاقاتی که در طی چند سال اخیر برای خود رقم زده است، این اعتماد را از مخاطبانش سلب کرده است. مخاطب امروز ترجیح می‌دهد پای برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای که پر از رنگ و لعاب هستند، بنشیند تا پای برنامه‌های کم رمق تلویزیون داخلی.

نسل جوان امروز نسلی است که با دنیای ارتباطی روبه روست و دیگر نمی‌توان در این دهکده جهانی که همه چیز آن همانند شیشه واضح و شفاف است، مخاطب را دور نگه داشت. قطعا هر قدم اشتباهی که در جهت جذب مخاطب در رسانه ملی برداشته می‌شود، مخاطب را دوگام بیشتر از خود می‌راند. باید فکری کرد و تدبیری اندیشید برای تلویزیونی که امروز از آن سلب اعتماد شده است.