سریال «نبردی دیگر» سال ۷۴ روی آنتن شبکه یک سیما رفت و او نقش یک فرمانده خشمگین عراقی به نام «مشعل» را بازی کرد. مخاطبان بسیاری هنوز او را به نام «مشعل» میشناسند و بیشتر در نقشهای منفی ظاهر شده است. البته که «کشتی آنجلیکا»، «آخرین پرواز»، «فیل در تاریکی»، «قلادههای طلا»، «یوسف هور»، «کوچک جنگلی»، «در چشم باد» و «معمای شاه» هم از او در خاطرهها مانده ولی به یک باره بعد از «قلادههای طلا» و سریال «معمای شاه» کمکار شده است.
دلیل این کمرنگی در تلویزیون و سینما را جویا شدیم و اکبر سنگی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون گفت: خیلی ساده است؛ تلویزیون پول ندارد و در نتیجه ترجیح میدهد با نسلهای ما و بازیگرانی مثل ما کار نکند. بنابراین کسانی دیگر را میآورند اتفاقاً آنها پول هم میدهند. در طول این چهل سال بارها فریاد زدم و پیگیری کردم حتی آن موقع که مسئول انجمن بازیگران خانه سینما هم بودم، گفتم. این چیزی که وجود دارد همین الان مشهود است و اعلام کنید کسانی که کار میکنند خودشان را معرفی کنند. به هر حال فعلاً وضعیت نابسامان سینما و تلویزیون این شکلی است و هنرمندان نسل ما معیشتی بسیار سختی دارند. کار به آنها داده نمیشود و کسی حرفی هم نمیزند بدانیم برای چه، چنین کارهایی میکنند و چرا دوباره میدان اصلی را به هنرمندان کاربلد نسلِ من نمیسپرند.
سنگی در پاسخ به این سوال که مشکل کجاست آیا فقط به تهیهکنندگانی که سفارش میدهند، برمیگردد تأکید کرد: هم مشکل برخی از این تهیهکنندگان غیرحرفهای است که بُنمایه یک فیلم را از ابتدا تا انتها با سفارش و گروهبازی جلو میبرند نه بر پایه هنر و هنرمندی! از طرفی دیگر مسابقات میلیاردی که در تلویزیون راه افتاد و فقط در فیلمهای تجاری سینما، تلویزیون و این اتفاقات برنامهای، یک عده خاص همیشه هستند. من سال ۷۴ یک مسابقه نوشتم به نام «گر تو بهتر میزنی بستان بزن» آواز، موسیقی و خیلی بخشهای دیگر داشت. با چند تهیهکننده تلویزیون هم مذاکره کردم ولی توجهی نشد. بعدها با بیشرمی این طرح مسابقه شد! چند بار هم در صفحه مجازی خودم نوشتم دزدی تا چه حد... مسابقهای است که مبحث اصلی آن هنر است.
او خاطرنشان کرد: ما هنرپیشه کارهای ارزشی، آرمانی و تاریخی هستم؛ کارهایی که دیگر امروز ساخته نمیشود؛ نسل ما هنرپیشهای تربیت نکرده که بتوانند فضای سطحی و رفتار سفارشی، باند و گروهبازی را تحمل کنند. من افتخار میکنم کارهایی برای این مردم انجام دادم که هنوز در کوی و برزن به نام همان نقشها و کاراکترها من را دوست دارند. «مشعل» سریال «نبردی دیگر» هنوز از یاد مردم نرفته و این یعنی همان به رخ کشیدن هنر و هنرمندی که کمتر در کارهای امروز شاهد آن هستیم.
سنگی در خصوص نقش منفی و شناخته شدن در این نقشها و حتی کمرنگ شدن بعد از دو کار «قلادههای طلا» و «معمای شاه» گفت: تفکیک این دو موضوع که من بازیگرم یا یک سیاستمدار و طرفدار سیاست، با هم شعور و بینش سیاسی میخواهد. به من میگویند در سیاسیون طرفدار کدام گروه و جناح هستی میگویم هر گروه و جناحی که به مردم کمک کند. من نگاهم این است و کسی این نگاه را داشته باشد به شعور سیاسی رسیده است. من با باورم نقش و کاراکتر و حضور در هر اثر هنری را میپذیرم و عمده کارهای من هم در دل و جان مردم باقی مانده است.
این بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص گستره پدیده نقشفروشی و تقسیم نقش در مهمانیهای آنچنانی، تصریح کرد: من آن موقع هم که مسئول انجمن بازیگران خانه سینما بودم اطلاعات این طوری خیلی داشتم و شکایت هم زیاد میشد. باور دارم چنین اتفاقاتی میافتد و متأسفانه از این طریق برخی حتی معروف هم میشوند. چنانچه فلان هنرپیشه که سال ۷۳ با من در سریالی بازی میکرد دو سکانس بازی داشت و سوپراستار شد. چرا که برای ورود به این عرصه و بدون زحمت و تلاش هنرمند شدن، همان سالها که بودجه یک فیلم سینمایی خوب هفت میلیون تومان بود، او پول میلیونی به کارگردانی داد و معروف شد.
بازیگر سریال «نبردی دیگر»، افزود: من کاری ندارم. اگر کسی استعدادی دارد خرج خودش کند یا بیاید در سینما سرمایهگذاری کند در تمام دنیا هم آزاد است. اما اینکه الان از من سوال میشود ما کمکار شدیم و آنطور مثل قبل به نسل ما اهمیتی نمیدهند. البته در آن سوی مرزها هم جایگاهی نداریم چون میگویند این عامل حکومت است. به ما سرباز فرهنگی نظام میگویند؛ اما بدانند این سرباز نه قمقمه، اسلحه و نه کلاه و لباس ندارد. فیلمهایی که ساخته میشود و اجازه میدهند یک عده خاص در تلویزیون کار کنند و یا در سینما برخی از فیلمها ناحق اکران میشود و ناحق روی کار میآیند خداوند لعنتشان کند.
او در خاتمه با اشاره به حضور در یک تئاتر و نوشتن نمایشنامه «این تماشاخانه به فروش میرسد»، خاطرنشان کرد: یک نمایشنامه نوشتم چاپ کردم به نام «این تماشاخانه به فروش میرسد». این نمایشنامه در واقع به نوعی موضوع تخریب تئاتر جامعه باربد است خیلی از هنرمندان به نام و پرآوازه این مرز و بوم شاگرد استاد مهرتاش بودند این نمایشنامه را چاپ کردم و یک تئاتر دارم کار میکنم به نام «از پشت شیشهها» برای زندهیاد اکبر رادی که منتظریم وضعیت سالن فراهم شود و روی صحنه برویم.