شریفیمقدم با انتشار عکسی از خود در آغوش پدرش نوشت: «ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه عصر نوزدهم دی هفتاد و دو، من و برادرم منتظریم که پدرو مادرمون برگردند خونه. صدای کمک میاد! دوباره کمک! با سومین کلمه کمک، صدای بابام رو شناختم. جلوی ورودی خونه حمله میکنند برای سرقت کیفش و وقتی مقاومت میکنه، به قتل میرسه. بیست و پنج سال گذشته و دو نفر قاتل هنوز پیدا نشدهاند. هر چقدر بزرگتر میشم، اون شب وحشتناک پررنگتر در نظرم دیده میشه.»