مراسم نکوداشت نادر طالبزاده مجری تلویزیون، مستندساز و تهیهکننده مستند شامگاه روز دوشنبه ۲۱ آذرماه همزمان با دومین روز برگزاری شانزدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این مراسم محمد طیب سرپرست سینمای هنر و تجربه بهعنوان مجری روی صحنه آمد و در حالی که بغض داشت، گفت: حاج نادر استاد همه ما بود. من این فیلمهایی را که حالا از او پخش شد، پیش از این ندیده بودم به همین دلیل حالم این چنین شد.
سپس محمد حمیدیمقدم دبیر این رویداد روی صحنه آمد و اظهار کرد: مفتخرم به عنوان دبیر این جشنواره که این نکوداشت را برگزار میکنیم، این ایده و فکر کوچکترین کاری بود که میتوانستیم انجام بدهیم، دلیل اینکه این روز را برای برگزاری این نکوداشت انتخاب کردیم این بود که دقیقاً سال پیش یک روز بعد از جشنواره پانزدهم اتفاقی به حاج نادر زنگ زدم، ایشان در منزلشان در غرب تهران بود. صبح جشنواره به عیادت ایشان رفتم درواقع هنوز آن کسالت بعدی حادث نشده بود او همچنان پر شور صحبت میکرد و میخواستم از حاج نادر دعوت کنم که به جشنواره بیاید، وقتی متوجه شد جشنواره قرار است آنلاین برگزار شود بسیار خوشحال شد، گفت این حرکت پیشرویی است، ایشان از منزل فیلمها را تماشا میکردند.
فیلمساز آمریکایی که به واسطه حاج نادر شیفته آوینی شد
وی با اشاره به آشناییاش با نادر طالبزاده بیان کرد: اولین چیزی که درباره او گفته میشود این سیمای جذاب اوست، در دهه هفتاد وقتی دانشجو بودم در دانشگاه این چهره من را به خود جذب کرد، بعد فهمیدم چقدر مطلع و آگاه به سینمای جهان است. یادم است اولین پیوند ما با سه گانه کاتسی بود، درواقع گادفری ریجو به دعوت حاج نادر شیفته شهید آوینی شد. این بهروز بودن ویژگی کارهای ایشان بود.
حمیدیمقدم گفت: زمانی که در بخش بینالملل فارابی بود و زمانی که به تلویزیون آمد این مورد باز هم در وجود او مشهود بود اما با مدیریت میانهای نداشت و سر پرشوری داشت، هیچوقت ترسی از قضاوت شدن نداشت و همیشه صادق بود. این صداقت او را برای همه فکرها قابل احترام میکرد. یادم است در دوره درخشش برنامه «سینما یک» در خدمت دکتر شاهحسینی بودیم به سهگانه استون در حوزه جنگ ویتنام رسیدیم. نمیدانید چه لحظهای بود وقتی آقای طالبزاده را انتخاب کردیم و او بسیار شاد شد. زمانی که اولیور استون به ایران آمد استون اصلاً نمیخواست با کسی صحبت کند و میگفت فقط میخواهم با نادر طالبزاده صحبت کنم؛ این موضوع سطح نگرش او را میرساند و آن گفتگو از نقاط درخشان سینمای ما شد.
وی مطرح کرد: برگزاری این مراسم کمترین کاری بود که میتوانستیم برای ایشان کنیم، باید بگویم نقش او همواره پررنگ است، زمانهایی که باید در جایی حاضر میشد بدون هیچ تفکر منفعتطلبانه حاضر میشد گاهی گلهمند بود اما شکوه نمیکرد، همیشه امید داشت، همیشه میگفت به بچهها کمک کنید فیلم بسازند، میشود از این منش او درس گرفت. او متعلق به تمام فرزندان ایران با همه فکرها بود و همه دوستش داشتند امیدوارم چنین شخصیتهای در کشور ما تکرار شود.
با واکنش نادر طالبزاده به فیلمم گریه کردم
در ادامه محسن اسلامزاده کارگردان سینمای مستند پشت تریبون قرار گرفت و توضیح داد: زمانی که هیچکسی ما را راه نمیداد و به عنوان فیلمساز قبول نمیکرد او بود که ما را میپذیرفت، همان زمانی که به من میگفتند تو اصلأ به دنبال چه چیزی هستی، حاج نادر ما را پذیرفت، یادم است ما یک فیلم درباره سیستان بلوچستان ساخته بودیم، آنقدر بی پول بودیم که پول تاکسی هم نداشتیم، آن زمان هارد و فلش نبود پس کیس کامپیوتر را با خودم به دفتر حاج نادر بردم، یادم است به او گفتم دوست دارم فیلم بسازم.
وی افزود: او وقتی فیلم را دید جملهای گفت که گریه کردم چون در بیم و امید رها کردن فیلمسازی بودم، حاج نادر به من گفت تو مرا یاد ابراهیم اصغرزاده انداختی، ابراهیم اصغرزاده برای من یک اسطوره بود، انقدر با من پر انرژی صحبت کرد که خوشحال شدم. از همان جا دلدادگی ما به حاج نادر شروع شد و یاد گرفتیم باید دست بچههایی که میخواهند تازه کار کنند بگیریم.
این مستندساز افزود: یادم است وقتی برنامه «راز» راه افتاد به او میگفتم ما در سیستان و بلوچستان کار کردهایم اما توجه نمیکردند تا اینکه انفجاری در آن منطقه رخ داد و ایشان به من زنگ زد و دعوت به برنامه کرد. آن زمان اولین باری بود که به تلویزیون میرفتم از همان زمان به بعد بسیاری با من تماس گرفتند. یادم است برای همه پروژهها از ایشان مشورت میگرفتم.
وی در ادامه گفت: یک خاطره دیگر دارم؛ یادم است جلسه فیلمسازان با رهبری بود در آن جلسه وقتی حاج نادر صحبت میکرد، آقا مدام یادداشت میکردند، حاج نادری نکاتی از سینمای مستند و ضرورت توجه به این موضوع مطرح میکرد، بعد از آن هم شبکه مستند راه افتاد. نمیدانم به یکباره چه شد که ایشان بیمار شدند. او یکبار هم برای من درددل کرد، حالا بسیاری از رفقای ما مدیر شدهاند، ایشان به من گفت نمیدانم چرا این بچهها وقتی این ور میز هستند، یکجور هستند و وقتی آن ور میز میروند یک جور دیگر میشوند! حالا جای حاج نادر خالی است، جای او خالی است که برای ما پدری کند، هرکسی که حرفهای میشد او را دیگر رها میکرد و باز به سراغ تازهکارها میرفت.
روایت استاد تونسی-فرانسوی از حاج نادر
سپس عماد حمدونی استاد دانشگاه تونسی از کشور فرانسه پشت تریبون قرار گرفت و گفت: اولین باری که آقای طالبزاده را شناختم با بهار عربی همزمان بود، طی ده سالی که ما باهم ارتباط داشتیم بارها به کنفرانسهای مختلفی از جمله افق نو دعوت شدم، شخصیت آقای طالبزاده را شخصیتی باورمند، انقلابی و کاریزماتیک دریافتم او را یک معلم و استاد تمام در حوزه سیاسی و ارتباطات و البته حوزه مقاومت میدانم. حاج نادر افراد تأثیرگذار و متفکرانی از نقاط مختلف از جمله آمریکای شمالی، روسیه و.. را گرد هم آورد تا درباره تفکر صهیونیست صحبت و درباره منفی گرایی و سلطه جهانی نکاتی را مطرح کنیم.
حاج نادر شهروند تاریخ مقدس بود
سپس مجید شاه حسینی مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی روی صحنه آمد و مطرح کرد: حاج نادر شهروند تاریخ مقدس بود، ما فکر میکردیم توفیق جنگ همان بیست سالی بود که امام (ره) میگفت. سالهای دفاع مقدس یک بهار بود که ارزشهای اخلاقی مفهوم پیدا میکرد. تاریخ مقدس تاریخی است که خداوند راوی آن است و این تاریخ بهدور از تحریفات بشری است، راوی آن هم تا قیامت این تاریخ را روایت میکند.
وی افزود: کسانی که تجربه سالهای دفاع مقدس را داشتند با این تاریخ آشنا شدند، کسی که چنین جایگاهی پیدا میکند دیگر زندگیاش برای خودش نیست. آیندهای را دارد که تا ظهور ادامه دارد، کسی که چنین تاریخی دارد رهپو میشود و آقای نار طالبزاده از همین افراد بود، او حتی یک دقیقه از عمر خود را بعد از اینکه به فهم این تاریخ نائل شد، برای خود نزیست؛ مثالی میزنم در مسیر کربلا این فاصله با امام است که تعیین کننده است، استفاده افراد از دنیا حداقلی است و…. در این مسیر باید برویم تا به امام برسیم.
شاهحسینی گفت: حاج نادر در تمام زندگیاش همینگونه بود، او شهیدی بود که شهادتش به تأخیر افتاده بود. او تجربه پیش از انقلاب را داشت، در آمریکا تحصیل کرده بود همه چیز داشت، همه آنچه برای برخی در این زمان رویاست برای او خاطره بود اما آمد و به رود انقلاب پیوست. حاج نادر آنچه را باور داشت با شهامت میزیست و این همه تجربه ذرهای از تواضع او نکاست، او شاگردان خود را مینواخت، از معلمی یک روز هم غافل نشد. نادر طالبزاده خیلی درسها برای ما و شما دارد، نکند فقط او را یک مستندساز بدانیم.
پدرم هیچوقت قصد خاموش کردن من را نداشت
سپس مریم طالبزاده دختر او روی صحنه آمد و گفت: از پدرم تشکر میکنم به خاطر چشم اندازی که از زندگی به من نشان داد، او هیچگاه به من دیکته نکرد که چه کنم به من اجازه انتقاد کردن میداد گاهی با گفتگو گاهی با سکوت هیچوقت کاری نکرد که قصد خاموش کردن من را داشته باشد، هروقت ناامید میشد میگفت تو فقط راه را گم کردی، او میگفت حتی گاهی لازم است به دل ظلمات بروی و نور را پیدا کنی پدرم واقعاً آدم حسابی بود بیشتر اوقات به جای مدرسه رفتن ترجیح میداد تاریخ و انگلیسی و..و را کنار او یاد بگیرم به همه شاگردان او میگویم لطفاً بذرهایی را که او کاشت با دقت نگهداری کنید که به سمت علف هرز نرود.
عدهای او را تکفیر کردند، خدا عزت داد
رضا گرجی از مستندسازان هم بیان کرد: من پنج، شش فیلم با نادر ساختم نادر یک ویژگی داشت او دوست داشت ظرافتهای هنر ایرانی را به دیگران نشان بدهیم، اخلاص و ایمان او، نادر را از دیگران متمایز میکرد، همیشه به دنبال این بود که فرهنگ ایرانی را در جاهای مختلف دنیا جستجو کنیم. نادر را جایی در همین کشور تکفیر کردند، میگفتند پدر او کیست، اما خدا به او عزت داد. خدا این عزت را به کسانی میدهد که در راه او جهاد کرده باشند.