از آخرین قهرمانی استقلال در لیگ برتر 6 فصل میگذرد و استقلال در این مدت 9 مرتبه دست به تغییر سرمربی زده است . استقلال از فصل 91 -92 که همراه با امیر قلعه نویی موفق شد جام سیمین آن زمان را بالای سر ببرد تا به امروز، صمد مرفاوی، پرویز مظلومی، امیر قلعه نویی، پرویز مظلومی، علیرضا منصوریان، میک مک درموت، وینفرد شفر و فرهاد مجیدی هدایت این تیم را برعهدهگرفتهاند و هیچکدام موفق نشدند این عنوان را تکرار کنند . این در حالی است که مسئولان عالیرتبه این تیم هماکنون در ترکیه به سرمی برند تا تعداد مربیانشان را در طی 7 سال اخیر به عدد 10 برسانند.
درعینحال که در 7 سال گذشته قبل از قلعه نویی (91-92) تعداد مربیانش به نصف این عدد می رسید. این تعداد مربی برای تیمی در قوارههای استقلال بهعنوان یکی از دو قطب فوتبال ایران و برای تیمی که هرسال با داعیه قهرمانی پا به رقابتهای لیگ برتر میگذارد، بههیچوجه نمیتواند قابلقبول باشد.
این روزها گزینه انتخاب سرمربی استقلال بعد از مشخص شدن مارک ویلموتس بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران به داغترین سوژه حال حاضر رسانههای کشور و سایتهای معتبر ورزشی بدل شده است. یکی دو روز بیشتر طول نخواهد کشید تا امیر حسین فتحی با انتشار عکسی خبر انعقاد قراردادش را با یک مربی جدید اعلام می کند. این یعنی دهمین سرمربی استقلال در طی 7 سال. اگر بخواهیم در اردوی رقیب مقایسهای در همین بازه زمانی داشته باشیم این عدد به 4 مربی تقلیل پیدا میکند. در میزان اهمیت ثبات برای رسیدن به موفقیت در لیگ برتر همین کافی است که میبینیم عبدالله ویسی با سه سال حضور در استقلال خوزستان درنهایت بهعنوان قهرمانی لیگ برتر میرسد.
همانطور که گفته شد دیر یا زود گزینه مدنظر استقلال مشخص خواهد شد و دوباره هواداران بیشمار این باشگاه تمام هوش و حواسشان میرود به زرقوبرق این سرمربی تازه به خدمت گرفته شده. هواداران به او به چشم یک ناجی مینگرند که قرار است بیاید تا نوار پیروزیهای برانکو را پاره کند. رویهای اشتباه که مثل یک دور باطل در همه این سالها دنبال شده است و دریغ از یافتن یک کور سویی که بتوان به آن دل بست.
حضور یک مربی سرشناس و صاحبعنوان و کارنامه با تمام خصوصیات مثبتش و با هر درجه از تواناییهایش از استراماچونی گرفته تا فرهاد مجیدی و قلعه نویی یا شفر و یا مامیچ و یا هر فرد دیگری، هیچکدام بهتنهایی قرار و قادر نیستند معجزهای انجام دهند. استقلال تا زمانی که اشکال کارش را در درون خود جستجو نکند و راه حلی برای آن نیابد، نمیتواند حتی به درصدی از اهدافش دست پیدا کند.
معایب و اشکالاتی که در این چندساله هرروز مثل یک ویروس در DNA این تیم محبوب رخنه کرده است و هرسال ابعاد گستردهتری به خودش می گیرد، این در شرایطی است که در همِه این سالها مسئولین امر، علاج کار را تنها در تعویض مدیران، مربیان و خرید بیشازحد بازیکنان دیدهاند و این رسم اشتباه سینه به سینه از مدیری به مدیر دیگر منتقل شده است.
استقلال در درجه اول تا زمانی که خودش را مجهز به یک زمین تمرینی ثابت و درخور نام این تیم نکند عملاً باید بازهم شاهد همین دور باطلی باشد که در این چند سال به آن دچار بوده است. زمین تمرین برای یک تیم از نان شب هم واجبتر است. قصد نصیحت نداریم که مثلاً بهجای به خدمت گرفتن مربیان خارجی اول به فکر زمین باشید. اما باور کنید که هر مربی خارجی یا داخلی را هم که بیاوریم تا به او ابزار مناسب را ندهیم راندمانش را به پایینترین حد ممکن تنزل میدهیم درحالیکه با در اختیار گذاشتن امکانات لازم میتوانیم خصوصیات بالقوه یک مربی را متبلور کنیم.
مسئولان استقلال بعد از تعیین مربی که به نظر میرسد حداکثر ظرف یک هفته دیگر مشخص خواهد شد باید ببینند که چرا این تیم در این سالها همواره شروع ضعیفی در لیگ دارد. شاید جالب باشد اگر بدانیم که استقلال در سه فصل اخیر در نیمفصل دوم بیشترین امتیازات را نسبت به تیم های دیگر به دست میآورد، اما آنقدر در شروع لیگ امتیاز از دست میدهد که دیگر کار از کار میگذرد، چرا تیمهای پایه استقلال مثل گذشته قادر به تغذیه این تیم نیستند. چرا تا این حد در جذب بازیکنان خارجی بدون شناخت کافی وارد بازار میشوند. چرا این تیم در سکوهایش دچار چندصدایی است و.... موانع متعددی که همه آنها در حد خودش در روند عدم نتیجهگیری این تیم مؤثر بوده است.
انتظاری که از آقای فتحی و مجموعه این باشگاه میرود این است که تصور نکنند که با جذب مربی همهچیز به اتمام رسیده است و مسائل کلان باشگاه را فراموش کنند.
اما در پایان این را هم بگوییم که ما را به یکطرفه قاضی رفتن متهم نکنند. به قول یکی از اعضای هیئتمدیره: «هر وقت ما آقا فتحی را دیدیم شدیداً کلافه و به دنبال جذب منابع مالی بود و قادر نبود به چیزی غیر از این موضوع حتی فکر کند .»