حال و روز دروازه‌بان نفت پس از اخراج جنجالی؛ تهمت‌زنندگان را به خدا واگذار می کنم

متولد 28 دی ماه 1373 در تهران. گلر جوانی که با یک اشتباه حالا خواب و خوراک ندارد و احساس می‌کند یک فرصت طلایی را از دست داده و چه بسا به واسطه اشتباهی بزرگ آینده فوتبالی اش تحت الشعاع قرار گرفته است.حرف از نادر صفرزایی است. گلر نفت تهران که نه تنها آماج انتقادها قرار گرفته بلکه با هجمه ای از تهمت ها در فضای مجازی مواجه شده که بیشتر ریشه در تخریب قهرمانی پرسپولیس از سوی طیفی از طرفداران رقبای پرسپولیس دارد. صفرزایی در گفتگو با سایت نفت به سوالاتی پاسخ داده که چکیده حرف های او را بخوانید: 

- وقتی میلاد فراهانی سه اخطاره شد، انگیزه بسیاری پیدا کردم تا با درخشش برابر پرسپولیس خودم را نشان دهم. شانس من و شهاب پنجاه – پنجاه بود. عادلی هم گلر تیم ملی جوانان است و اخیرا در تیم ملی خوش درخشیده . قرار این بود هر کس بهتر تمرین کرد و در تمرینات آماده تر نشان داد مقابل پرسپولیس بازی کند. من هم خیلی خوب و با روحیه تمرین کردم و نهایتا نظر کادرفنی روی من بود.

- تا قبل از بازی واقعا نمی دانستم من فیکس هستم یا شهاب. برخی رسانه ها از شهاب به عنوان گزینه فیکس یاد کرده بودند و برخی از من ولی در واقع روز بازی فهمیدم من فیکس هستم.

- اصلا استرس نداشتم. این بازی می توانست بهترین روز زندگی من باشد اما به خاطر یک اشتباه و بی تجربگی زدم و همه چیز را خراب کردم. این بازی می توانست سکوی پرتاب فوتبالی من باشد اما افسوس که....

- به طور کلی اشتباه بزرگی کردم اما کادرفنی برای این که به عنوان یک جوان نابود نشوم به من روحیه دادند و در رختکن انتقادی از من نداشتند. من با بی تجربگی اشتباهی کردم که بچه گانه بود.

- فوتبالم را از نونهالان استقلال شروع کردم. در ادامه به نوجوانان استقلال رفتم و یک سال هم با جوانان این تیم بودم. سپس به استیل آذین و شاهین رفتم و بعد به راه آهن رفتم . همزمان در زمان ابراهیم زاده در امید و بزرگسالان راه آهن بودم و سپس در تست پرسپولیس شرکت کردم و زمان آقای دایی و وقتی که نیلسون و سوشا گلرهای تیم بودند به عضویت پرسپولیس در آمدم اما هفته چهارم رباط پایم پاره شد.

 

- در پایه های استقلال آقایان اردستانی، علی حسینی ، غلام سجادی و امین حمل آبادی مربیانم بودند . مدیر آکادمی آن موقع آقای منصوریان بودند.

 

- در آن صحنه در تایمینگ اشتباه کردم. تصورم این بود که توپ بالاتر از من نخواهد رفت . فاصله خودم با توپ را کم کردم و گفتم توپ علیپور نمی رسد اما توپ آمد بالای سر من و یک لحظه ناخودآگاه و با یک اشتباه ناگهانی دستم را آوردم بالا. از دیروز هرچه فکر می کنم واقعا نمی دانم چرا دستم آمد بالا و به توپ ضربه زدم. کار من خیلی اشتباه بود.در واقع قصد هند کردن نداشتم و ناخودآگاه این تصمیم را گرفتم. اگر من هند نمی کردم توپ قطعا گل می شد چون توپ به علیپور می رسید و با بغل پا آن را گل می کرد اما خب با اخراج من تیم ده نفره شد و شانس برد و مساوی به حداقل رسید. 

 

-در بچگی استقلال بودم و بعد که پرسپولیس رفتم به این تیم علاقه پیدا کردم. اینها را ننویس چرا که شاید برای من حاشیه های جدیدی درست کنند. همین جوری هم هزار انتقاد و تهمت می‌زنند. اینها را هم بنویسی یک چیزی می‌گویند.

 

-درباره اتهامات و تهمت ها چه بگویم؟ فقط می‌دانم یک استقلالی یا تراکتوری واقعی که فوتبال را می‌فهمد هرگز از این حرفها نمی‌زند و می داند که خیلی از گلرها مرتکب همین اشتباه یا اشتباهات دیگری می شوند و یک گلر جوان نمی آید فوتبالش و آینده اش را نابود کند.

 

-می خواستم خودم را نشان بدهم و از این فرصت استفاده کرده و خودم را به کادر فنی نفت و جامعه فوتبال و دیگر مربیان نشان بدهم اما حالا با این اشتباه احساس می‌کنم همه چیز به ضرر من شده.

 

-خانواده ام به شدت از این جو و این اتفاق ناراحت هستند. من واقعا شرمنده علی آقای دایی و آقا بهزاد عزیز شدم که به من اعتماد کردندو از آنها معذرت می‌خواهم. 

 

-چه بگویم. اگر به پیج من بروید می‌بینید که چه خبر است. بالای 3 هزار کامنت فحش ارسال کرده اند. این رفتار درست است؟! یعنی من عمدا این اشتباه را کردم و فوتبال خودم را نابود کردم که چه شود؟

 

-باز هم از آقای دایی، همه دستیاران شان و آقا بهزاد غلامپور و همه بچه های تیم و مسئولان باشگاه عذرخواهی می‌کنم. انها به من اعتماد کردند و من با این اشتباه هم به تیم لطمه زدم و هم به حال و آینده خودم. 

 

-ننویس چون فقط برای درد دل می‌گویم. دیشب نتوانستم بخوابم و از بعد بازی تا حالا دو سه بار در خلوت خودم گریه کردم. واقعا فشار زیادی روی من است. و در استقلال ، شاهین، استیل آذین ، راه آهن و پرسپولیس احساس می‌کنم آینده فوتبال ام با یک اشتباه خراب شد.

 

-در رده پایه ها بازی های زیادی انجام داده ام ولی تجربه بازی در لیگ برتر را نداشتم. یکسال بعد از تست دادن در پرسپولیس زمان آقای دایی عضو بزرگسالان این تیم شوم و هفته چهارم هم رباط صلیبی ام پاره شد. این هم بدشانسی دوم من بود که با یک اشتباه آینده ام را خراب کردم. 

 

-امسال هم اول فصل تست دادم. در تست هم نظر مساعد آقایان دایی و غلامپور را جلب کردم و بعد این فرصت هم نصیب من شد اما. . .

-خیلی سرحال بودم و فکر می‌کردم می‌توانم بهترین روز زندگی ام را با درخشش مقابل پرسپولیس رقم بزنم و آینده ام را هم درست کنم. به جرات می‌گویم خیلی از نظر روحی و فنی آماده بودم ولی . . .

- در قبال این اتهامات و تهمت ها چه بگویم؟ فقط یک کلمه می‌گویم به خدا واگذارشان می‌کنم. خدایی هم هست.