در سالهای گذشته خداداد عزیزی نقش پررنگی در دورهمیهای بازیکنان همنسل خود داشته است و تیمی با نام ۹۸ با سفر به شهرهای مختلف بازیهای تدارکاتی و خیرخواهانه برگزار کرده است. خداداد در این سالها به نوعی حکم برادر بزرگتر مهرداد میناوند را برای آن مرحوم ایفا میکرد و شاهد بودیم در بسیاری از محافل مهرداد یکی از همراهان حماسهساز ملبورن بود. مسلماً اتفاق تلخی که برای مهرداد رخ داد به خداداد صدمه روحی بزرگی وارد کرد چنانچه او نمیتوانست در این خصوص صحبت کند. با گذشت زمان سر صحبت را در خصوص انتخابات پیش روی فدراسیون فوتبال باز کرده و در ادامه درباره مهرداد میناوند و علی انصاریان با عزیزی گفتوگو کردیم.
انتخابات فدراسیون فوتبال نزدیک است، در این مرحله برای علی کریمی شانسی قائل هستید؟
در صحبتهای قبلی با صراحت و صداقت عرض کردم که به شخصه بسیار علاقهمند بوده و هستم یک چهره فوتبالی رئیس فدراسیون فوتبال شود. بعد از ثبت نام علی کریمی هم قاطعانه از او حمایت کردم ضمن اینکه نه صرفاً برای ایران بلکه در تمام دنیا وقتی یک فوتبالی گزینه احراز سمت ریاست فدراسیون فوتبال میشود مورد توجه و به نوعی حمایت فیفا به عنوان بزرگترین نهاد فوتبال جهان قرار میگیرد اما برای هر انتخاباتی در هر صنفی به یکسری کارها نیاز است. در بحث کلان انتخابات ریاست جمهوری سپس انتخابات مجلس در شاخه کوچکتر و انتخابات شوراها تشکیل شده و برای رسیدن به موفقیت برنامهریزی میکنند مسلماً برای جمعآوری رأی به تبلیغات احتیاج است. در بحث فدراسیون فوتبال مردم نقشی در انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال و معاونانش ندارند و شاید به نوعی اصلاً نظر مردم اهمیتی نداشته باشد. فوتبال یک رشته کاملاً مردمی است که اگر به رشته مهم و درآمدزایی تبدیل شده به خاطر همین بحث مردمی بودنش است ولی درست یا غلط مردم نمیتوانند نقشی در تعیین تصمیمگیرندگان این رشته ورزشی داشته باشند. برای این دوره ۸۹ رأی خواهیم داشت. ۳۲ رأی به رؤسای هیئتهای فوتبال، ۱۶ رأی به مدیران عامل باشگاههای لیگ برتری، ۱۰ رأی به کاپیتانهای تیمهای ملی، ۸ رأی به باشگاههای لیگ دسته اول، ۴ باشگاه لیگ دسته دوم، ۳ باشگاه فوتسال و تعداد اندکی دیگر برای سایر نهادها مثل انجمن دانشآموزی، دانشگاهی، کارگری و... تعلق دارد اما تعیینکننده همان بحث سهمیه رؤسای هیئت فوتبال، مدیران لیگ برتر و کاپیتانهاست که میتواند رئیس فدراسیون را مشخص کند. برای جلب نظر افرادی که صاحب رأی هستند نیاز به رایزنی و به زبان سادهتر لابی وجود دارد. وقتی علی کریمی نمیخواهد لابی کند شانس چندانی برای اخذ رأی لازم ندارد مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد که باید دید فوتبال ما چنین شانسی دارد؟
چرا لابی نمیکند؟
هر کس روحیات و اصول خاص خودش را دارد. شما وقتی از کسی امتیازی میخواهی باید برایش امتیازی هم در نظر بگیری. به عنوان مثال اگر رئیس هیئت فلان استان در مذاکره با شما برای اینکه رأیش را به شما اختصاص بدهد برای فوتبال استان امکاناتی بخواهد یا به زبان سادهتر درخواست شخصی نداشته باشد که خیلی خوب است اما اگر خیلی از ما چنین روحیاتی داشتیم فوتبالمان چنین بحرانها و فسادهایی را تجربه نمیکرد. در هر صنفی آدم خوب و مثبت پیدا میشود اما متأسفانه این روزها بار منفی خیلی بیشتر از بار مثبت شده است.
زمان زیادی تا چند بازی رسمی تیم ملی برای زنده نگه داشتن شانس حضور مجدد در جام جهانی باقی نمانده است. شما موافق این هستید که لیگ برتر به خاطر تشکیل اردوی تیم ملی تعطیل شود؟
خیلی ساده باید بگویم اردوی بلندمدت به تیم ملی صدمه میزند چون بیشتر بازیکنان اصلی تیم ملی در خارج از کشور بازی میکنند و طبق قانون و در خوشبینانهترین حالت در صورت همکاری باشگاههای آنها میتوانیم ۵ روز قبل از اولین بازی رسمی تمرینات را با حضور حداکثری ملیپوشان برگزار کنیم. الان حتی دروازهبان دوم تیم ملی هم در اروپاست. خط دفاعی، خط میانی و به خصوص خط حمله نقطه قوت تیم ملی ایران است. بیشتر بازیکنان مهم تیم ملی در خارج از کشور بازی میکنند البته این به نفع فوتبال ماست اما اگر لیگ را تعطیل کرده و ۲۲ تا ۲۵ بازیکن داخلی را به اردو ببرند و چند روز قبل از بازی رسمی تیم ملی بیشترشان را خط بزنند چه خروجی و عایدی برای تیم ملی خواهد داشت؟ مسلماً اگر بازیکنان داخلی هم از کوران مسابقات به اردو اضافه بشوند در شرایط بهتری خواهند بود، بنابراین معتقدم یک هفته قبل از بازی رسمی تیم ملی اردو تشکیل بشود بهتر است حال اگر تا آن تاریخ فیفادی داشته باشیم و بتوانیم بازی تدارکاتی مناسب برگزار کنیم که خیلی خوب خواهد شد.
فوتبال کشورمان هنوز در شوک از دست دادن مهرداد میناوند و علی انصاریان است. در روزهای گذشته چند بار که خواستیم درباره این موضوع صحبت کنیم گفتید قادر به صحبت کردن نیستم. به هر حال خیلیها میدانند مهرداد بعد از کنار گذاشتن فوتبالش با بحرانهای بزرگی مواجه شد و خودش هم درباره یک سری از سختیهایی که کشید صحبت کرد. با اینکه در زمان فوتبال دستمزد بسیار خوب و کلانی گرفت به دلایلی که گفتنش جایز نیست با بحران مالی و سپس بیماری نسبتاً سختی مواجه شد و شما جزو معدود کسانی بودید که به گفته خود مهرداد تنهایش نگذاشتید. دوست داریم خودتان در مورد مهرداد میناوند صحبت کنید.
(مکث) آدمهایی که از هر فرصتی برای شوخی و خنده و شاد کردن جمع استفاده میکنند در خلوت خودشان غم و غصه زیاد دارند یا اینکه درد پنهانی از گذشتههایشان دارند. خدا رفتگان همه را رحمت کند خیلی سال از زمانی که مادرم را از دست دادم گذشته است بعد از آن زندگیام به کلی دگرگون شد. از فقر مطلق به لطف پروردگار به شرایطی رسیدهام که در نوجوانی خوابش را هم نمیدیدم. تشکیل زندگی دادم و خداوند سه فرزند عزیز به من عطا کرد ولی هنوز که هنوز است نمیتوانم آن روزهای سخت بیماری مادرم و از دست دادنش را هضم کنم و حتی دوست ندارم در این مورد صحبت کنم چون حالم بیشتر خراب میشود. از چند سال قبل رابطهام با مهرداد حتی بهتر از زمانی شد که در کنار هم و در اردوهای تیم ملی زندگی کرده و برای موفقیت تیم ملی از هیچ کوششی دریغ نمیکردیم. مهرداد هم در زندگی و ذهن خودش غمهای بزرگی داشت و ما بدون اینکه بخواهیم هدفگذاری کرده باشیم در هر محفلی بابت هر موضوعی شوخی میکردیم و میخندیدیم. وقتی مهرداد به کرونا مبتلا شد حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم از روی تخت بلند نشود. وقتی بهنام ابوالقاسمپور تماس گرفت و گفت مهرداد تمام کرده شوکه شدم. دروغی برای گفتن نیست همین الان هم که با شما صحبت میکنم باورم نمیشود مهرداد را برای همیشه از دست داده باشیم. بالاخره مردها هم گریه میکنند و من تا سه روز مدام یاد مهرداد و خیلی مسائل میافتادم و اشک از چشمانم سرازیر میشد. الان دارم فکر میکنم باید اسفندماه برای ضبط برنامه ستارهساز مدتی در تهران ساکن شوم و چگونه باید روزهای بدون مهرداد را پشت سر بگذارم. یعنی برنامه سفرهای من به تهران و دورهمیهایمان در رستوران یکی از رفقا بدون حضور مهرداد میناوند برای من و دوستان آن اکیپ بدون معناست. دو، سه بار که به تهران سفر کردم و مهرداد در تهران نبود آن مسافرت دو روزه برایم بسیار کسلکننده میشد و تلفنی به او غر میزدم. چه بگویم!
شوخیهای شما با میناوند در مقاطعی این بستر را فراهم کرد تا هواداران تیم رقیب به شدت سر به سر او بگذارند. از شما به خاطر آن شوخیها دلخور نمیشد؟
قبل از سفر سپیدرود به تبریز در لابی هتل بودیم که مسئولان باشگاه با هتل تسویه حساب کنند تا بچهها مدارکشان را از هتل تحویل بگیرند و به فرودگاه برویم که این اتفاق دامنهدار شد و ما پرواز را از دست دادیم من همانجا استعفایم را نوشتم و گفتم دیگر ادامه نمیدهم؛ مهرداد گفت جان من این یک بازی را بمان. خداوکیلی هم چون مهرداد برایم خیلی عزیز بود قبول کردم و به تبریز رفتم. در لابی هتل که داشتیم سر به سر هم میگذاشتیم به او گفتم مهرداد ساعت ۳ صبح به تبریز میرسیم و ۲ بعد از ظهر باید بازی کنیم؛ بازیکنان به خاطر مسافرت زمینی و ساعتی که به تبریز میرسیم فرصتی برای استراحت و تغذیه در اختیار نخواهند داشت و در زمین جان دویدن ندارند، اگر بریم ببازیم چه کسی جوابگو خواهد بود؟ مهرداد گفت من! که من گفتم آخه کی تو رو میشناسه؟ منظورم این بود که سرمربی باید جوابگو باشد. منتها به قدری سر به سرش گذاشته بودند که فردای همان روز در خانه یک ویدیو کوتاه از خودم ضبط کردم و برای دوستانم فرستادم و گفتم در فضای مجازی منتشر کنید و در آن توضیح دادم که منظورم دقیقاً چه بوده است. به نظرم همه از اول هم میدانستند منظور من چه بود منتها چون خود مهرداد اهل شوخی و کری خواندن بود هواداران تیمهای رقیب هم از این فرصت برای کریخوانی استفاده کردند. اتفاقاً در همین خصوص با مهرداد بارها صحبت کردم و گفتم کری خواندن و شوخی کردن باید حد و مرزی داشته باشد چون اگر از حد بگذرد میتواند منجر به ایجاد کدورت و ایجاد یک فضای توهینآمیز شود که انصافاً این اواخر خیلی رعایت کرد.
در صفحه اینستاگرامیتان که عکس مهرداد را منتشر کردید بخش کامنتها را بستهاید در حالی که قبلاً کامنتهای شما باز بود! اشکال ندارد دلیلش را بپرسیم؟
خیلی صادقانه بگویم من کامنتها را نگاه نمیکنم و دلیلش صرفاً بیحوصلگی خودم است اما دوستانم بارها به من گفتهاند که چطور میشود در کامنتهای پستهای تو توهین و تهمت وجود ندارد در حالی که در بخش کامنتهای بسیاری از چهرهها انواع توهینها دیده میشوند. دلیل خاصی برای این اتفاق خوب ندارم شاید به خاطر یک حس دو طرفه بین من و آنهایی است که صفحه اینستاگرامی مرا دنبال میکنند در واقع من نسبت به هیچ هوادار فوتبال و دوستانم حس بدی ندارم اما درباره مهرداد نمیدانم شاید فکر کردم برخیها در فضای کریخوانی مانده باشند اما انسانیت حکم میکند که بگویم مهرداد میناوند بسیار خوشقلب و خیرخواه بود. در شرایطی که خودش مشکلات کمی نداشت از کمک به سایرین دریغ نمیکرد و این یک خصلت قابل تحسین در دنیای مادیگرایی امروز است.
در ویژهبرنامه فینال لیگ قهرمانان آسیا آخرین حضور مهرداد میناوند را در کنار شما و البته علی کریمی در یک برنامه تلویزیونی شاهد بودیم. آن روز هم کلی شوخی کردید، پشت فضای دوربین اتفاق جالبی افتاد که الان در ذهنتان باشد؟
قبل از برنامه که اتفاقاً علی کریمی هم در آن برنامه حضور داشت به مهرداد گفتم باهات شوخی بکنم یا نه؟ اولش گفت نه آقا دوباره کلی دردسر و گرفتاری نصیبم میشود من هم گفتم اوکی! بعد از گریم یا همان پودری که به صورت میزنند تا نور منعکس نشود ناگهان نظر مهرداد عوض شد و آمد گفت داداش در برنامه که من و شما باشیم و شوخی نکنیم که دیگر اسمش برنامه نیست شوخی کنیم و خنده ما اوج گرفت. منتها مهرداد را با روش جدیدی سورپرایز کردیم؛ مثلاً میگفتم تو اصلاً تکنیک نداشتی.
در جمع خصوصی مهرداد شما را خودیام صدا میزد، چرا؟
در واقع میگفت من و تو نداریم و من تو را اندازه خودم دوست دارم ضمن اینکه وقتی فقط خودمان دو نفر بودیم از واژه خدادادم یا حتی گاهی عسلم استفاده میکرد تا من به شوخی درباره عسلم با او شوخی کنم. ای وای دوباره یاد چیزهایی میافتم که به شدت آزارم میدهد اگر در زندگیام سه مصیبت بزرگ تجربه کرده باشم بدون شک این یکی از همانهاست.
متأسفانه چند روز بعد از درگذشت مهرداد، علی انصاریان را هم از دست دادیم.
در مورد علی همین را بگویم کسی که در هر شرایطی عاشق، خدمتگزار و پرستار مادرش باشد بدون هیچ شکی یک انسان کمنظیر، بزرگ و قابل احترام است. چیزی که درباره علی مدام ذهنم را درگیر کرده این است که مادر بزرگوارش این روزها چه حال و هوایی دارد و چه مصیبتی را تحمل میکند. خداوند به ایشان سلامتی و صبر بدهد.
سؤال پایانی ما درباره تیم شهر شماست؛ باشگاه پدیده تبدیل به باشگاه شهرخودرو شد و مشخص نیست چه آیندهای دارد.
درباره جزئیات داخلی چیزی به من مربوط نمیشود و چه بسا اطلاعات کاملی هم نداشته باشم ولی در حال حاضر استان خراسان رضوی و شهر مشهد فقط همین یک تیم را دارد. مسئولان استان، شهردار مشهد و رئیس هیئت فوتبال که عضو شورای شهر هم هست به فوتبال علاقهمند هستند حرفی که میزنند کاملاً درست است اینکه الان بیایند و به حل مشکلات مالی باشگاه کمک کنند این چه خروجی خواهد داشت. وقتی باشگاه کاملاً خصوصی است چرا باید مسئولان استان یا شهردار به شدت فوتبالی شهر و عضو شورای شهر یعنی رئیس هیئت فوتبال آقای اصولی پای کار بیایند. اگر تیم به صورت رسمی به استان واگذار شود مسلماً شهرداری مشهد، شورای شهر، تربیت بدنی و هیئت فوتبال تمام تلاششان را برای کمک به نماینده استان خراسان رضوی انجام میدهند. متأسفانه اوضاع باشگاه اصلاً مناسب نیست و نمیدانم مهدی رحمتی در شروع کار مربیگری چگونه میخواهد با این شرایط کنار بیاید چون بدون تعارف الان بازیکن اگر دستمزدش را نگیرد حتی اگر بخواهد تمرکزی برای بازی کردن نخواهد داشت البته من قبل از شروع لیگ درباره مشکلاتی که این روزها گریبان تیم را گرفته به رحمتی حرفهایی زدم که شاید در آن مقطع تصور کرد شایعه است اما وقتی در فصل نقل و انتقالات باشگاه به جای جذب بازیکن چند بازیکن مهم خود را میفروشد نشانههایی دارد.