شب گذشته الدحیل یکی از حساس ترین بازی های فصل را با گل تماشایی رامین رضاییان به نفع خود خاتمه داد. ستاره ایرانی تیم الدحیل در آخرین دقیقه از بازی با شوتی استادانه از روی ضربه ایستگاهی، دروازه الریان را گشود تا تیمش با هنرنمایی او برنده بازی شود. چند ساعت پس از این بازی، زمانی که رامین تازه از خواب بیدار شده بود، با وی تماس گرفتیم تا صحبت هایش درباره این گل تماشایی و این بازی خاطره انگیز را بشنویم؛ این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* صبح روزی که شب قبلش ستاره تیمت بودی، چه حسی در وجودت هستی؟
من کلا شب های بعد از بازی سخت میخوابم چون دویدن زیاد و خستگی زیاد، خواب را سخت میکند. اما به هر حال بازی سختی بود و الریان هم پارسال نایب قهرمان شده بود و امسال برای قهرمانی میجنگید. خوشحالم که توانستم در این چند بازی که تازه به تیمم اضافه شدم، عملکرد خوبی داشته باشم. روزهای اول که به تیمی جدید اضافه میشوی کلا سخت است و این سختی در تیم های مدعی بیشتر هم میشود؛ این که بتوانی با تیم جدید، کادرفنی جدید و بازیکنان جدید آداپته بشوی. اما من خوشحالم که خودم را به تیم تحمیل کنم و عملکرد نسبتا خوبی داشته باشم.
* در لیگ قهرمانان حذف غیرمنتظرهای داشتید و هزینه این حذف هم اخراج سرمربی بود. الان وضعیت دحیل چگونه است؟
سرمربی قبلی زحمت زیادی برای تیم کشید اما ما بدشانسی آوردیم؛ ادمیلسون، بن عطیه و کریم (بوضیاف که تیم ملی قطر را میچرخاند) مصدوم و ناآماده بودند. مسلما ۳-۴ بازیکن اصلی ما نبودند و مثلا جلوی پرسپولیس جونیور بعد از یک ماه مصدومیت آمده بود. اما به هر حال دحیل باید صعود میکرد و این بدشانسی فوتبال بود که به سراغمان آمد. سرمربی جدید ما سرمربی بزرگی است و دو فصل گذشته در ناتینگهام بود و در فرانسه همبازی زیدان بود، رزومه خیلی خوبی دارد اما الان در شرایط مسابقه وارد تیم الدحیل شده و هنوز کار دارد که ما بتوانیم دحیل واقعی را نشان دهیم. امیدوارم این روند زودتر طی شود و تیم شرایط کاملا صددرصد را نشان دهد.
* در این مدت هم در پست دفاع راست بازی کردی و هم هافبک راست. در نهایت مربی در کدام پست به تو بازی خواهد داد؟
نه من مدافع راست هستم چون با چهار دفاع بازی میکنیم، یک بازی کامل مقابل شارجه هافبک راست بودم و یک نیمه هم در یک بازی دیگر وینگ بک راست بودم. بازی قبلی مقابل السد من دفاع راست بودم اما روز بازی سرمربی به خاطر یک اتفاقاتی سیستم را عوض کرد و چند بازیکن را بیرون گذاشت و من مجبور شدم نیمه اول هافبک راست بازی کنم ولی بعد برگشتم به دفاع راست.
* ترجیح خودت چیست؟ دفاع یا هافبک؟
صددرصد دفاع راست اما بستگی به شرایط دارد. من عاشق بازی در پست دفاع راست هستم به خاطر قدرت روندگی و ارسال توپ. من با تمرینات زیاد ضرب توپک را تقویت میکنم و این در سبک فوتبال همیشه به من کمک میکند. تلاش میکنم با قدرت هوازی نفسم را بالا نگه دارم و عاشق دفاع راست هستم چون میتوانم پاس گل بدهم و این برایم خیلی لذت بخش است. مربیانی که با من کار کردهاند میدانند که هرجا بگذارند بازی میکنم اما عملکردم مطمئنا در پست دفاع راست بهتر است.
* به هر حال تو اولین بازیکن ایرانی هستی که با الدحیل قرارداد میبندی که این شاید این مزد تمرینات تو در قرنطینه باشد، به خصوص که تو از تیم کوچکی به الدحیل آمدی. خاطر ما هست که در قرنطینه، با مرتضی پورعلی گنجی پشت آن دیوار سفید تمرین میکردید.
علاقه ام به فوتبال است و در زندگی ام از بچگی فهمیدم که در زندگی هرچه میخواهم را با تلاش به دست بیاورم. من هم عاشق استراحت و بستنی خوردن و این که ناهار هرچه میخواهم بخورم هستم، اما الان ۵-۶ سال یعنی از زمانی که به پرسپولیس آمدم سبک زندگی ام را عوض کردم و از وقتی اروپا آمدم برنامه غذایی خاصی دارم و بازیکنان ملی پوش میتوانند شهادت بدهند. چون شما اگر تمرین زیاد کنی ولی زندگی حرفه ای نداشته باشی، نمیتوانی پالس مثبت بگیری. تمرین به نظرم کافی نیست و خواب، نوع غذا خوردن و... هم اهمیت دارد. من در کرونا خیلی بیشتر تمرین میکردم چون این را یاد گرفته ام که شانس اینطور نیست که استراحت کنیم و بگوییم خدایا به من شانس بده. شانس با زحمت و زندگی درست به دست میآید. من این را یاد گرفته ام و اگر تمرین میکنم منتی نیست و یاد گرفته ام اگر تمرین کنم و سختی بکشم به هدفم میرسم.
* اتفاقا دو هفته پیش هم که در ایران آمده بودی، تو را در مجموعه انقلاب دیدیم که مشغول اسپرینت و تمرین شدید بودی.
من قبل از این که مسابقات شروع شود چون مادرم کمرش را عمل کرده، به ایران آمدم.
من روی خانواده ام خیلی حساسم و باشگاه هم اجازه نمیداد بیایم اما خواهش کردم که بیایم ایران و نزدیک ۱۲ روز ایران بودم. حال مادرم الان خیلی بهتر است اما وضعیت خوبی نداشت اما من نسبت به باشگاهم تعهد داشتم و تمریناتم را پیگیری کردم. چون وقتی برمیگشتم باید بازی میکردیم. در مجموعه انقلاب مردم خیلی به من لطف داشتند و میخواستند عکس بگیرند اما وقتی میدیدند که در حال دویدن هستم شاید ناراحت هم میشدند. چون من دوی هوازی داشتم و تایمش طوری است که باید تند و کند شود و اگر وایمیستادم ضربان قلبم آرام میشد و تمرین از حالت خودش خارج میشد. الان از آن ها معذرت خواهی میکنم اما واقعا نمیشد. این سختی ها همیشه هست، شاید من به یک رفاهی رسیده ام اما یاد گرفته ام تا وقتی فوتبال بازی میکنم باید سختی بکشم، باید مثل یک جنگجو که برای انجام وظیفه خون میریزد، بجنگم و در زمین مبارزه کنم.
* جالب است که بعد از سومین فصلی که در قطر شروع کردی، هنوز اهداف ورزشی ات تغییر نکرده. در حالی که شاید به نظر خیلی از فوتبالیست ها حضور در فوتبال قطر و کسب درآمد و رفاه در زندگی، به معنای آخرین نقطه فوتبال باشد اما تو حتی هنوز حضور در تیم ملی هم برایت خیلی اهمیت دارد.
من زندگی ام سال به سال حرفه ای تر شده و این را به چشم دیده ام. سال پیش سختی های زندگی ام زیاد بود اما امسال این سختی ها را بیشتر هم خواهم کرد. به تیم بزرگی آمدم و توقعات از من خیلی بیشتر است، در این سال ها زندگی من بهتر شده و سختی اش هم بیشتر شده اما منتی هم نیست و مزدش را در زمین میگیرم و معامله ام با بالایی است. درباره تیم ملی خیلی بحث ها شده و میگویند رامین به خاطر بعضی مسائل نبوده اما اصلا اینطور نیست و خود فدراسیون فوتبال برای اردوی قبلی به من زنگ زدند و حتی میخواستند بلیت را اوکی کنند. به من گفتند در لیست ۳۲ نفره هستی اما روز آخر زنگ زدند و گفتند در لیست آخر سرمربی نیستی و من هم گفتم آرزوی بهترین ها را دارم و در نبودن ما اتفاقات دیگری نبوده است. من خیلی کامنت و مسیج گرفتم و خواستم بگویم که این نبودن من فنی است. من ۲۹ ساله هستم و وارد سی سالگی شده ام و در اوج فوتبالم هستم و اهداف خیلی بزرگی دارم و نمیخواهم از آن ها دست بکشم. کسی نمیتواند من را ناامید کند و قدم هایم بزرگ تر از قبل خواهد شد. قرار من با خودم این است که هیچ وقت ناامید نشوم و من این را از بزرگانی چون مهدی مهدوی کیا، علی کریمی و علی دایی یاد گرفتهام، چون مطمئنم سرمربی تیم ملی هم نگاهش به همه هست و طوری کار خواهد کرد که حتی اگر بازیکنی به تیم ملی دعوت نشود هم با احترام و شایستگی از کار او یاد کند.
* در تیم ملی ممکن است تست های مختلفی هم بشود یا سرمربی سلایق خاصی داشته باشد...
من صددرصد حق را به شما میدهم، یکی از پیشکسوتان معروف فوتبال ایران به من زنگ زده بود و گفتند که نکند آقای برانکو که کروات است پشت پرده به آقای اسکوچیچ گفته. اما من گفتم شخصیتی که از آقای برانکو دیدم، اصلا اینطور نیست و من هم همیشه بعد از جدایی از پرسپولیس خوبی او را گفته ام. من یاد گرفته ام به مربی هایم احترام بگذارم. چه بعد از چک آقای مرفاوی که آن اتفاقات رخ داد و دستش را بوسیدم. حتی وقتی سو تفاهمی هم رخ داده من احترام گذاشتم و امیدوارم فرکانسی هم در پشت پرده نباشد. آقای اسکوچیچ با خیلی از بازیکنان در ارتباط بودند اما من هیچ وقت این افتخار را نداشتم که باوجود ۵۰ بازی ملی، این ارتباط را داشته باشم. البته در لیست اولیه بودیم و اصلا بودن در تیم ملی افتخار است و نبودن هم باعث نمیشود آرزوی موفقیت نکنیم. من فقط یه خواهشی دارم از سرمربی تیم ملی، همه مربیان دوست دارند تیمشان نتیجه بگیرد، خواهش دارم از دید فوتبالی همه چیز را نگاه کنند و مطمئنا هم اینطور خواهد بود.
من رامین همیشه گفته ام که باید خودم را با سرمربی آداپته کنم و اگر دفاع میخواهد دفاع کنم و حمله میخواهد حمله کنم. ممکن است در بازی و تمرین باشم و بگوید رامین در تیپ خواسته من نیست و من دوست دارم و ته قلبم همیشه میگویم که شاید اگر بازیکن با مربی کار کند، نظر مربی برگردد، مثل صحبت های در طول بازی و... . شاید بشود با عملکرد نظر مربی تغییر کند، من دیده ام که بازیکنان به تیمی میروند اما در فکر سرمربی نیستند و انقدر زحمت میکشند و میشوند بهترین بازیکن مربی و مربی از او به عنوان جنگجو یاد میکند. در آخر میخواهم همه به یک چشم دیده شوند، اگر من باشم مثل همیشه سعی میکنم بهترین باشم و اگر نباشم آرزوی موفقیت خواهم داشت. اقای کیروش یک حرف خوبی می زد میگفت ما یک روز هستیم یک روز نیستیم باید یاد بگیریم پیراهن تیم ملی آنقدر مقدس است، انقدر مردم ایران بی نظیر هستند که هر کس میآید باید ارزش این پیراهن را بداند و واقعا هم همین است. من شش سال این افتخار را داشتم که در تیم ملی بودم و الان هم سعی میکنم همیشه بهترین عملکرد را داشته باشم و بقیه را می سپارم دست خدا. میخواستم فقط همین را بگویم که سر اردوی اول همه چیز فوتبالی بوده و هیچ حاشیه ای پیش نیامده چون این سوال از من خیلی شده و خواستم شفاف سازی کنم.
* گلت را در شرایطی به ثمر رساندی که شجاع خلیل زاده هم در ورزشگاه حضور داشت.
نه باهم به ورزشگاه نرفتیم. تیم الریان تماشاچی زیادی دارد و برای تیم ما هم تماشاگران خوبی به ورزشگاه آمده بودند و برخی میگویند لیگ قطر چندان لیگ خوبی نیست اما شما رزومه ی تیم الدحیل و السد را میدانید و درست است که من الشحانیه بودم و آن جا سختی زیادی کشیدم اما الان در الدحیل روزی دو نوبت تمرین داریم و تمرینات خیلی پرفشاری داریم و مربی ما از انگلیس آمده است و خودتان میدانید تمرینات انگلیسی ها چگونه است؛ فوق العاده سخت و حرفهای. من هم سعی میکنم بهترین عملکرد را داشته باشم و این تیم خیلی بهتر از اینها میشود و کار تیم ورک ما خوب است و اگر خطایی رخ میدهد هیچکس برای ضربه ایستگاهی پشت توپ نمیرود و مربیان و بازیکنان به من ایمان و اعتماد دارند و من هم سعی میکنم به این اعتماد جواب مثبت دهم و به این موضوع افتخار میکنم. در تیم های بزرگکاشته زدن سخت است و من خیلی خوشحالم که به این شرایط رسیدهام و این چیزی جز خواست خدا نبوده است و دعای مردم ایران.
* این گلت خیلی شبیه به گلی بود که با پیراهن پرسپولیس به پدیده زدی.
بله و یک گلی شبیه این گل را به الشارجه هم زده ام و الان میخواهم پست بگذارم و این گل را تقدیم کنم به تمام سرخدلان و تمام عاشقان قرمز که در این روزهای سخت دنیا حالشان زیاد خوب نیست. فوتبال حرفهای است و تنها چیزی که میماند پرسپولیس است و من تمام این اسمی که دارم مدیون پرسپولیس و هواداران بیشمارش هستم و در این روزها که خیلی حال فوتبالیشان خوب نیست فقط میتوانم این گلم را تقدیم آنها کنم.