منظور از سنگین بودن قرآن چیست؟إِنَّا سنُلْقِى عَلَیْک قَوْلاً ثَقِیلاً.(مزمل/آیه 5)
(ثقل ) - سنگینى - کیفیت خاصى براى جسم است ، و خاصیت آن این است که حمل چنین جسمى و جابجا کردن آن دشوار است ، و چه بسا همین کلمه در غیر جسم ، مثلا در امور معنوى هم به عنوان استعاره استعمال مى شود، مثلا مى گویند درس امروز سنگین بود، یعنى تحمل آن براى فهم و درک شاگردان دشوار بود و یا مى گویند سخنرانى امروز که همه اش نظریه هاى علمى دقیق بود براى عوام سنگین بود، که در این گونه تعبیرها کلمه سنگین در غیر جسم به کار رفته ، در امور معنوى که درک آن دشوار است و یا حقایقى در بر دارد که رسیدن به آن سخت است ، و یا فرمانهایى را متضمن است که امتثال آن و مداومت بر انجام آن دشوار است .قرآن کریم که کلام الهى است به هر دو اعتبار ثقیل است ، اما از حیث فهم معنایش ثقیل است براى اینکه کلامى الهى است که پیامبر آن را از ساحت عظمت و کبریایى گرفته ، و معلوم است چنین کلامى را نمى فهمد مگر نفوس طاهر از هر پلیدى ، نفوسى که از هر سببى قطع امید کرده و تنها به خداى سبحان که مسبب الاسباب است دل بسته ، کلامى است الهى و کتابى است عزیز، که ظاهر و باطنى دارد، تنزیل و تاویلى دارد، تبیان براى هر چیز است ، و سنگینى آن از حال و وضع رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مشهود بود، همه مى دیدند که در هنگام گرفتن آن دچار برحاء - حالتى شبیه بیهوشى - مى شد، و این معنا در روایات بسیار زیاد آمده .
و اما از حیث تحقق بخشیدن به حقایق معارفش ، و ساده تر بگویم توحید و معارف اعتقادى و اخلاقیش را در خود پیاده کردن ، آنقدر سنگین است که در بیان سنگینیش کافى است آیات زیرا را بخوانیم که مى فرماید: (لو انزلنا هذا القران على جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه اللّه و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون و و لو ان قرانا سیرت به الجبال او قطعت به الارض او کلم به الموتى ) که در اولى مى فرماید کوه تحمل آن را ندارد که قرآن بر او نازل شود، و اگر بر کوه نازل مى شد کوه خاشع و از ترس خدا پاره پاره مى شد، و در دومى از این معنا خبر داده که با این قرآن مى توان کوهها را به حرکت در آورد، و زمین را پاره پاره کرد، و با مردگان سخن گفت .
قرآن کریم نه تنها به آن دو اعتبار سنگین است ، بلکه به اعتبار پیاده کردنش در جامعه و دعوت مردم به اینکه مراسم دین حنیف را بپا دارند، و خلاصه برترى دادن این دین حنیف بر سایر ادیان نیز سنگین است ، شاهد سنگینیش مصائب و ناملایماتى است که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در راه خدا تحمل کرد، و آزارهایى است که براى خدا چشید، که آیات قرآن هم پاره اى از انواع ایذاءها و استهزاءها و خطاکاریهایى که آن جناب از مشرکین و کفار و منافقین و بیماردلان دید حکایت کرده است .
پس اینکه مى فرماید: (انا سنلقى علیک قولا ثقیلا) منظور از(قول ثقیل) همین قرآن عظیم است ، به دلیل اینکه این آیات را که در اول بعثت نازل شده براى هر کس بخوانى همین به ذهنش مى رسد، مفسرین هم قول ثقیل را به قرآن تفسیر کرده اند.
مفسرین در اینکه سنگینى قرآن چه معنا دارد، اقوالى دیگر دارند.
یکى اینکه : قرآن عظیم الشان و متین و مستدل است ، همچنان که خود ما مى گوییم : این کلام وزین و سنگین است ، یعنى در موقع خود واقع شده است .
یکى دیگر اینکه : قرآن در میزان روز قیامت سنگین است ، حال یا حقیقتا سنگین است و یا مجازات و به این عنایت که ثوابى که در برابر قرآن به اشخاص مى دهند بسیار و مهم است .
یکى دیگر اینکه : قرآن بر کفار و منافقین سنگین است ، براى اینکه هم اعجاز دارد که نه مى توانند مثلش را بیاورند و نه مى توانند قبولش کنند، و هم اینکه مشتمل بر تهدید علیه ایشان است .
یکى دیگر اینکه : سنگینى قرآن کنایه است از بقاى آن در طول روزگار، چون یکى از خصوصیات هر چیز سنگین ، این است که در جاى خود ثابت بماند.
و بعضى دیگر وجوهى دیگر گفته اند که هر چند هر کدام در جاى خود صحیح و بى عیب است ، و لیکن وجهى که ما آوردیم چیزى است که از ظاهر آیه به ذهن مى آید.
منبع:
تفسیر المیزان ج20 ص96تا99