علاوه بر نمازهای واجب، نمازهای مستحب بسیاری نیز وجود دارد، که از جمله آنها؛ دو رکعت نماز عادی است که به هر منظور خیری میتوان آنرا خواند؛ از جمله شکر و سپاس از درگاه خداوند.
با این وجود، نماز شکری با چارچوبی انحصاری نیز از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
زمانی که خداوند نعمتى به تو داد دو رکعت نماز بگزار؛ در رکعت اول سوره حمد و «قُلْ هُوَ الله أَحَد» را بخوان و در رکعت دوم نیز ابتدا سوره حمد، سپس سوره «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُون» را قرائت کن. در رکوع و سجده رکعت اول بگو: «الْحَمْدُ للهِ شُکْراً شُکْراً وَ حَمْداً» و در رکعت دوم در رکوع و سجده بگو: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِی اسْتَجَابَ دُعَائِی وَ أَعْطَانِی مَسْأَلَتِی»(یعنی: سپاس خدایى را که دعاى مرا مستجاب و حاجتم را بر آورده کرد).[1]
در برخی از منابع نیز چنین آمده است: دعای «الحمد لله شکرا شکرا لله و حمدا» را در رکوع و سجده هر دو رکعت و دعای «الحمد لله الذی قضا حاجتی و أعطانی مسألتی» را پس از اتمام نماز بخواند.[2]
همچنین سفارش شده است که پس از نماز شکر، دعای امام سجاد(ع) که در صحیفه سجادیه آمده،[3] خوانده شود.[4]
در پایان باید به دو نکته توجه شود:
1. برخی معتقدند که این روایت در بیان ذکر و نوع خاصی از نماز، اعتبار دارد و مشروع و صحیح است؛ و گرنه خواندن این نوع و شکل از نماز بدون دلیل شرعی (و در مقامی غیر از شکرگزاری) صحیح و مشروع نیست.[5]
2. علاوه بر این نماز که در منابع شیعی نقل شده؛ اهل سنت نیز نمازی را از پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند که حضرتشان پس از فتح مکه و به شکرانه آن پیروزی، چهار نماز دو رکعتی به عنوان نماز شکر خواند.[6] برخی از اصحاب نیز به تقلید از ایشان، پس از فتوحات خود این نماز را میخواندند.[7]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 481، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 532، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
[2]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، المقنعة، ص 225، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[3]. علی بن الحسین(ع)، الصحیفة السجادیة، دعای 37، ص 162، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش.
[4]. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 164، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1418ق.
[5]. محقق حلّی، نجم الدین جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج 2، ص 22، قم، مؤسسه سید الشهداء، چاپ اول، 1407ق.
[6]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 324، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[7]. سلمی، محمد بن صامل، قصَّاص، عبدالرحمن بن جمیل و...، صَحِیحُ الأثَر و جَمَیلُ العبر من سیرة خیر البشر(ص)، ج 1، ص 254، جده، مکتبة روائع المملکة، چاپ اول، 1431ق.