درخلافت امام علی چه چیزی در اولویت بود؟

نقش مدیران جامعه در هدایت و سعادت مردم، بر کسی پوشیده نیست و تاثیر آنها در اصلاح و افساد جامعه به حدی بالاست که پیامبر (ص) فرموده:

دو گروه از امت من اگر فاسد شوند امت من نیز فاسد می گردد و اگر به اصلاح گرایش یابند، امت نیز صالح خواهد شد، دانشمندان و مدیران(1)

 

مسئول اسلامی خود را مکلف می داند برای تحقق سعادت جامعه تلاش کند و با دقت و مراقبت خاص، اصول و موازین را رعایت نماید علی (ع) چنین دیدگاهی داشت. او به مردم می گوید:

ای مردم! من حقی بر شما دارم و شما نیز حقی بر من دارید حق شما بر من خیرخواهی درباره شماست(2)

نصیحت یا خیرخواهی در ادبیات سیاسی امیرالمومنین (ع) یک مفهوم اخلاقی محض نیست. بلکه وجه انسانی و الهی حکومت و سیاست اسلامی است که بدون آن حاکم و سیاستمدار اسلامی مفهومی نخواهد داشت، بنابراین خیرخواهی زمامدار وقتی تحقق خواهد یافت که مردم جامعه شخصیت او تلقی شوند، در نتیجه زمامدار، خوشی و ناخوشی مردم را در درون خود احساس نماید. این خیرخواهی ناشی از ارزش و کرامتی است که انسان در مکتب اسلام دارد و در مطالعه تطبیقی اسلام یکی از مهمترین محورهای حرمت انسان از دیدگاه اسلام است.

امیرالمومنین (ع) با درک و ایمان عمیقی که به اسلام دارد به حفظ حرمت انسان اهتمام می ورزد و در حالی که در کانون مدیریت جهان اسلام قرار دارد این احساس و دریافت را در نامه ای به عثمان بن حنیف نوشته است:

آیا به این قناعت کنم که به من «امیرالمومنین» گفته شود ولی در ناگواری های روزگار با آنان شرکت نورزم و در سختی های زندگی الگوی آنان و پیشاپیش آنان نباشم(3).

یاد مردم برای علی (ع) یک شعار نبود، بلکه یک واقعیت در میدان عمل بود که او را از صرف طعام لذیذ باز می داشت، چرا که شاید افرادی در حوزه ی مدیریت او باشند که ازدسترسی به آن غذا محرومند.

در نامه به عثمان بن حنیف می گوید:

من اگر می خواستم، می توانستم از عسل مصفی و مغز گندم و بافته ای ابریشم برای خود خوراک و لباس تهیه کنم، اما هیهات که هوی و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادار سازد تا طعام های لذیذ را برگزینم، در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که امید به دست آوردن یک قرص نان هم نداشته باشد.(4).

 

 

پی نوشت:

 

(1)میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ماده ی «صلح».

(2) نهج البلاغه صبحی الصالح، ص 79، خطبه ی 34. «ایها الناس، ان لی علیکم حقا و لکم علی حق: فاما حقکم علی فالنصیحه لکم...».

(3) نهج البلاغه صبحی الصالح، نامه ی 45، ص 418. «ااقنع من نفسی بان یقال: هذا امیرالمومنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر، او اکون اسوه لهم فی جشوبه العیش!».

 (4)نهج البلاغه ی صبحی الصالح، نامه ی 45. «و لو شئت لا هتدیت الطریق، الی مصفی هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز و لکن هیهات ان یغلبنی هوای و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمه- و لعل بالحجاز ا الیمامه من لا طمع له فی القرص.».

*کتاب اولویت ها و حساسیت ها در مدیریت امام علی علیه السلام