در دنیای امروزی، داشتن باورصحیح ، اعتقاد راسخ و هدف مشخص رمز موفقیت یک انسان است. اگر شخصی به دنبال رشد و پیشرفت در جامعه است باید با ایمانی قوی به هدف خود، برای رسیدن به آن تلاش کند. در زندگی یک شخص مسلمان نیز آن چه به زندگی او جهت می دهد و محور ارزشگذاری برای اندیشهها و عملکردهایش شمرده میشود، ایمان و باور قلبی اوست که سعادت حقیقی یک انسان در گرو همان است؛ بنابراین اگر عملی از ایمان به خدا سرچشمه نگیرد، گرچه کرداری نیکو باشد و منافع بسیاری در دنیا برای خودش یا دیگران داشته باشد، ثمره اُخروی برای شخص نخواهد داشت.
خداوند در قرآن با تمثیلی زیبا جایگاه ایمان را مشخص کرده و میفرمایند: «وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابِ بِقِیعَةٍ یحَْسَبُهُ الظَّمَْانُ مَاءً حَتىَّ إِذَا جَاءَهُ لَمْ یجَِدْهُ شَیًْا...؛ [۱] کسانى که کافر شدند[و ایمان را زیر پا گذاشتند]، اعمالشان همچون سرابى در یک کویر است که انسان تشنه از دور آن را آب مى پندارد امّا هنگامى که به سراغ آن مى آید چیزى نمى یابد.»
انسان مؤمن برای رسیدن به قلههای معرفت و بهرهمندی کامل از نعمات دنیوی و اُخروی نیازمند خصلتهایی است که اگر محقق شود آیندهای روشن در انتظار اوست. امام جواد علیهالسلام در ضمن روایتی با بیان این ویژگیها، به نوعی نقشه راه را در اختیار مؤمنین قرار داده و راه رسیدن به هدف را هموار کردهاند.
ایشان فرمودند: «اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛ [۲] مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق الهی و واعظ درونی و قبول و پذیرش سخن از کسی که او را نصیحت میکند.»
اکنون به توضیح مختصری نسبت به این سه مورد میپردازیم
توفیق الهی
هموار شدن راه و آسان شدن مسیر از طرف خداوند، همان توفیق است که تک تک مؤمنان به آن نیازمندند. اگر توفیق الهی شامل حال بندگان شود گرایش قلبی آنان به سمت امور خداپسند، آسانتر شده و اسباب و علل حرکت در مسیر بندگی برایش فراهمتر میگردد. در این صورت است که او بهتر معارف را درک کرده و راحتتر عمل میکند؛ بزرگترین مشکل یک عده این است که خود را همه کاره میدانند در حالی که این خداوند است که با عنایت خود گرهها را باز کرده و توفیق عمل را به مؤمنان عطا میکنند.
واعظ درونی
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله میفرمایند: «اِذَا اَرَادَ اللهُ بَعبدٍ خَیراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِن قَلبِهِ؛ [۳] هنگامی که خداوند اراده کند به بندهاش خیری برساند، برای او واعظ درونی قرار میدهد.» طی کردن راه پر پیچ و خم عرفان و بندگی بدون داشتن یک واعظ درونی تقریبا امری ناممکن و محال است. لذا در حدیثی امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ مِن نَفسِهِ وَاعِظاً، فَإِنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنِیَ عَنهُ شیئاً؛ [۴] کسی که واعظی درونی نداشته باشد، موعظههای مردم به او سودی نمیرساند.»
وجدان پاک به همراه عقل و قلب سلیم بهترین واعظان درونی انسانها هستند که همانند یک چراغ راه را نمایان میکنند و اگر بشر آن ها را آلوده نکند سعادت دنیوی و اُخروی را برای صاحبانشان به ارمغان میآورند. اگر در جامعه امروزی به این کلام زیبا و ظریف امام جواد علیهالسلام توجه شود، فساد و بی بندوباری، مشکلات خانوادگی، درگیریهای اعتقادی و... به پایین ترین درجه خود میرسد. زیرا علت اصلی این ناهنجاریها غفلت و بها ندادن به تذکرات واعظ درونی است.
نصیحت پذیری
عمر انسان محدود و تجربه کردن همه چیز در این مدت کوتاه امری ناممکن است. بنابراین بهرهمندی از نصایح و تجارب دیگران، بهترین طریق برای استفاده بهتر از فرصت کوتاه عمر و دستیابی بیشتر به خیرات و برکات زندگی است. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در این باره میفرمایند: هر کس نصیحت پذیر باشد از رسوایی در امان خواهد بود.[۵]
اگر نگاه انسان به مقوله نصیحت همان معنای خیرخواهی باشد، زندگی رنگ و بوی تازهای به خود میگیرد زیرا در سایه آن مشکلات فردی و اجتماعی جامعه آزادانه مطرح شده و برای حل آن ها چاره جویی خواهد شد. بنابراین روحیه پند پذیری و نصیحت پذیری یک مؤمن باید تقویت شود تا رشد و تعالی در جامعه محقق شود.
نویسنده: سید محمدجواد سایبان
پی نوشت:
[۱] سوره نور، آیه۳۹
[۲] بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸
[۳] مرآه العقول، ج۹، ص۴۱۲
[۴] تحف العقول،ص۲۹۴
[۵] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۲۵