آبادان ۱۱۶۰ ساخته مهرداد خوشبخت سومین فیلم روز سوم جشنواره فیلم فجر بود که برای اهالی رسانه اکران شد. داستان در بستر دوران دفاع مقدس و در آبادان شکل می گیرد. رادیو نفت آبادان و تلاشش برای روحیه دادن به مردم در دوران سقوط خرمشهر و حصر آبادان سوژه اصلی این فیلم بی ستاره است. بی ستاره از آن جهت که بازیگران این فیلم از چهره های شناخته شده سینمایی نیستند و این موضوع اگر بازیگران، بازی درخور و شایسته ای ارائه میدادند می توانست یک نقطه قوت باشد.
اخبار فرهنگ و هنر- علیرضا کمالی مدیر این رادیو است و ویدا جوان نقش همسر او را ایفا می کند. آبادان زیر تیربار و گلوله است و چند جوان می خواهند با روشن نگه داشتن چراغ ارتباط با مردم از طریق امواج رادیو، کورسوی امیدی به مردمی دهند که مجبور به ترک خانه هایشان شدندو با کوکتل مولوتف از حریمشان دفاع می کنند.
بازی حسن معجونی در نقش موسیو که پیش از انقلاب در این رادیو فعالیت می کرده ، بازی قابل قبولی بود. موسیو در کنار این جوانان به آنها کمک می کند تا بتوانند همچنان ارتباطشان را با مردم حفظ کنند و دختری که با وجود شرایط اضطرار می خواهد دوشادوش مردان ، برای رسیدن به این هدف تلاش کند و از خاک پر کردن فرغون و رساندن آن به هم سنگرانش در رادیو تا یاد گرفتن دستگاههای صدابرداری و تنظیم خبر را انجام می دهد و از هیچ کاری ابایی ندارد.
پسر جوان تندرویی که موسیو را بخاطر کرواتی بودن طرد می کند و عقاید خشکی دارد و مدیری که با میانه روی سعی در هماهنگ کردن گروهش دارد و دغدغه شهرش بر دلتنگی اش برای نامزدش ارجحیت دارد.
این جمع نشان دهنده این است که برای دفاع از خاک، خانه و وطن مرد و زن و مسلمان و غیر مسلمان تفاوتی ندارد و وقتی حرف نفوذ دشمن و دست درازی اش به میان بیاید ، همه برای دفاع تمام قد حاضرند.
موسیو کسی است که به خاطر شرایط اضطرار، از هر چه که دارد برای هم شهریانش دریغ نمی کند، کرواتش را باز می کند و روی زخم همشهریش می گذارد، مشروبش را داخل موتور برق می ریزد تا سوخت داشته باشد و رادیو به فعالیتش ادامه دهد. این فرد نشان دهنده تعصب و غیرتی است که همه ایرانیان رو کشور خود دارند و با هر عقیده و نظری، همچنان، در یک موضوع اختلاف ندارند، آن هم دفاع از حریم است.
در ادامه فیلم، حضور پسر جوان تندروی مذهبی در کنار موسیو و عبادت آنها هرکدام به شکل دین و مسلک خودشان،نشان می دهد که جوان مذهبی هم به این بینش رسیده که در حال حاضر تفاوت عقیده و نگرش اهمیتی ندارد.
در ابتدای فیلم و فلش بک به چند روز گذشته، شاهد یک ریتم تند هستیم، کات های به موقع و عکس العمل های سریع بازیگران که برای فیلمی در چنین ژانری یک اتفاق مطلوب است و مخاطب را جذب می کند. اما از میانه داستان و به محض بازگشت به حال، فیلم از ریتم می افتد. در چنین مواقعی، کارگردان هوشمند، به جای ریتم، بازی عمیق و تأثیر گذار بازیگرانش را جایگزین می کند تا یک باره این ریتم آهسته در ذوق مخاطب نزد اما به دلیل آنکه از همان، ابتدا مخاطب، رابطه محکمی با بازی بازیگران و ارتباط حسی و عاطفی شان برقرار نکرده است، پس عمق دادن به این رابطه در میانه های فیلم، سخت می شود.
توجه به نکات ریز و دقیق برای باورپذیر شدن اینکه فیلم در بستر سال های دهه 50 شکل گرفته،کمک زیادی کرده تا مخاطب همراه فیلم شود و داستان آن را دنبال کند.
آبادان 1160 روایت روزهایی است که برای نسل حاضر، مانند خاطره بازی از دوران ماقبل تاریخ است.ارتباط برای نسل جدید، همیشه و همه جا در دسترس است وحتی شاید باورشان نشود که در دوره ای از زمان که خیلی دور نیست، رادیو تنها وسیله اطلاع رسانی بوده و ارتباط گرفتن با هم شهری به اندازه ارتباط گرفتن با آن سوی دنیا سخت بوده است. این نسل با دیدن واقعیاتی که در ابتدای جنگ وجود داشت، متوجه می شود که دفاع مقدس فقط خط مقدم و تیر و تفنگ نبوده است. ما شهیدانی را تقدیم کردیم که دغدغه امید و انگیزه مردم را داشتند و در دورانی که تلفن ، یک ابزار ارتباطی عمومی نبود و زیر رگبار گلوله، این رادیوست که مردم را از احوال جنگ باخبر می کند و خاموش شدن و ساکت ماندن این صدای بحران یعنی، از دست رفتن شهر ودیار و عمق گرفتن فاجعه.
در قسمتی از فیلم به کودتای 28 مرداد 1332 اشاره می شود و صدای شاهد هم پخش می شود، الهام گرفتن از رمز این کودتا برای آنکه مدیر، همسرش را در تهران از حال خودش مطلع کند یکی از بخش هایی است که توانسته به درام شدن فیلم کمک کند.استفاده از مستندات، فیلمبرداری اثر به شیوه نماهای باز و دوربین روی دست کمک زیادی به جلوه بصری فیلم داشته است.
تلاش این گروه چند نفره برای اطلاع رسانی به مردم که به انجام موفق عملیات ذوالفقاریه منجر می شد، سوژه جذابی است و می توانست نمایشی خوب از فداکاری و رشادت مردم در بحبوحه دفاع مقدس باشد اما پرداخت های ضعیف،به خصوص در صحنه شهادت این گروه که می توانست بیشتر از هر بخش فیلم، تأثیر گذار باشد و به نوعی نقطه اوج داستان بود، موجب شد تا رضایت از این فیلم در حد نسبی باقی بماند و بیشتر نشود. به طوری که می شد برای شهادت تک تک اعضای این گروه، با یک مقدمه چینی، بیننده را همراه کرد.کاری که در اثرهایی نظیر تنگه ابو قریب و یا روز سوم انجام شد.
آبادان 1160، نمادی از همه قهرمانانی است که در دوران دفاع مقدس با همه نیرو و مهارت خود داوطلب شدند و سینه سپر کردند تا ایران، ایران بماند و ذره ای از خاکش به تاراج نرود. ثبت کردن چنین لحظاتی چه به صورت صوتی و چه به صورت تصویری، به اندازه دفاع از ایران اهمیت داشت تا تلاش برای بقا و حفظ قدمت ایران به جهانیان نمایش داده شود و نسل های آینده نیز فراموش نکنند: ما برای آنکه ایران، خانه خوبان شود، خون دلها خورده ایم!