سقوط هواپیمای لاکچری تبریزی/شکست فاجعه بار «ما همه باهم هستیم»

خیلی از مخاطبان سینمای ایران هنوز هم کمال تبریزی را بیش از هر فیلم دیگری با فیلم «مارمولک» می‌شناسند و این در حالی است که تبریزی بعد از «مارمولک» ۱۰ فیلم دیگر ساخته و به نظر می‌رسد در این سال‌ها نتوانسته به محبوبیت و یا لااقل شهرت آن فیلم برسد؛ کارگردانی که حالا فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» به تهیه‌کنندگی رضا میرکریمی را روی پرده دارد و سیر نزولی فروش آن از اتفاقات غیرمنتظره اکران ۹۸ تا به اینجا محسوب می‌شود.

«ماه همه با هم هستیم» به اتفاق «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار و «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی در اکران عید فطر که بعد از عید نوروز جزو طلایی‌ترین فصل‌های اکران است، به نمایش درآمدند و فیلم کمال تبریزی در روزهای ابتدایی به دلیل حضور پرتعداد بازیگران و کمدین‌های چهره و همچنین تعداد سالن‌های زیاد، توانست در گیشه از فیلم‌های دیگر سبقت بگیرد؛ فیلمی که از همان زمان ساخت عنوان می‌شد یک فیلم کمدی است و حضور کمدین‌های مختلف نیز همین گواه را می‌دادند اما حالا ۲ هفته‌ای می‌شود که فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به عنوان یک درام تلخ با ۱۱۷ سالن در مقابل ۱۳۱ سالن «ماه همه با هم هستیم» در فروش توانسته از این فیلم پیشی بگیرد و صدرنشین گیشه‌ها شود. «شبی که ماه کامل شد» در حالی توانسته در گیشه موفق باشد که به نسبت «ماه همه با همه هستیم» تنها ۲ چهره سینمایی مطرح دارد و اتفاقاً کمتر از «ما همه با هم هستیم» برای ساختش هزینه شده است.

جالب‌تر اینکه در فروش هفتگی، اوضاع «ما همه با هم هستیم» عجیب‌تر است و این فیلم پس از دو فیلم رقیب فعلاً در رتبه سوم جدول فروش قرار دارد و با ادامه این روند دور از ذهن نیست که در مجموع فروش هم جای خود را با فیلم تحسین‌شده نیما جاویدی عوض کند!

معادلات «ما همه با هم هستیم» زمانی جذاب‌تر می‌شود که بدانیم این فیلم پر خرج و پر زرق و برق، با سیر فروشی که دارد بعید است بتواند هزینه‌های اولیه تولید خود را با این فروش دربیاورد و از این منظر می‌توان این را یکی از شکست‌خورده‌ترین فیلم‌ها در گیشه قلمداد کرد. در حالی که از شمایل فیلم می‌توان دریافت که کمال تبریزی همه امکانات را برای ساخت یک فیلم خوب در اختیار داشته است.

بالاخره چقدر خرج «ما همه با هم هستیم» شده است؟

ابهامات درباره شرایط اقتصادی فیلم زمانی بیشتر می‌شود که رضا میرکریمی و کمال تبریزی به‌عنوان صاحبان فیلم و برخلاف بسیاری از پروژه‌های خبرساز دیگر، تاکنون رقم کلی بودجه‌ای که برای ساخت این فیلم صرف شده را اعلام نکرده‌اند و در مقابل حتی از میزان پرداختی‌ها به بازیگران دفاع هم کرده‌اند به طوری که تبریزی در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا عنوان کرد: «جلسه‌ای در خانه سینما با حضور مدیرعامل و برخی تهیه کنندگان برگزار شد و از ما پرسیدند که چرا قیمت دستمزدهای بازیگران فیلم شما اینقدر بالاست و رقم دستمزدها را شما تغییر داده‌اید و … در ادامه جلسه همانجا ما یک شرطی را مطرح کردیم و گفتیم آماده‌ایم راجع به دستمزدها صحبت کنیم اما این کار نباید اولین و آخرین بازجویی باشد و بعد از ما به سراغ دیگران هم بروید. به ما قول دادند که این کار را انجام خواهند داد ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد! و اولین و آخرین جلسه‌ای بود که در خانه سینما تشکیل شد. گرچه در همان جلسه مشخص شد که مبالغ پرداختی به بازیگران تفاوت چندانی با پرداخت‌های قبل و بعد پروژه‌های دیگر به آنان نداشته است.»

نکته قابل تأمل اینکه حتی به شرط پذیرش این روایت درباره رقم پرداختی به هر یک از بازیگران مطرح حاضر در این پروژه، بازهم نمی‌توان کتمان کرد که مجموع رقم پرداختی به همه آن‌ها، برای یک فیلم سینمایی، حتماً رقمی قابل توجه بوده و این گزاره‌ای قابل کتمان نیست.

«ما همه با هم هستیم» داستانی طول و دراز دارد به طوری که از همان زمان ساخت زمزمه‌های استفاده از پول‌های مشکوک در فرآیند آن در محافل رسانه‌ای بالا گرفت، چراکه سرمایه‌گذاری این فیلم را سجاد علیجانی به عهده داشت؛ سرمایه‌گذار جوان و تا آن زمان گمنامی که به یکباره وارد سینما علاوه‌بر سرمایه‌گذاری در چند پروژه حتی توانست تا مرحله اسپانسری مهمترین رویدادهای سینمایی کشور نیز خود را بالا بکشد؛ آن هم با چراغ خاموش!

زمزمه‌های استفاده از پول‌های مشکوک در فرآیند تولید «ما همه با هم هستیم» تا جایی بالا گرفت که رضا میرکریمی بخشی از زمان نشست فیلم تازه خود در مقام کارگردان یعنی «قصر شیرین» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را به «ما همه با هم هستیم» اختصاص داد و درباره این پروژه میلیاردی عنوان کرد: «من یک سال است درباره فضاسازی‌هایی که برای «ما همه با هم هستیم» صورت گرفته، سکوت کرده‌ام. قصه اصلاً این نیست که منابع فیلم از کجا تهیه شده بلکه قصه این است که جریانی که چندین سال است سینمای ایران را با فیلم‌های سخیف در اختیار خود گرفته، به محض اینکه از ورود افراد تازه به چرخه تولید و اکران احساس خطر می‌کنند شروع به فضاسازی و گفتن صحبت‌هایی درباره استفاده از پول‌های کثیف در آثار دیگر می‌کنند. «ما همه با هم هستیم» هنوز اکران نشده اما بعد از اکران متوجه می‌شوید که چه کمدی متفاوتی است و ما هم پولی خارج از عرف به کسی نداده‌ایم. این را هم باید بگویم که همان‌هایی از حضور ما احساس خطر می‌کنند که خودشان پول کثیف استفاده می‌کنند.»

حالا و پس از رونمایی از فیلم در اکران عمومی به‌صراحت می‌توان گفت برخلاف گفته‌های میرکریمی، «ما همه با هم هستیم» دقیقاً مختصات یک فیلم میلیاردی عظیم و به تعبیری گران را دارد و به سختی می‌توان باور کرد که همه پرداخت‌ها در آن «مطابق عرف» بوده است؛ فیلمی که به گواه ویترین، خوب برایش خرج شده، تبلیغات و بیلبورد ویژه برای اکران داشته، خوب توانسته جنجال‌های اولیه رسانه‌ها را به نفع خود به کار بگیرد و البته مهمتر از همه خوب توانسته مخاطب خود را «فریب» دهد!

اما باید دید تفاوتی که رضا میرکریمی درباره آن صحبت می‌کرده از چه منظری است؟

ما همه با هم نیستیم!

«ما همه با هم هستیم» ویترینی از بازیگران و کمدین‌های مطرح سینمای ایران را دارد، افرادی که هر کدام از آن‌ها می‌توانند به عنوان یک بازیگر اصلی بار یک فیلم را به دوش بکشند و هرکدام از آن‌ها در این سال‌ها اتفاقاً کمدی‌های موفق پرفروش و پرخنده‌ای را روی پرده سینما داشته‌اند؛ بازیگرانی که البته به طرز عجیبی در مدت اکران این فیلم، هیچ‌کدامشان نه تنها حاضر به مصاحبه با رسانه‌ها نشده‌اند بلکه به جز محمدرضا گلزار، مهران غفوریان و پژمان جمشیدی بقیه حتی در اکران خصوصی افتتاحیه این فیلم هم حضور پیدا نکردند!

 

سوالی که در همین رابطه پیش می‌آید این است که آیا حضور این تعداد از بازیگران در این فیلم لازم بود؟ بازیگرانی که بسیاری از آن‌ها تنها یکی دو سکانس و تنها چند دیالوگ دارند، حضورشان صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد، فیلمی که عملاً بار اصلی‌اش را پژمان جمشیدی (که برخلاف تیم بازیگران شناخته‌شده‌تر فیلم، تنها بازی خوب و قابل قبول را در طول فیلم از او می‌بینیم) به دوش می‌کشد و آن را از یک فیلم کسل کننده محض نجات می‌دهد. فیلمی که اتفاقاً معلق است؛ نه یک کمدی است و نه برخلاف اسمش یک فیلم سیاسی، که شوخی‌های دست چندمش هم باز مخاطب را سر حوصله نمی‌آورد.

تبریزی در چند سال اخیر برخلاف تلاشی که برای ساخت فیلم‌هایی با تکه‌ها و شوخی‌های سیاسی کرده اما موفق نبوده و همیشه در قامت یک فیلمساز خنثی ظاهر شده است. او این بار هم یک شعار سیاسی را دستمایه کار خود قرار داده که هرچند در ابتدا فریبنده و کنجکاوی‌برانگیز می‌نماید اما عملاً در این قسمت هم شکست خورده و خروجی‌ای ندارد.

اما چرا معتقدیم که این فیلم باعث «فریب مخاطب» شده است؟

خودتان را به خنده بزنید

این تجربه مشترک بسیاری از مخاطبان فیلم است؛ سالن سینما در سانسی که حتی انتظار می‌رفت مخاطب چندانی نداشته باشد، تقریباً پر شده اما همه حاضران در این سالن در طول ۹۵ دقیقه این فیلم تقریباً ساکتند و «ما همه با هم هستیم» حتی لبخندی هم بر لب آن‌ها نمی‌نشاند. بعد از پایان فیلم هم برخی از تماشاگران ناراضی عنوان می‌کنند که «فکر نمی‌کردیم فیلم کمال تبریزی تا این حد ضعیف باشد»، «فکر می‌کردیم در طول این فیلم قرار است بخندیم اما این اتفاق نیفتاد و برخی تنها ادعا دارند»؛ جملاتی که نه فقط از زبان مخاطبان می‌شنویم که حتی در سایت آنلاین فروش بلیت فیلم و در بخش نظرات مردمی هم می‌توان آن‌ها را مرور کرد.

این همان حسی است که اکثر مخاطبان بعد از خروج از سالن دچارش می‌شوند، همان علتی است که باعث شده است این فیلم گیشه را رفته‌رفته از دست بدهد و از صدرنشینی پا پس بکشد چراکه مخاطبان نمی‌توانند خودشان را به خنده بزنند و اتفاقاً همان‌ها هستند که در ادامه افراد دیگر را از تماشای «ما همه با هم هستیم» منع می‌کنند.

ایده جذابی که فیلم نشد!

با همه این مسایل باید به این نکته اشاره کرد که اتفاقاً این فیلم ایده جذابی دارد؛ «قصه یک شرکت هواپیمایی است که در حال ورشکست شدن است، رئیس شرکت با بازی لیلا حاتمی پیشنهاد می‌دهد که یک هواپیمای خراب از شرکت با چند مسافر را به داخل خلیج فارس بیندازند تا بتوانند پس از کشته شدن مسافران از بیمه پول دیه و خسارت آن‌ها را بگیرند، او سراغ یکسری افراد می‌رود که از زندگی خسته شده و دنبال مرگ هستند و همه آنها در این هواپیما به منظور خودکشی دسته جمعی دور یکدیگر جمع می‌شوند و…»

تا اینجای داستان همه چیز خوب است تا اینکه در طول روایت آدم‌ها به یکباره و بدون منطق متحول می‌شوند و از این خودکشی به نوعی انصراف می‌دهند و اتفاقاً همه‌شان هم زنده می‌مانند، آدم‌هایی که برای بازجویی در خدمت مهران مدیری قرار می‌گیرند و مهران مدیری باز هم خودش را در این فیلم مانند دیگر فیلم‌هایش تکرار می‌کند و یک نقش کاملاً تکراری را به مخاطب ارایه می‌دهد.

گذشته از کارگردانی ساده و سطحی این فیلم اما ضعف عمده «ما همه با هم هستیم» به فیلمنامه آن برمی‌گردد؛ فیلمنامه‌ای که هرچند ایده اولیه آن بسیار جذاب است و حتی می‌توانست یک درام کامل را شکل بدهد اما قصه دو خطی‌اش آنقدر کش می‌آید که نمی‌تواند مخاطب را با خود همراه کند.

نکته عجیب اینکه این فیلمنامه‌ای است که پدرام پورامیری و امیرحسین امیری دوماری سازندگان فیلم سینمایی «جاندار» که اتفاقاً در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر توانستند نظر منتقدان را به خود جلب کند به همراه محمد داوودی که سیمرغ بهترین فیلمنامه را برای «قصر شیرین» دریافت کرد، نوشته‌اند؛ سه فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای و کاربلد که حالا حاصل کارشان نه منتقدان را راضی کرده است و نه مخاطبان را.

خلاصه کلام اینکه اعتبار سینمایی کارنامه تک‌تک عوامل «ما همه با هم هستیم» از رضا میرکریمی در مقام تهیه‌کننده، کمال تبریزی در مقام کارگردان و همین سه جوان فیلم‌نامه‌نویس خوش‌آتیه در سینمای ایران گرفته تا تک‌تک بازیگران مطرح فیلم، هیچ تناسبی با آنچه امروز بر پرده سینماها در حال اکران است ندارد؛ رد گیری علت اصلی این بی‌تناسبی هم به‌نظر چندان دشوار نیست...