سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر از گاهی قانونی جدید برای حل مشکلات بخش اکران سینما که همیشه حاشیه ساز بوده مطرح و اجرا میکند، اما انگار این قوانین طبق شواهد موجود، هیچ وقت نتوانسته مشکلات را به کمترین حالت ممکن برساند و سینماگران و صاحبان آثار را با مشکل مواجه میکند.
در جدیدترین این تصمیمات شاهد ایجاد هفت سرگروه سینمایی بودیم که مدتی از اعمال آن میگذرد. حال این موضوع و بازخوردها و حاشیههای آن را مورد بحث قرار داده ایم و با چند سینماگر در قالب گفتگو به تحلیل و بررسی پرداخته ایم.
فرید: فیلمها مانند موش آزمایشگاهی هستند
مهرداد فرید تهیه کننده و کارگردان سینما در این باره گفت: به نظرم قبل از هرچیز باید در مورد سیستم اکرانی صحبت کنیم که به صورت آزمون و خطا شده است؛ یعنی تعدادی از دوستان ایده جدید میآورند و روی اکران اعمال میکنند. این وسط فیلمها مانند موش آزمایشگاهی هستند و هرکدام در این آزمونها قرار بگیرند، نابود خواهند شد. نمونه اش حدود بیست فیلمی است که در سال جدید با سیستم و ایده جدید هفت سرگروه به سینماها آمدند و اکثر آنها نابود شدند.
وی افزود: به نظرم اولین بحث برای رهایی از این آزمون و خطاها و نابودی فیلمها و نجات سینما، این است که بخش خصوصی و دولتی با هم تعارف نداشته باشند؛ یا دولت سینما را رها کند و به دست بخش خصوصی بدهد و یا بالعکس عمل کند. چون «شترسواری دولا دولا نمیشود»!.
این کارگردان ادامه داد: دولت در همه بخشهای سینما از تولید تا اکران همه کاره است، اما آنجایی ورود میکند که به نفعش باشد. واقعاً این نحو عملکرد اصلاً به نفع سینما نیست و سالهاست ضربه آن را خوردیم. در جریان اکران «جن زیبا» دستور صدور پروانه نمایش صادر، اما پس از چند ماه برگه آن به دست ما رسید.
تهیه کننده «جن زیبا» بیان کرد: ای کاش دولت اگر قرار است درست عمل کند، مانند دهه شصت همه کارها را در دست بگیرد و یا اینکه تعارف را کنار گذاشته به بخش خصوصی بسپارد و فقط طبق وظیفه حکومتی که دارد روی ممیزیها نظارت کند تا صاحب فیلم با سینمادار طرف شود و بتواند فیلمش را راحت تر اکران کند.
وی عنوان کرد: چرا باید رئیس شورای عالی اکران دولتی باشد و طبق خبرهایی که پیگیری کردم، جلسات این حوزه در ساختمان دولت وزارت ارشاد برگزار شود، اما زمانی که باید وارد عمل شوند خود را کنار کشیده و دولت را مبری از مشکلات بوجود آمده بدانند؟!
وی افزود: چرا ما از سیستمهای تجربه شده و مثبت در سینمای دنیا پیروی نمیکنیم و فکر میکنیم باید چرخ را از ابتدا اختراع کنیم؟ در بیشتر کشورهای پیشرفته و صاحب سینما در جهان سالنها به صاحبان فیلم اجاره داده میشود. در نتیجه تصمیم گیرنده نهایی اکران، صاحب فیلم و شرکت پخشی است که سهامدار اثر شده، اما در کشور ما سالن داران هستند که برای اکران فیلمها تصمیم میگیرند و این باعث بوجود آمدن حاشیهها و مشکلاتی است که شاهد آن هستیم و میبینیم صاحب فیلم باید دست به سینه جلوی سالن دار بایستد!
این تهیه کننده گفت: از سویی در سینمای ما پخش کننده جز اینکه فیلم را از صاحب فیلم گرفته و به سینمادار بدهد، چه کار دیگری انجام میدهد؟ آیا این کار سختی است که باید بخشی از درآمد فیلم را هم در قبالش بردارد؟! آیا این کار از عهده صاحب فیلم بر نمیآید؟ در صورتی که پخش کننده در سینمای پیشرفته دنیا حتی در تولید فیلم شریک شده و قدمهای مثبتی در موفقیت اثر بر میدارد.
فرید عنوان کرد: متاسفانه کارهایی مانند ایجاد هفت سرگروه در سینما پاسخی سنتی به افرادی است که نسبت به عملکرد مسئولان نقد دارند. رویکردی که دیگر در دنیای رو به پیشرفت این سالها کارایی ندارد و البته این پاسخهای سنتی در دیگر ارگانها و سازمانها هم وجود دارد.
آب پرور: تنوع در بازار آزاد تجارت تنور سینما را داغتر میکند
مسعود آب پرور کارگردان سینما گفت: من از پشت پرده این جریان خبر ندارم، اما از بیرون که نگاه میکنم اشکالی ندارد؛ چون این تنوع در بازار آزاد تجارت تنور سینما را داغتر میکند. هرچه این بازار شلوغتر باشد، مردم با شور و حال بیشتری مبادرت به دیدن فیلمها میکنند.
وی افزود: با وجود پردیسها، تنوع فیلمها برخی مواقع به ده یا دوازده اثر میرسد که اتفاق خوبی است؛ چون دست مخاطب را در انتخاب آثار سینمایی باز میگذارد، اما در این بین هنوز هم نبود فیلمهای خارجی نقطه ضعفی است که نمود میکند و اگر در پردیسهایی که سالن بیشتری دارند زمینه اکرانش به وجود بیاید، بازار نمایش داغتر هم خواهد شد.
کاظمی: چرا سر و سامانی به اکران فیلمها نمیدهند؟
بهرام کاظمی تهیه کننده و کارگردان سینما هم بیان کرد: بحث فراتر از ایجاد هفت سرگروه سینمایی است و کلا بحث جای دیگری است. در مورد فیلمهای حاکمیتی این شبهه وجود دارد که بلیت میخرند برای اینکه سالنها را پر نگه دارند تا کف فروششان نیفتد و ادامه اکران داشته باشند.
وی افزود: قبل از هرچیز اکرانها باید عادلانه باشد؛ بخصوص برای بخشهای مستقل سینما، از همه مهمتر برای انجمن تهیهکنندگان و کارگردانها که سینمای مستقل و واقعی هستند.
این کارگردان عنوان کرد: به نظرم باید برای سینمای مستقل یکسری سینما و سانس اختصاصی در نظر گرفت تا فیلمی اجتماعی و مستقل که کیفیت بالایی دارد اما از بازیگران میلیاردی برخوردار نیست، بتواند به خوبی اکران شود.
کاظمی گفت: واقعاً تکلیف فیلم اجتماعی با کیفیت و غیر میلیاردی در اکران چیست؟ آیا باید بسوزد و از بین برود، متاسفانه فیلمهای این چنینی زیادی داریم که یا با محدودیت اکران و سالن روبرو شدند و یا سالها در صندوق مانده اند. ظلم آنجاست که برخی فیلمها در مدت زمان کوتاهی ساخته و بلافاصله به سینماها میآیند. آیا این عدالت و انصاف است؟!
وی اظهار داشت: واقعاً دیگر چیزی از بخش خصوصی و سینمای مستقل باقی نمانده و در حال نابودی است. آیا فرد یا سازمانی پاسخگو است؟ چرا پاسخی در خصوص توزیع ناعادلانه سانس و سالن و اکران دریافت نمیشود؟ چرا سر و سامانی به این جریان نمیدهند؟ بچههای سینمای مستقل تا چه زمانی باید این حرفها را بزنند و کسی گوش ندهد؟ ای کاش در طول سال تعدادی سالن و سانس و اکران به فیلمهایی بدهید که به لحاظ داشتن سوپراستارهای گران غنی نیستند، اما کیفیت دارند!
کاظمی بیان کرد: اینکه سینمادار فیلمی پرفروش را اکران کند و به آن بها دهد بد نیست، اما اگر واقعا میخواهد به سینمای مستقل کمک کند نیم نگاهی هم به این حوزه داشته باشد. در غیر این صورت کمر به همت نابودی آن بسته شده است. نمیدانیم وزارت ارشاد و سازمان سینمایی این وسط چه کارهاند؟!
کم و زیادشدن گروهها و سرگروه ها، تداوم بازی قدرت مافیا در اکران است!
جبار آذین منتقد سینما هم درباره افزایش سرگروه های سینمایی اظهار کرد: سینمای نفتی امروز ایران، به دلیل فرسودگی ساختار تشکیلاتی، مدیریتی، مناسباتی، اجرایی و ناکارآمدی سازمان اشتباهی سینمایی و زیر مجموعههای انحرافی آن از جمله خانه سینما، فارابی و حضور نامدیرانی که به جای گزینش از میان اهالی متخصص و کارشناس فرهنگ و سینما، بر اساس معیارهای سیاسی، تجارتی و رفاقتی انتخاب شده اند و همچنین ظهور انواع باندهای مافیایی و فعالیت قبیله پولشویان و رواج نازل و ابتذال سازی، بیمار و ناتوان است. نابسامانی اوضاع سینما، سبب خانه نشینی و بیکاری هنرمندان کاربلد وحرفهای و سینماگران جوان خلاق شده و در عوض بی هنران و وابستگان و عوامل متصل به مافیا و پولشویان، سکانهای تولید و اکران و مناسبات سینمایی را در اختیار گرفته اند.
بدیهی است حاصل چنین سینمایی آشفتگی، حیف و میل بیت المال، تخریب دستاوردهای سینما و فرهنگ و دوری از نیاز، سلیقه و خواست مخاطب، فرهنگ و واقعیتهای جامعه است. بازگذاشتن درهای سینما به روی مافیا و همسفره شدن با عوامل آن، موجب نفوذ و سلطه مافیا در حوزههای اکران، پخش، تبلیغات محیطی، در اختیار گرفتن بهترین فصول سینمایی، سالنها و سانسها و گروهها و سرگروههای سینمایی شده است.
مافیاکه یکی از صدها عملکرد آن، تعطیل کردن حدود سی دفتر پخش و انحصار پخش توسط خود و دوستان است. با هماهنگی رفقا و بعضی نقش داران در اکران، برای قبضه بیشتر سینما و اکران، تعداد سرگروههای سینمایی را به عدد هفت رسانده اند. ظاهر قضیه این است که این اقدام برای حل گوشهای از معضلات و مشکلات فراوان اکران است، ولی واقعیت این است که این حرکت هم در راستای کنترل بیشتر و سلطه کامل تر بر اکران و ایزوله کردن دیگر گروههای سینمایی، بویژه مستقلها و غیر وابسته هاست. افزون بر این چنانچه بر فرض نیت خیری هم در پس این اقدام وجود داشت که جز تجارت و سوداگری ندارد، هیچ تغییر مثبتی در کم کردن بی سامانی اکران نداشته و ندارد و اوضاع به همان شکل و شیوه مافیایی جریان دارد. از همین رو کم و زیاد شدن تعداد سرگروههای سینما، نه در مسیر سامان یابی بلبشوی اکران که در جهت ساماندهی مطلوب تر تجارت انحصارگران، یکه تازان و سودبران و مافیای اکران است.