
«سیدحسین امیرجهانی» نویسنده سریال «حکایتهای کمال» به کارگردانی قدرت اله صلح میرزایی، درباره چگونگی تولید این سریال، گفت: تولید سریال همچنان در شهرک سینمایی غزالی ادامه دارد. اغلب لوکیشنهایمان به جز مدرسه و یکی دو کوچه در شهرک سینمایی است.
وی درباره فضای داستانی این کار نیز افزود: همانطور که فضای کتاب «حکایتهای کمال» در دهه ۴۰ تهران میگذرد، قصههای سریال نیز در همان زمان اتفاق میافتد. برههای از تهران که در خیابانهای آن درشکهها و اتولها در یک خط رفت و آمد میکردند و مردم فقط در برخی نقاط تهران برق داشتند. از این جهت، تهران گردی، کرسی نشینی و شب نشینیها از موارد نوستالژیک قصه ما است.
این نویسنده با اشاره به اینکه این کار لزوما کار کودک نیست، بیان داشت: حکایتهای کمال از لحاظ زمانی بُعد نوستالژیک دارد با اینکه شخصیت اصلیمان کودکی ۱۲ ساله است اما معتقدم سریال برای قشر سنی نوجوان نیست و هم مخاطب کودک و هم بزرگسال را با خود همراه میکند. از طرفی به دلیل اینکه تهران قدیم را نشان میدهد و قصهها و فضاها در آن برهه از زمان میگذرد و روابط و فضای جذاب آن زمان را به تصویر میکشد، برای بزرگترهای ما جنبه نوستالژی خواهند داشت.
امیرجهانی درباره اینکه ممکن است برای برخی از مخاطبان حساسیتهایی از لحاظ مطابقت صحیح با فضای دهه ۴۰ تهران ایجاد شود، گفت: قطعا به خاطر بازه زمانی که ما قصه را در آن روایت میکنیم برخی از مردم با حساسیت ویژهای این سریال را نگاه خواهند کرد. زندگی شخصی من به عنوان نویسنده خیلی دور از دهه ۴۰ بوده، اما با تعریف آن فضا و خاطرههایی که بعضا از بزرگترها شنیدیم به معرفی آن کمک کردیم. همچنین بخش زیادی از فضای مورد نظر را با مطالعه کتابهای آن دوره و دیدن مستندهایی از آن زمان پیدا کردیم.
وی با اشاره به شخصیتهای این قصه بیان داشت: خانواده کمال از آن دسته خانوادههایی هستند که خانواده برایشان همه چیز است. آنها از شهرستان به تهران آمده و روی شآن و شخصیتشان حساسیت بسیاری دارند تا جایی که مادر او مدام به کمال میگوید «باید طوری رفتار کنیم که سری توی سرها دربیاریم» و این جمله به تکه کلام او تبدیل شده است.
نویسنده سریال «پدر» با اشاره به اینکه اغلب موقعیتهایی که در این سریال دیده میشود، برگرفته از کتاب داستان «حکایتهای کمال» است، افزود: این کتاب بسیار جذاب است و وقتی خواندم خیلی دوستش داشتم اما واقعیت این است که نباید انتظار داشته باشیم همان چیزهایی که در سریال میبینیم در کتاب نیز با آن مواجه بشویم. مبنای ما برای نوشتن اپیزودها همین کتاب بود منتهی از این جهت که مجموعهای از داستان کوتاه در این کتاب گرد آوری شده است، داستانکها گاهاً در حد یک موقعیت است و تنها میشد در حد یک پلان از آن بهره برد و برخی داستانها نیز اینطور نبود و در حد یک سکانس بود.
امیرجهانی با اشاره به پروسه نگارش این سریال و حضور محمد میرکیانی نویسنده کتاب «حکایتهای کمال» در حین نگارش نیز بیان داشت: خوشبختانه آقای میرکیانی خودشان نویسنده هستند و دست ما را به عنوان نویسنده باز میگذاشتند. من و دیگر دوستان نیز در طراحی قصهها و شخصیتها و نگارش فیلمنامه با آزادی عمل کار میکردیم و از مشورت ایشان و آقای صلح میرزایی هم استفاده میکردیم.
وی در پاسخ به این سوال که شخصیتهایی که در کتاب هستند تا چه حد شبیه شخصیتهایی هستند که در سریال میبینیم و چقدر با آنها تفاوت دارند، نیز گفت: بخشی به صورت خام برخاسته از کتاب است مانند کارکتر کمال و خانوادهاش و همسایه و بقیه داستانکهای ما. منتهی شخصیتهای زیادی نیز مانند قصههای دیگر به فراخور داستان اضافه میشدند. در واقع این هنر فیلمنامه نویس است که بتواند به یک داستان کوتاه، موقعیت دراماتیک ببخشد. چیزهایی از آن کم کرده و چیزهایی اضافه کند تا روابط و صحنههای نمایشی خلق کند. به عنوان نمونه، علاقه بی حد و حصر کمال به حیوانات مختلف، موقعیتهای بسیار جذاب و کمیکی در طول سریال ایجاد میکند که این برخاسته از خصیصه شخصی من در کودکی بوده که به کارکتر کمال اضافه شده است.
وی ضمن بیان تفاوت ادبیات نمایشی و داستانی برای نگارش این سریال گفت: تفاوت در نوع ارائه آن است. شما در ادبیات داستانی همه چیز را میگویید اما در ادبیات داستانی باید نشان دهید. به قول معروف نگو، نشان بده! ضمن اینکه ممکن است در کتاب شخصیتی یک بعدی باشد اما در درام شما مجبورید شخصیتها را دراماتیزه و چند بعدی کنید.
نویسنده سریال اپیزودیک «چرخ و فلک» افزود: قاعده قطعی برای نگارش اپیزودها نداشتیم. ممکن است داستانی بلند از کتاب یک قسمت سریال باشد و یا یک داستان چندخطی، دو یا سه قسمت فیلمنامه سریال شود. با این حال من به عنوان نویسنده به همراه خانم محسنی، عرب امیری و آقای خودسیانی سعی مان بر این بوده که بین اپیزودها حلقه وصل ایجاد شود تا قصه ها با هم مرتبط باشند و خط اصلی قصه مثل نخ تسبیح به هم متصل باشد. ما یک خانواده اصلی داریم که درگیر یک ماجرای خانوادگی جذاب هستند و دیگر قصه ها بر آنها سوار میشوند.
حسین امیرجهانی درباره نویسندگی در حوزه کودک نیز عنوان داشت: نویسندگی برای کودک حرکتی سختکوشانه بر لبه تیغ است. چراکه کودک امروزی باهوش است و این کار را برای خلق جهانی باورپذیر برای او سخت میکند.
وی درباره شخصیت اصلی این سریال نیز عنوان داشت: محمدرضا شیرخانلو نقش کمال را در این سریال بازی میکند که برخی خصیصه هایش منطبق بر این نقش است. به همین دلیل مشکل خاصی با او نداریم.
این نویسنده در پایان با اشاره به اینکه حکایتهای کمال در چند فصل تولید میشود بیان داشت: ما در طول فصلهای این سریال، تغییر بازه و پرش زمانی نداریم و زمان قصه نهایتاً دو سال طول میکشد. از این جهت شخصیتهای اصلی مان تا پایان کار با ما همراه هستند و تغییر نخواهند کرد.
سریال «حکایتهای کمال» به تهیه کنندگی محسن شایانفر و نویسندگی سید حسین امیرجهانی، آزاده محسنی، نسیم عرب و کریم خودسیانی در حال تولید برای یکی از شبکههای سیما است.