یازدهمین قسمت از فصل دوم برنامه «به اضافه مستند» با پخش مستند «راه دل» همراه بود و پس از آن نشست نقد و بررسی با حضور مهمان ویژه، وحید چاووش از مستندسازان با سابقه کشور برگزار شد.
پیادهروی اربعین پشت آمریکا و دشمنان شیعیان را میلرزاند/ وحدت و انسجام در این مراسم، دشمن را میترساند
وحید چاووش در ابتدای صحبتهای خود ضمن اشاره به تفاوت پیادهروی اربعین با دیگر مناسک مذهبی، گفت: تفاوت این موضوع با دیگر مناسک در دلهای مردم است. برای مثال ما مناسک حج هم داریم که همچنین همایشی را در دل خود دارد اما در آنجا وظیفه است و حج رفتن یک تکلیف است در حالی که مردم پیادهروی اربعین را با دلهای خود میروند و وظیفه شرعی وجود ندارد. خب زمانی که مردم با قلبهایشان حرکت میکنند، چه آن کسی که پذیرایی میکند و چه کسی که پیادهروی میکند، اتفاقات شیرینتری را تجربه میکند. قطعا پیادهروی اربعین کارکردهای اجتماعی و سیاسی زیادی هم دارد. کاری که آدمها از سر صدق و خلوص نیت انجام میدهند، قطعا برکات فرهنگی زیادی را با خود به همراه دارد. این موضوعات در تصاویر دیده میشود و خود مردم هم به آن واقف هستند. در مقابل، کسانیهم که دشمن دین و حیثیت ما هستند، این عظمت را میبینند و بنابراین ذوالوجهین است. پیادهروی اربعین، از منظر سیاسی، پشت کسانی را که شیعیان را آزار میدهند، میلرزاند. از وهابیها گرفته تا آمریکاییها که ممالک شیعه اعم از عراق و لبنان و ایران را تهدید میکنند. مسلما وحدت و انسجامی که در میان این مردم در پیادهروی اربعین است، دشمنان را آزار میدهد. علاوهبر این، باید توجه داشته باشید که این حرکت یک حرکت خودجوش است و همین موضوع آنان را مرعوب میکند. دقت داشته باشید که یک ارتش نظامی حقوق بگیر یک کارکردی دارد و یک داوطلب مردمی که از جان خود گذشته است کارکرد متفاوتی دارد. شاید آن کسی که نظامی است، کارکردهای فنی بالاتری داشته باشد اما داوطلب مردمی انگیزههایی را دارد که یک حقوق بگیر ندارد. این موضوع حتما پشت دشمنان را به لحاظ سیاسی و اجتماعی خواهد لرزاند.
سوژه پیادهروی اربعین در بین مسئولان نیز مغفول مانده بود
وی دربارهی این که چرا به سمت ساخت مستند اربعین رفته است، گفت: در تلویزیون ما این عرصه مورد غفلت واقع شده بود. قبل از اولین باری که مشرف بشوم، داستانهای زیادی را افراد مختلف از آنجا برای من تعریف کرده بودند و فیلمهای جسته گریختهای از آن دیده بودم. همه از این عرصه تعریف میکردند و من میدانستم که این موضوع چه ظرفیت بزرگی دارد که مغفول مانده است. انگیزهی من هم همین بود تا این عظمت را نمایش بدهم و توجه دوستان و همکاران را به این واقعیت زیبا جلب بکنم. انگیزهی من همین بود و در اولین سفری که به کربلا داشتم، کمی هم فیلمبرداری کردم. در سال 90 که اولین فیلم را ساختم، این موضوع علاوه بر مردم، در میان مسئولین نیز مغفول مانده بود. خاطرم هست که در همان ایام به شبکههای مختلفی مراجعه کردم و پیشنهاد دادم که فضای اینچنینی وجود دارد که میتوان آن را گسترش داد. اما متاسفانه مدیران وقت به جز آقای بخشی زاده، مدیر شبکه2، استقبالی نکردند. آقای بخشی زاده کاملا متوجه فضا شدند که شاید یکی از دلایل آن این بود که ایشان چندین سال در عراق اسیر صدام بودند و با محیط و مردم عراق آشنایی داشتند. ایشان این فرصت را در اختیار ما قرار دادند و ما هم در مدت زمانی کم و با عدهای محدود، به آنجا رفتیم و خوشبختانه کار را ضبط کردیم. از آنجایی که خودمان هم برای اولین بار این سفر را تجربه میکردیم، با شوق و اشتیاق بیشتری کار کردیم. در سالهای بعد هم همان دوستان کمک کردند و کارها بیشتر و بهتر دیده شد.
راهپیمایی عظیم اربعین شکل دیگری از روضه و عزاداری اباعبدالله است
چاووش در پاسخ به این سوال که آیا این سوژه برای مستندسازان ما تکراری میشود یا خیر، گفت: در پاسخ باید بگویم که اگر واقعهی عاشورا، روضه و عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در عمر محدود ما برای ما تکراری شده باشد، این واقعه هم برای ما تکراری میشود. هر زمان که شما روضه اباعبدالله را میشنوید، داستان برایتان تکراری است و میدانید که در آخر چه اتفاقی رخ میدهد اما شما درگیر میشوید و قلبتان متمایل و متاثر میشود. اگر روضه اباعبدالله برایتان تکراری میشود، این واقعه هم میتواند تکراری شود. گمان من این است که این موضوع، جدای از روضه نیست و شکل دیگری از آن است. همان حقیقتی که در روضه و سینهزنی دریافت میکنید، در این راهپیمایی هم دریافت میکنید. فقط شکل و شمایل آن متفاوت شده است چرا که در عرصه گستردهتری است، پیادهروی است و .... به نظرم این موضوع آیینی است که میتوان از آن کسب فیض و معرفت نمود. باید دقت داشته باشید که گسترهی این کار گسترهی وسیعی است.
مستندساز این عرصه باید با دل و جانش کار کند
او اضافه کرد: من فیلمهای متعددی با این موضوع ساختم. اما آدمهای خالص زیادی هستند که از آنان فیلم ساخته نشده است. باید گشت و اینچنین افراد را پیدا کرد و ازشان فیلم ساخت. بنابراین، این عرصه به لحاظ مستندسازی خیلی گسترده است و میتوان کار کرد و همچنان جا دارد. به نظرم آن چیزی که باعث میشود کارها تکراری بشود، اشتباهی است که ما به عنوان فیلمساز مرتکب میشویم. کسی که میخواهد در این عرصه کار بکند، باید با دل و جانش درگیر این موضوع شده باشد. این که بعضی از فیلمها در این عرصه، فیلم درخوری نمیشود، به این دلیل است که کار به نوعی سفارشی و فرمایشی است. شاید آن کارگردان ادراک نکرده باشد.
فیلم مستندسازی که بخواهد نگاه بالا به پایین به زائران داشته باشد، خوب نمیشود
به نظرم فیلمسازان، یک نگاه از بالا داشتند. بدین معنی که طرف خود را فیلمساز و از قشر بالادستی میداند و آن مردمی را که ازشان فیلم میسازد را از عوام میداند و گمان میکند که خودش از اینها بهتر بلد است و بیشتر میفهمد. این موضوع باعث کبر و غرور میشود و باعث میشود که آن شخص دوربین خود را داخل جمعیت و در میان مردم نمیآورد و فقط از بالا لانگشات میگیرد. حتی اگر هم بخواهد از میان مردم فیلمبرداری کند، باز هم از ظاهر مردم فیلم میگیرد. گمان میکنم که کسی که میخواهد در این عرصه موفق باشد، باید مردمی که ازشان فیلم میگیرد را بشناسد و فرقی بین خود و آنان احساس نکند. من به شخصه به دنبال فراگیری از همین آدمهایی که در ظاهر عوام به نظر میرسند، بودم. گنج در ویرانهها است. گاهی اوقات آدمهایی که هیچ به نظر نمیآیند، می توانند حرفهایی را به شما بزنند که تکانتان بدهد و مسیر زندگیتان را جابهجا کند و شاید این حرفها را نتوانید در هیچ کتابی پیدا کنید. یک پیرزنی که تجربه زندگی سخت در عراق را با خود حمل کرده است، حرفهای زیادی برای گفتن در سینه دارد. باید هنرمندی را در اینجا به خرج بدهید که چگونه به قلب او نفوذ کنید و چگونه محرم او بشوم تا او گنجینه تجربه را برای من بگشاید و حرف بزند. باید خودتان پیش از این آمادگی داشته باشید و او را در حدی ببینید که بخواهید کسب فیض کنید.
نگاه توریستی به پیادهروی اربعین، فیلم را خراب میکند/ حرف دل پیرزنها و پیرمردها را در فیلم میآورم
وحید چاووش بیان داشت: رسانه اعم از منبری است که یک روحانی روی آن قرار میگیرد، یا فیلمی است که من ساختم و یا فضای مجازی است که وجود دارد. ما به عنوان کسانی که در این عرصه قرار داریم، باید بدانیم که قرار نیست برای مردم منبر برویم. خود من به دنبال این نبودم که بر کسی چیزی بیفزایم بلکه دنبال این بودم که از منبر آن پیرمرد یا پیرزن برای زندگی شخصی خودم بهره ببرم. این خوشبختی من است که میتوانم از منبر آن مردم عوام کسب فیض کنم و همچنین دوربینی دارم که بتوانم از آن فیلم بسازم و کسب معاش کنم. بنابراین، نگاه فیلمساز نباید از بالا به پایین باشد و قاطی مردم باشد. شاید دلیل این که فیلم بعضی از همکاران ما فیلم خوبی نمیشود به دلیل نگاه توریستی به ماجرا است. با خودم فکر میکردم که فیلمی که میسازم باید با فیلمی که یک اروپایی از این مراسم میسازد، متفاوت باشد. او چیزهایی را میبینید که یک چشم عادی هم میتواند آن را ببینید و بنابراین در قلبهای مردم نمیتواند نفوذ داشته باشد. تلاش من این بود که آن عرصهای که او امکان ورود به آن را ندارد، ثبت و ضبط نمایم. شاید دلیل موفقیت کارهایم این باشد. اگر شما خودتان را از مردم متمایز نبینید و احساس کنید که میتوانید از آنان یاد بگیرید، قضیه متفاوت میشود. برای مثال میبینید که یک نفر تمام وجودش را با تمام خلوص وقف این عزاداری کرده و چای پخش میکند. در مواجهه با او احساس کمبود در خود میکنید. در این جا است که از خود میپرسید من چه کاری بلد هستم که بتوانم برای این زائران انجام بدهم. من فقط بلد هستم که این دوربین را به دست بگیرم. دوست داشتم به واسطهی دوربینم در این جریان مشارکت داشتم. دوست داشتم که در این جریان باشم و حرکت آنان را ادراک کنم.
اگر من نوکر اباعبدالله هستم، باید وظیفهام را به بهترین نحو انجام بدهم
وحید چاووش در بخش دوم صحبتهای خود در پاسخ به این سوال که چه مشکلی وجود دارد که بعضی از آثار در این حوزه نمیتواند اثرگذاری چندانی داشته باشد، گفت: بخش اول همان حوزهای بود که در بخش قبلی صحبت کردیم. به نظرم باید از مرکب غرور پیاده شویم و همراه با مردم آنان را بفهمیم. اما موضوع دیگری نیز وجود دارد و آن این است که باید بیش از پیش کارمان را یاد گرفته باشیم. عرصهی کارهای مذهبی، عرصهی مشق نوشتن نیست. عرصهای نیست که در آن بخواهیم یاد بگیریم که چگونه وارد عرصهی سینمای داستانی و مستند بشویم. در اینجا باید تمرینهایت را کرده باشی و وقتی که وارد این عرصه میشوی با تمام وسع و انرژیات وارد شوی. این موضوع را در بین دوستان زیاد دیدهام که وقتی وارد عرصهی مذهبی میشوند، میگویند که ما میرویم، شروع میکنیم و ضبط میکنیم، خود امام حسین کمک میکند. این موضوع مثل این است که ما توقع داشته باشیم که دیگ قیمه برای حضرت اباعبدالله درست کنیم و توقع داشته باشیم که خود حضرت بیایند و آشپزی را انجام بدهند. به نظرم این موضوع خیلی بی ادبی است و توهین به آن ساحت است. ایشان ارباب است و خود کارش را میداند. اگر من نوکر هستم، کارم را باید درست یاد بگیرم. قرار نیست که من پایم را روی پایم بگذارم و خود ارباب کمک کند. این غلط است و یکی از مشکلات اینجا است. خودم وقتی میخواهم سر ضبط بروم، اصلا کاری ندارم که ارباب میخواهد کمک کند یا نکند. نگاه ایشان کفایت میکند و رضایت او کافی است. من باید وظیفه نوکری ام را به خوبی انجام بدهم، همه سوادم و بهترین دوربینم را جمع کنم تا بتوانم کار درست بسازم. در حقیقت من باید بهترین عوامل را جمع و جور کنم، اخلاص خوبی را داشته باشم تا در نهایت کار خوب از آب دربیاید. این عطر و بو برای ایشان است و خیلی اشتباه است که فکر کنم من این کار را انجام دادم. بنابراین یک مشکل دیگر در اینجا است که دوستان وظیفه خود را به دوش اباعبدالله محول میکنند.
عرصه مستندسازی مذهبی عرصه مشق و تمرین نیست
وی ادامه داد: بعضیها می خواهند در این حوزه تمرین و مشق کنند. کسی از سر وظیفه نباید کار بکند چرا که اینجا عرصهی عشق و دل است و البته خیلی هم نباید به فکر موفقیت باشیم. مگر آن کسی که چای به دست مردم میدهد، به دنبال این است که مردم بگویند چایاش خیلی خوش عطر و خوب بود و فلان مریض را شفا داد؟ ممکن است که آن چای خیلی بی نظیر باشد و یک بیمار لاعلاج با خوردن آن شفا پیدا کند. این خیلی اشتباه است که فکر کنم من باعث این شفا شدم. اتفاقا هیچ ربطی به ما ندارد و فقط باید وظیفهمان را به خوبی انجام بدهیم. این که کسی در مراسم اباعبدالله شفا پیدا کند، اصلا از ایشان بعید نیست چیز زیادی نیست. چرا متعجب میشویم و بعید میدانیم؟ قرار نیست کار را متوقف کنیم، خدا را شکر کن و ادامه بده. در زمینهی مستندسازی هم ربطی به ما ندارد. ما موظف به انجام وظیفهمان هستیم و نتیجه به عهدهی کس دیگری است. فقط باید کار را درست انجام داد.
بدون مطالعه وتحقیق نمیتوان فیلم خوب ساخت/ هر بار با سوژههایم مواجه میشوم
این کارگردان و مستندساز دربارهی این که چگونه میتوان نگاه این نوع مستندسازی را به نسل جوانتر منتقل نمود، گفت: من هر بار که به این سفر رفتم، انگار برایم اولین بار و اولین سفر بوده است. استرسی که سر ضبط داشتم به اندازه استرس همان ضبط اولم بود. هیچ وقت نشده است که بدانم می خواهم چهکار بکنم و سر ضبط بروم و همهچیز روتین و خوب باشد. هر بار با سوژههایم مواجه میشوم. در اینجا است که آن صحبت قبلیام معنی پیدا میکند. باید قبلا مشقهایت را کرده باشی تا بتوانی بهترین انتخاب را انجام بدهی. اصلا نمیشود بدون مطالعه و تحقیق فیلم خوب ساخت. یک وقت هست که دست شما است و میتوانی زودتر بروی و جستجو کنی. من این کار را کردم. اگر عرصهی اربعین عرصهای است که از 14-15 صفر اوج میگیرد و تا 20-21 صفر ادامه دارد، سعی کردم که 25 محرم وارد عراق بشوم و تا 10 سفر بگردم تا ببینم که چیکاری می توان انجام داد. این همانی است که می گویم باید کار را حرفهای انجام داد. اینگونه نیست که بگویید ما میرویم و آقا خودش میرساند، آقا همیشه میرساند اما وظیفهی تو این است که کار را درست و حرفهای انجام بدهی. باید ظرف کاریمان را گسترش بدهیم. یکی از موارد این ظرف، زمان است.
فرصت کارگردانی سر صحنه را از خود میگیریم
او بیان داشت: در عرصهی مستند 2 نگاه وجود دارد، از یکی از دوستان که برای شاگردانش تعریف میکرد، شنیدم که میگفت ساخت مستند از زمانی که سفرت را آغاز میکنی، شروع میشود. کلید دوربینت را بزن و ضبط کن تا زمانی که برمیگردی. چنین آدمی فقط ضبط میکند و این موضوع باعث میشود که نگاهش سطحی بشود و اصلا فرصت فکر کردن و تعمیق نخواهد داشت. خیلی از چیزها از جلوی چشمش رد میشود به خاطر همین موانع تکنیکی که در مسیرمان قرار داده ایم. بنده مطلقا این را برای مستندسازی قبول ندارم. اگر دوربین و تمام تجهیزات را همراه برده باشم، تا زمانی که ندانم پلان اول فیلم کجاست، از کجا میخواهم شروع کنم، سوژهی اصلی من کیست و ... دوربینم را روشن نمیکنم. در خیلی اوقات برای این که وسوسه نشوم، دوربینم را در خیلی از جاها نمیبرم. این کار شاید باعث از دست رفتن چیزهایی بشود اما ترجیح میدهم که آن صحنه را از دست بدهم اما بدانم که از کجا آغاز کنم و در کجا ختم کنم. این همان چیزی است که با عنوان مختصات حرفهای شدن و حرفهای دیدن یاد میشود. این سبک را اصلا قبول ندارم که فقط دوربین را روشن کنیم و ضبط کنیم. با این کار خبط بزرگی مرتکب میشوید. در این جا یا فرصت کارگردانی سر صحنه را از خود دریغ میکنید و یا اصلا بلد نیستید. چرا که در چنین مواردی دیگر کارگردان نیستید و تصویربردار هستید و یا در حداکثر، تصویربردار کارگردان هستید. به نظرم کارگردان در سر صحنه ضبط باید بداند که از چه چیزی میخواهد فیلم بگیرد. سپس فیلمی که گرفته است را سر میز تدوین میآورد و در آنجا هم یک کارگردانی مجدد انجام میدهد. من در عرصهی مستند سازی دو جبهه کار برای خودم فراهم میکنم. یکی سر ضبط و دیگری بر سر میز تدوین. آن مستندسازی که از ابتدا دوربین خود را روشن میکند، کارگردانی سر صحنه و فکر کردن در آنجا را از خود دریغ میکند.
مدیران سیما از ماهها قبل به دنبال ساخت سریال برای نوروز هستند اما کمترین توجهی به 3 ماه مهم مذهبی سال ندارند
وحید چاووش دربارهی مدیریت کلان رسانهای از این رخداد گفت: به نظرم اشتباه در عرصهی مدیریتی رسانه است که به صورت جدی نیاز به بازنگری دارد. 3 ماه کاملا مذهبی از 12 ماه سال داریم؛ محرم، صفر و رمضان. در این 3 ماه زندگی مردم کاملا متاثر از رویدادهای مذهبی میشود. کمتر میبینید که در ماه محرم و صفر مردم مراسم عروسی به پا کنند. پرچم عزا و روضه در گوشهگوشه شهر دیده میشود. به نظرم اشتباه اینجا است که هیچ وقت برای این 3 ماه فکر نمیکنیم. برای مثال برای ایام نوروز دیدهام که مدیران شبکههای مختلف از ماهها قبل نگران هستند که چه سریالی پخش کنند و چه کار بکنند. خب یک چهارم از سال معطوف به این عرصه است. باید مدیران رسانهای داشته باشیم که در طول سال همهی فکر و ذکرشان محرم و صفر و ماه رمضان باشد تا همهی مناسبتهای این 3 ماه را پوشش بدهند. فقط نباید اینگونه باشد که بیاییم و مراسم روضه را نشان بدهیم، آن هم فقط روضه تهران و فلان و بهمان هیئت. در روستاهای ما هم روضه برگزار میشود. این کار کاملا قابلیت نمایش دارد و خیلی هم میتواند تکاندهنده باشد. آن روضه عوامانه روستایی خیلی جذاب است.
باید نهادی در صدا و سیما ایجاد بشود که انحصارا برای محرم و سفر و رمضان برنامهسازی کند
به نظرم باید نهادی در تلویزیون تعریف بشود و فقط منحصر به این مناسبتها باشد. مدیر آن باید تمام فکر و ذهن خود را برای تولید برنامه اعم از مستند، فیلم داستانی، سریال، مراسم سخنرانی و هیئت و ... در این حوزه قرار بدهد. مطمئن باشید که چنین آدمی وقت کم خواهد آورد و یک نفر نمی تواند این کار را انجام بدهد. مطلقا چنین موضوعی در تلویزیون دیده نمیشود، در حالی که من شخصا متذکر شدم. علاوه بر این، به نظرم باید کسانی این مدیریت را به دست بگیرند که دغدغهشان این باشد، نه این که فقط با یک حکم مدیر شده باشند.
ماجرای مدیرانی که میگفتند چه کسی اجازه داده است تا از خیانت وهابیها فیلم بسازی؟
خاطرم هست که در سال 84 به حج مشرف شدم و چند فیلم در آنجا ساختم. یکی از چیزهایی که در آنجا مشاهده کردم این بود که حکومت وهابی چگونه میراث فرهنگی شیعه را از بین میبرد. من همان موقع فهمیدم که باید این صحنهها را ثبت و ضبط کنم. به عنوان یک مستندساز میدانستم که این ها باید ثبت بشود و برای تاریخ بماند. این کار را کردم و 1-2 فیلم در این عرصه ساختم. جالب است که وقتی به ایران برگشتم، مدیران بالادست من معترض شدند که چرا این فیلم راساختی و چه کسی این اجازه را به تو داده بود. جالب است که 11-12 سال بعد، زمانی که روابط دیپلمایتک با آن کشور به هم ریخته بود، دوستان با من تماس گرفتند و می خواستند این اتفاق را به مردم نشان بدهند. در حقیقت مدیر فرهنگی 11 سال از یک عنصر فرهنگی که زیر دست او بود، عقب بود. اشتباه اینجا است که آن مدیر اشتباه انتخاب میشود.
کشور حجاز متعلق به شیعه است و هیچ تعلقی به آل سعود ندارد/ یک روزی این ممکلت از دستشان خارج خواهد شد
آن کسی باید در بالا بشیند که دغدغه محرم و صفر و ماه رمضان داشته باشد، دیدش از امروز فراتر باشد و 10-20 سال جلوتر را ببیند. برای مثال، صدام 8 سال با جنگید و خیلی تلاش کردیم که او را شکست بدهیم. در آن 8 سال نتوانستیم نابودش کنیم اما برکت خون شهدایمان باعث نابودی او شد. دو تا از دشمنان ما با هم درگیر و مشغول شدند و خودشان را نابود کردند. امروزه علاوه بر این که از صدام خبری نیست، عراق و ایران با هم به نوعی یکی میشوند و مرزی وجود ندارد. من معتقد هستم که کشور حجاز متعلق به شیعه است و اصلا تعلقی به آل سعود ندارد. اکنون 80 سال است که در آنجا نشستهاند اما یک روزی این مملکت از دستشان خارج خواهد شد. ما باید آن روز را بدانیم و ببینیم و باور داشته باشیم و برای آن روز برنامه داشته باشیم. باید پیشتر ضبط کرده باشیم. قرار است که ما به آنجا برگردیم و باید مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بقیع را دوباره بسازیم. مطمئنا قرار است که ما به آن مملکت برگردیم. آن مملکت غصب شده است.