ایده اصلی نگارش سفر در خانه چطور به ذهنتان رسید؟ آیا این مجموعه را بر اساس اتفاقی واقعی در زندگی خودتان نوشتید یا همهچیز تخیل ذهنتان است؟
ایده اولیه نگارش این مجموعه به سالها قبل برمیگردد. ایدهاش بر اساس هیچ اتفاق واقعی و ملموسی نبود. من نویسندهام و مانند همه نویسندگان دیگر به طرح داستان فکر کردم و ایده و ساختارش در ذهنم شکل گرفت.
سوال قبلی را از این جهت پرسیدم که بارها گفتهاید فیلمنامه قرارگاه مسکونی را بر اساس خاطرات خودتان از دوران سربازی نوشته بودید...
نه، سفر در خانه هیچ پایه و اساس واقعی نداشته است. اتفاقا نگارش این مجموعه را نخستین بار 9 تا10 سال قبل و بعد از پایان ساخت قرارگاه مسکونی کلید زدم، اما در آن دوره شرایط ساختش مهیا نشد تا اینکه سال گذشته کار به مرحله ساخت رسید.
وقتی بنا شد بعد از 9 تا 10 سال کار را جلوی دوربین ببرید، قطعا لازم بود تغییراتی در متن ایجاد و بخشهایی از آن را بهاصطلاح به روز رسانی کنید. داستانی که اکنون روی آنتن میبینیم، چه تفاوتهایی با طرح اولیهتان دارد؟
خیلی نه. به هر حال کلیت ماجرا همین بود؛ داستان خانوادهای که تصمیم دارند بعد از سالها به مسافرت بروند و حالا مشکلاتی بر سر راهشان ایجاد شده است. با این حال جزئیاتی هم در ذهن داشتم که در شرایط امروز چندان نمیشد اجرایشان کرد و لازم بود سراغ مسائل جدیدتر بروم.
مثالی هم میآورید؟
مثلا حدود 12 سال قبل استفاده از گوشی تلفن همراه بسیار کمتر بود، اما الان اینطور نیست و کارکردی وسیعتر پیدا کرده است. جزئیاتی از این دست زیاد در ذهن داشتم.
به نظرم مجموعه سفر در خانه با توجه به داستان و حال و هوایش، قابلیت پخش در ایام نوروز را هم داشت. خودتان چنین عقیدهای ندارید؟
اتفاقا ما در ابتدای کلید خوردن و شروع به ساخت مجموعه، به فکر پخش آن در ایام نوروز بودیم اما شرایط مهیا نشد و پخش آن به اواخر تابستان افتاد. البته به نظر خودم شرایط داستان این قابلیت را داشت که تعداد قسمتهایش بیشتر شود و بهعنوان مثال تا 30 قسمت هم ادامه پیدا کند. با این حال مجبور شدم بخشی از این ماجراها را حذف کنم تا داستان در همین 18ـ17 قسمت به پایان برسد.
در انتخاب بازیگران این مجموعه هم نقشی داشتید؟
بله، با تهیهکنندهها و کارگردان همفکری کردیم و این گروه را در کنار هم چیدیم.
و نقش اکبر را از ابتدا برای خودتان در نظر داشتید؟
بله، برای خودم پارتیبازی کردم! (میخندد.)
شخصیت اکبر چه ویژگیهایی دارد؟ از آنجا که خودتان نویسنده مجموعه هستید، چقدر در نوشتن این شخصیت از ویژگیهای واقعی شخصیت خودتان بهره جستهاید؟
شخصیت اکبر خیلی شبیه خودم نیست، با این حال شباهتهایی هم دارد. به عنوان مثال او هم مثل تمام بچههای متولد شهرستان سادگیهایی دارد که برای خودم هم غریب نبود و سعی کردم جزئیات شخصیتش را قابل لمس و عینی بازی کنم.
البته این سادگی در کنار علاقهای که اکبر به پریسا (با بازی شهرزاد کمالزاده) پیدا کرده، جذابیت و نمک خاصی هم به شخصیتش داده است.
دقیقا همینطور است.
داستان سفر در خانه در نگاه اول روایت پیچیدهای ندارد و کاملا یکخطی و ساده است؛ با این حال همین اتفاقات ساده کاملا ملموس از آب درآمده و جنس شوخیهایش مخاطب را جذب کرده است. دلیل این موفقیت در عین سادگی کار را در چه میدانید؟
بخشی از این قضیه به این دلیل است که مخاطب میتواند با کار همذاتپنداری داشته باشد و حس کند که با شخصیتهایش آشناست. احتمالا اگر شما هم به اطراف خود نگاهی کنید، میتوانید نمونههایی شبیه شخصیتهای این داستان را به شکلی ملموس ببینید؛ شخصیتهایی که ممکن است شبیه هریک از اعضای خانواده یا نزدیکانتان باشند. این آدمها بالاخره جایی در اجتماعمان وجود دارند و جنس ماجرایی که برایشان پیش میآید هم ملموس است. همه ما در زندگی خود سفر رفتهایم و برای هرکدامما اتفاقاتی طی سفر رخ داده است. در نگارش این داستان سعی کردم همهچیز را واقعی ببینم و به همین دلیل است که فضای داستان میتواند مخاطبان را جذب کند.
در لحظاتی از داستان، رشته مصیبتهای رخ داده بر سر شخصیتها بیش از حد پی در پی و پشت سر هم میشود. در حین نگارش این اتفاقات دلتان برای شخصیتهای مجموعهتان نمیسوخت؟!
اتفاقا چرا! ضربالمثل معروفی هست که میگوید «هرچی سنگه مال پای لنگه» و وصف حال شخصیتهای مجموعه هم دقیقا همین است. البته این روال اتفاقات بد هنوز ادامه دارد و هرچه در داستان پیش برویم، اتفاقات تازهتری برسر راهشان رخ میدهد. با این حال، این روال قصه است و رخ دادن همین اتفاقات است که تماشای یک مجموعه را جذاب میکند.
الان که سریال به پخش رسیده و روی آنتن رفته است، از نتیجه نهایی کار رضایت دارید؟ بازخوردهایی که از جانب مخاطبان از مجموعه میبینید بهچه صورت است؟
الان با گسترش فضای مجازی بستر جدیدی ایجاد شده است و میبینیم که در این فضا مردم با هم هیچ تعارفی ندارند. ما ایرانیها هنوز در ارتباطات رودررو و چهره به چهره با هم تعارفهایی داریم و مواردی را رعایت میکنیم، اما خوشبختانه در فضای مجازی شرایط بهاینگونه نیست و مردم صادقانه حرفشان را میگویند. اتفاقا همین چند شب پیش امیر نوری در صفحه مجازیاش پستی گذاشت و از مردم خواست که نظرشان را در خصوص مجموعه بگویند. جالب این که از حدود 400 نظری که مردم برای امیر گذاشتند، تقریبا 350 نفر گفته بودند مجموعه عالی است، عده دیگری اعلام کرده بودند مجموعه را نمیبینند و تعداد خیلی کمتری هم که نظرشان کاملا محترم بود، نسبت به کار ابراز نارضایتی کرده بودند و آن را دوست نداشتند. خوشبختانه بازخوردهایی که از کار دیدهام خوب است، مردم مجموعه را دوست دارند و توانستهایم مخاطبان خاص خودمان را پیدا کنیم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
اخیرا بازی در مجموعه «آرماندو» به کارگردانی احسان عبدیپور را به پایان رساندهام. فعلا دارم استراحت میکنم و بعد باید ببینم پیشنهاد خوبی برای کار هست یا نه؛ اگر پیشنهاد خوبی نباشد خودم مشغول نوشتن میشوم و دوباره با پارتیبازی یکی از نقشها را برای خودم در نظر میگیرم! (میخندد.)