حالا که آب ها از آسیاب افتاده است، می شود این چند خط حرف حساب را نوشت. چندی پیش بهاره رهنما، بازیگر سینما و تلویزیون ایران، با انتشار عکس های عروسی دومین ازدواجش خبرساز شد.
ساده انگارانه است اگر که این رفتار، در حد و اندازه حرکت های معمول سلبریتی ها، انگاشته شود؛ حال آنکه باید پذیرفت که این تیپ از هنرمندان، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، به نماد و برند اثربخشی از سبک زندگی خاص در زندگی ایرانی تبدیل شده اند. این گروه از مشاهیر رسانه ای، می کوشند با بهره گیری از جایگاه ویترینی خود، جامعه و مشخصا زنان ایرانی را با شیب تندتری به سمت مدرنیزاسیون غربی بکشانند. پس ضمن احترام به آنها، هرگز نباید با «خوب انگاری» صرف، از کنار رفتارهایشان عبور کرد. اتفاقا باید معدل و برایند رفتارهای ایشان را مبلغ «سبک زندگی مادی شده غربی»، به شمار آورد.
عموما سلبریتی ها، قواعد بازی رسانه ای را به خوبی بلدند. به راحتی تعداد فالورهای خود را در شبکه های اجتماعی، بالا برده و با هوشمندی، امواج خبری را به سمت خود، هدایت می کنند. بهاره رهنما هم از ظرفیت های شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده می کند و البته با حضور پررنگ در سریال های تلویزیونی، همیشه مطرح و در دید باقی می ماند.
ناظر به این جایگاه است که باید مجموع رفتارهای رسانه ای او را در یک بسته درهم تنیده، ارزیابی و تحلیل کرد.
بهاره رهنما و بازار برندها
رهنما، با انتشار برخی عکس های خاص، به تبلیغ برندهای تجاری مختلف، می پردازد و البته مابین این تبلیغات، گرایشات خود را جاسازی می کند. او چندی پیش با انتشار عکسی که در آن شلوار جین پاره به پا کرده، به تبلیغ یک کلنیک دندانپزشکی می پردازد.
یا مثلا با شرکت در یک چالش زنانه، با انتشار تصویری از صورت بدون آرایش خود، می نویسد: «این هم توی زنگ تفریح ورک شاپ ما، چالش بی آرایش شده بنده در چهل و دو سالگی؛ اینم به خاطر شاگردای گلم که دوست داشتن من حتما توی این چالش باشم». در همین روند، با انتشار عکس دیگری می نویسد «من طراوت پوستم را مدیون کرم مرطوب کننده ... با عصاره روغن شتر مرغ هستم».
بهاره رهنما و فرهنگ کالایی شده
البته او گاه و بیگاه مواضع مختلف اجتماعی و حتی سیاسی می گیرد. ولی به رغم آن در مصاحبه ای می گوید «ابدا قصدم این نیست که بخواهم پیام اخلاقی بدهم، اما این چیزی هست که در جامعه اطرافم می بینم، اینکه هیچ ارزشی دیگر ارزش نیست! چیزی که بین همه اقشار از کارفرما و کارمند گرفته تا دو همسایه و دو همکلاسی دیده می شود».
اما برعکس، تحلیل حرف ها و رفتارهای او، اتفاقا مؤید این ماجراست که رهنما، جنس خاصی از ارزش ها را تبلیغ و ترویج می کند. نتیجه رفتارهای او، نوعی از عرفی گرایی و زمینی سازی رفتارهای بشری است. حتی در ماجرای انتشار عکس های عروسی دومش نیز، رگه هایی از این نگرش دیده می شود.
او مدعی می شود دلیل اصلی انتشار این عکس های خصوصی آن بوده که می خواسته به تمام زن های غمگین اطرافش، جرأت و جسارت بدهد. او می گوید می خواسته این تابو را بشکند «که لباس سفید نمی تونه دوباره در تن یک زن دیده بشه، من بار دیگر لباس سفید پوشیدم».
اتفاقا باید از این صداقت خانم هنرپیشه، ممنون بود که رسما اعلام می کند قصد تابوشکنی دارد. شگفت آنکه همان خط فکری را، حتی در عکس های عروسی اش دنبال می کند و می نویسد «در مورد روبان آبی کمرم هم که خیلی سؤال کردید، باید بگم این یک اعتقاد شخصی بود که رنگ عشق توی تم کفش و لباسو مراسمم باشه، چون به نظر من رنگ عشقه و رنگ آشنایی من و همسرم و رنگ محصولات ... هم آبیه»
یک فرمول مهم برای خوانندگان
این نوع از رفتار، ذیل مفهومی به اسم «کالایی شدن فرهنگ و آیین» طبقه بندی می شود. این قبیل از هنرپیشه ها، با عرضه رفتارهای لوکس و دکوری به افکار عمومی جامعه، و با تابوشکنی های جذاب و شجاعانه، به مرور عمق و غنای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را تنزل داده و جنس ساده انگارانه ای از روابط مادی آدم ها را ترویج می کنند. برون داد این گونه از سبک زندگی، مواردی است نظیر: زیبایی و بدن گرایی، تجمل گرایی و لوکس بازی، تفریح و راحت باشی، بی خیال بودن و سخت نگرفتن، کمرنگ کردن دغدغه ها، رفتارهای جنسیتی و بروزهای هیجانی و ده ها نمونه دیگر از بی ارزشی ها!
جمع بندی آنکه، مخاطب این یادداشت، هر بار که با موج رسانه ای از طرف سلبریتی ها مواجه شد، فقط یک سؤال از خودش بپرسد: امروز با این رفتار، کدام یک از ارزش ها، در معرض کالایی شدن قرار گرفته است؟