عبدالله اسکندری که در فصل دوم با مجموعه شهرزاد همراه شده است، درباره دلایش برای حضور در پروژهای که یک فصل آن گذشته بود، صحبت کرد و گفت: در همه ۴۵ سالی که در این کار بودهام، هرگز کار نصفه فرد دیگری را انجام نمیدادم. اما در پروژه شهرزاد، با آقای امامی کار کرده بودم و دوستی کاری با یکدیگر داشتیم، وقتی آقای امامی درباره این کار به من گفتند، با توجه به اینکه آقای فتحی کارگردان بود و پیش از این هم با یکدیگر در دو کار همکار بودیم، قبول کردم. از طرفی با طراح قبلی هم هماهنگیهایی را انجام دادم و بعد مشغول به کار شدم.
این طراح چهرهپردازی درباره تغییراتی که نسبت به کاراکترها ایجاد کردهاند، اظهار کرد: ناچار بودم بازیگرها را برای حفظ راکورد کلی مجموعه به همان شکلی که بودند گریم کنم، با اینحال برخی از آنها را بر اساس ایدههای جدیدی که آقای فتحی داشت و در قصه هم اتفاقهایی افتاده بود، تغییراتی دادیم.
وی ادامه داد: برای مثال، مصطفی زمانی در این سری به پختگی رسیده، ازدواج کرده، معلم شده و شخصیت وزینتری از قبل دارد، پس گریم او به تغییراتی نیاز داشت. در عین حال برخی تغییرات را در گریم ترانه علیدوستی ایجاد کردیم که به ضرورت قصه بود، چون به هر حال این کاراکتر از ازدواج اول رضایت نداشت و به قدری بیحوصله و بیاعصاب بود که تمایلی نداشت در خودش تغییر ایجاد کند. اما او حالا از وضعیت قبلی خودش دور شده و با کسی که دوستش داشته، زندگی مشترک را شروع کرده است. به همین دلیل، فکر کردیم که زمان خوبی است تا تغییر ظاهری را در نظر بگیریم و آرایش چهره را به او اضافه کردیم؛ شهرزاد دیگر به خواسته دلش رسیده و خانمی است که بچه دارد و لازم است از حالت دختربچهگونه جدا شود.
اسکندری همچنین تاکید کرد: درباره پریناز ایزدیار هم با توجه به اینکه به آسایشگاه میرفت، مجبور بودیم گریم را تغییر دهیم و صورت او علاوه بر اینکه بدون آرایش میشد، لازم بود چهره بیمار و گنگی داشته باشد که خورد و خوراک درستی هم ندارد. بقیه بازیگرها را هم سعی کردیم به همان گریمی که داشتند وفادار بمانیم.
وی ادامه داد: با توجه به اضافه شدن چند کاراکتر جدید به مجموعه، اسکندری درباره طراحی چهره آنها نیز بیان کرد: چند شخصیت جدید در این قسمت داشتیم که باید برای آنها طراحی گریم تازه انجام میدادیم، اما من دستم باز نبود که هر کاری میخواستم انجام دهم. طراحی آنها هم باید هموزن دیگران اتفاق میافتاد تا کار در نگاه کلی نزدیک به یکدیگر باشند.
اسکندری همچنین گفت: پس از پخش قسمتهای اول فصل دوم در فضاهای مجازی برخی درباره گریمها نظر میدادند و حتی درباره مژه مصنوعی داشتن ترانه علیدوستی صحبت کردند، طراح چهرهپردازی مجموعه با اشاره به اینکه شخصیت شهرزاد آرایش دارد، عنوان کرد: در دهه 30 مژه مصنوعی خیلی مُد بوده را باید در نظر گرفت. به هر حال شهرزاد، زنی است که در آن زمانه پزشک شده است. ما باید نشان دهیم که او با دیگر زنهای جامعه فرق دارد و حتی فرهنگ متفاوتی هم پیدا کرده است. او حالا برای خودش از مژه استفاده میکند. ما برای اینکه بگوییم شهرزاد دختر سادهای نیست، در صورت و نوع آرایش او تغییر ایجاد کردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه مخاطب به چهرههایی که در فصل اول دیده، عادت کرده بود، اظهار کرد: این خیلی نکته مهمی است که شرایط کاراکترها تغییر کرده، مثلا شهرزاد به مرد دلخواهش رسیده یا فرهاد استاد شده و باید وزینتر میشد.
اسکندری با بیان اینکه معمولا طراحیهایش را به مردمی که خارج پروژه هستند نیز نشان میدهد، تاکید کرد: در سریال شهرزاد هم این کار را انجام دادم و با توجه به اینکه آنها دلایل من را از تغییرات میدانستند، برخورد خوبی داشتند. بعد از اینکه پخش مجموعه بین مخاطب عام آغاز شد، گریم هنوز در ذهن آنها جا نیفتاده بود و به همین دلیل، به نظر میرسید دلیل کافی برای این سطح از تغییر در نگاه مخاطب وجود ندارد. البته در این زمینه میتوان به مخاطب هم حق داد.
این طراح گریم در بخشی از صحبتهایش با اشاره به اینکه سعی میکند با بازیگرها برای گریمشان ارتباط بگیرد، گفت: شخصا در کار گریم و همان ابتدا سعی میکنم رابطه خوبی را با بازیگر برقرار کنم و از خود آنها میپرسم حالا که قصه را خواندهاید چه ذهنیتی از نقشی که قرار است آن را بازی کنید، دارید و کاراکتر را چطور میبینید. هیچوقت اینطور نبوده که یک طرفه کار را جلو ببرم و بازیگر روی صندلی بنشیند و من هم کار خودم را انجام بدهم، چون این بازیگر است که باید با گریم ارتباط بگیرد، آنرا بپذیرد و دوست داشته باشد تا بتواند در آن قالب نقشش را خوب بازی کند. اگر بازیگر، گریم را نپذیرد، هم بازی مصنوعی میشود و هم گریم. در این کار هم از روز اول با هم کار کردهایم و ایدههای یکدیگر را شنیدهایم. وقتی گریمور با بازیگر هماهنگ شود، نتیجه این میشود که گریم روی صورت بازیگر مینشیند، به بازی او کمک میکند و برای مخاطب هم بیرون از کادر نمیزند.
در ادامه اسکندری در پاسخ به این پرسش که کار گریم در فضای تلویزیون و نمایش خانگی چه فرقهایی با هم دارد، عنوان کرد: دستمان در شبکه نمایش خانگی نسبت به تلویزیون بازتر است. به هر حال تلویزیون جایی است که نسبت به همه جامعه تعهد دارد و باید همه سلیقهها را راضی کند، ولی سینما و نمایش خانگی خاستگاه خودش را دارد و اگر مخاطب دوست داشته باشد برای تماشای آن پول پرداخت میکند، اگر هم دوست نداشته باشد، اصلا سمت آن نمیرود که بخواهد گله کند. به هرحال اوضاع در تلویزیون فرق میکند، آثاری که در این مدیوم ساخته میشوند باید همه طیفهای جامعه را راضی کند. در نمایش خانگی این آدمها هستند که انتخاب میکنند و آثار هم مشتری خودشان را دارند.
وی همچنین ادامه داد: برای گریمور این تفاوت خیلی زیاد نیست، چون به هر حال باید شخصیت را بسازد و این کار به نحوه عرضه محصول بستگی ندارد. وقتی شما میخواهید یک بازیگر را به شکل راننده تریلی گریم کنید، در هر مدیومی برای رسیدن به کاراکتر یک کار را انجام میدهید.
اسکندری در پاسخ به این پرسش که سلیقه گریمور چقدر در کاری که انجام میدهد، تاثیر دارد نیز توضیح داد: طراحی که تجربه داشته باشد، بالطبع دانش گریمش هم بالا میرود و از رنگهای نژادی، جغرافیایی و... تا حالتهای چهره را میشناسد و میتواند به کارگردان یا بازیگر ایده بدهد و بگوید این شخصیتی که در داستان نوشته شده، میتواند این ویژگیها را داشته باشد. به هر حال گریمور است که چهره بازیگر را با نگاهی فنی میبیند و میتواند در کنار کارگردان ایده بدهد.