کاوه آفاق متولد ۱۳۶۲ در تهران، خواننده، آهنگساز و شاعر است. او فارغالتحصیل رشته معماری در مقطع کارشناسی از دانشگاه مشهد است. پدرش نویسنده و کارگردان تئاتر و مادرش دکترای شهرسازی دارد.
فعالیت او بیشتر در سبک پاپ راک است. آفاق از پانزده سالگی آغاز به نواختن جاز و بلور کرد و از هفده سالگی به آهنگسازی و ترانهسرایی پرداخت. بعدها بهعنوان نوازنده گیتار به گروه آسمان پیوست و از سال ۸۲ به دعوت علیرضا پوررضا گروه کاویان را پایهگذاری کردند و رفتهرفته تعدادشان زیاد و تبدیل به گروه the ways شدند.
او در جشنواره مقاومت ۹۲ برای اولین بار بهصورت مجاز روی استیج برج میلاد به اجرای منتخبی از آهنگهایش پرداخت و در نهایت در بخش اجرای زنده جایزه اول این جشنواره را دریافت کرد.
این خواننده جوان که طی سالهای اخیر با برخی انجمنهای خیریه همکاری داشته است میگوید همراهی آحاد جامعه با فعالیتهای خیریه بستگی به میزان گسترش فضیلتهای اخلاقی دارد و نهادهایی همچون آموزش و پرورش در تعالی بخشیدن به ارزشهای مدنی نقش بسیار مؤثری میتوانند ایفا کنند.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی «شهر امید» با آفاق در ارتباط با خاستگاه و جایگاه عرصههای هنری کشور در اعتلای فرهنگ نوعدوستی و انجام امور خیریه است.
جایگاه هنرمندان و چهرههای مطرح را در زمینه پویایی بخشیدن به انجام امور خیر و افزایش کیفیت فعالیتهای خیریه چطور میبینید؟
اگر بخواهیم در اینباره با تکیه بر آمار و ارقام صحبت کنیم نتیجهای حاصل نمیشود چون هیچ سندی مبنی بر میزان تأثیر مشارکت هنرمندان در انجام چنین اموری وجود ندارد. من هم بهعنوان فردی که همواره تلاش میکنم آکادمیک فکر کنم و حرف بیپایه و غیرعلمی درباره مسائل مختلف به میان نیاورم نمیتوانم در اینباره نظر قطعی صادر کنم اما به هر روی همواره شاهد آنیم که بسیاری از هنرمندان در کنار آحاد جامعه پا به چنین عرصههایی گذاشته و به برپایی باشکوهتر چنین جریاناتی کمک کردهاند.
به نظر شما مردم برای مشارکت در فعالیتهای خیریه و همراهی با انجمنهای مربوط تا چه اندازه به حضور و همراهی هنرمندان چشم دوختهاند؟
آنچه از شواهد امر به نظر میرسد هرگاه هنرمندان و بهویژه چهرههای شناختهشده در میان توده مردم پا به این عرصهها گذاشتهاند حجم بالایی از جمعیت توجهشان به این سمت معطوف شده، اما جای طرح این پرسش باقی است که به میزان ازدیاد جمعیت حاضر برای مواجهه از نزدیک با هنرمند، چه اندازه از آنها در این حرکت خیریه سهیم شدهاند و اینکه آیا شلوغی جمعیت به دلیل مشارکت یک هنرمند توانسته نتیجه مطلوبی برای اهداف خیریه داشته باشد یا خیر که این امر چندان مشخص نیست.
به هر روی همراهی هنرمندان جنبههای تبلیغاتی بسیاری دارد. آیا در ایران موفق به استفاده مطلوب از این امکان شدهایم؟
نه فقط در ایران که در همه جای جهان، حضور هنرمندان در هر جریانی به لحاظ تبلیغاتی مؤثر است اما نباید فراموش کرد که قضیه خیریه، قضیهای نیست که عمرش با تکیه بر این جریانات تبلیغاتی ادامه یابد. گسترش و توسعه فعالیتهای خیریه بستگی به میزان گسترش فضیلت و اخلاق در جامعه دارد و اینگونه است که فردی همچون ریزعلی خواجوی بدون در اختیار داشتن هیچ امکانی حرکتی خیر را انجام میدهد که در تاریخ ثبت میشود و از سویی دیگر افراد ثروتمند بسیاری هستند که هرگز در این امور سهیم نمیشوند. اگر میبینیم پیام هنرمندان در این زمینه روی مردم تاثیر داشته است علتش گسترش فضیلت و آگاهی مردم بوده است و نه چیز دیگر.
چگونه میتوان به ساختن بسترهای مناسب در زمینه توسعه امور خیر در کشورمان امیدوار بود؟
پرداختن مؤثر به چنین جریاناتی تا اندازه بسیار به فعالیت نهادهایی همچون خانواده و آموزش و پرورش بستگی دارد و اینکه متولیان امر در چنین حوزههایی تا چه اندازه برای بهبود فرهنگ اجتماعی مردم از سنین کودکی تلاش میکنند. به هر روی آموزش عالی و آنچه دولتها از فرهنگ مدنی به افراد آموزش میدهند میتواند تأثیر بسزایی در گسترش فرهنگ مشارکت در امور خیر داشته باشد. مردم ایران نشان دادهاند که همواره در چنین حرکاتی پیشقدم هستند و این مربوط به آگاهیهای مدنی و رشد اخلاقی میشود که جامعه بدان دست یافته است.
به عقیده شما مردم ایران و بهویژه هنرمندان نمره قابل قبولی در همراهی با ان.جی.اوهای خیریه کسب میکنند و آیا انجمنهای خیریه نیز آنگونه که باید خود را به جامعه معرفی کردهاند؟
مردم جامعه ما از ابتدا و بهویژه با توجه به اسلامی بودن آن، همواره در امر نذورات و پرداخت خمس و زکات درگیر کارهای خیر بودهاند که البته این امر در دیگر ادیان هم مورد توجه است. در ارتباط با بخش دوم پرسش شما هم باید بگویم که بهعنوان مثال محک معروفترین انجمن خیریه در ایران است که میزان درآمد و ورود و خروج مالی قابلتوجهی دارد. در کنار آن، خیریههایی همچون دهشپور و رعد هم بهخوبی معرفی شده و مورد اعتماد مردم هستند. اما جذب نگاه عمومی کشور به دیگر انجمنها و اینکه آیا خیریهها در روستاها و شهرهای دورافتاده هم دارای بعد استراتژیک هستند یا خیر باید بگویم که پاسخ مشخصی برای آن ندارم.
نظر شما درباره همراهی هنرمندان در مقام سفیر خیریه با انجمنهای خیریه چیست؟
مشارکت هر هنرمندی برای رساندن پیام کار نیک به دیگران و دریافتن حال نیازمندان کار بسیار زیبایی است و خوشبختانه در کشور ما نیز بهکرات دیده شده که هنرمندان شناختهشده با همین عنوان سفیر خیریه، به این امر پرداخته و توفیقات بسیاری نیز حاصل شده است.
و سخن پایانی...
خوشبختانه تعداد انجمنهای خیریه نسبت به قدیم یا حداقل دهه 70 بیشتر شده و شاهد آنیم که بسیاری از آنها به شکل خصوصی و بدون چشمداشتی از دولت کار خود را بهخوبی انجام میدهند. معتقدم اصلا نیازی نیست که دولت را وارد حوزه معنویات و اخلاقیات جامعه کنیم و توقعی هم نیست اگر بخواهیم دولتها را برای حضور در این جریانات دخیل کنیم. فعالیت در امور خیریه همواره خودجوش بوده و باز هم تکرار میکنم که به شکل قابلتوجهی به گسترش فضیلتهای اخلاقی در میان مردم وابسته است.